گفتیم کولبران را نکشید، اما گوش نکردند!
روز ۱۲ تیر بهزاد رحیمی، نماینده مردم سقز و بانه در مجلس شورای اسلامی با اشاره به کشته شدن ۴ کولبر طی دو هفته ابتدایی تیرماه گفته بود: با وجود پیگیریها و اعلام اینکه دیگر شاهد اینگونه اتفاقات نخواهیم بود، چهار جوان اهل مریوان، بانه، سردشت و جوانرود که میانگین سنی آنها ۳۰ سال بود به ضرب گلوله مستقیم سربازان هنگ مرزی کشته شدند.
رحیمی همچنین عنوان کرده بود: این افراد برای تامین معیشت خود و خانوادهشان راه سخت کولبری را انتخاب کردهاند؛ در حالی که ما بارها به مسئولان تذکر دادهایم که اگر به مواردی مشکوک شدند، این افراد را بازداشت کنند یا با گلوله پلاستیکی بزنند، اما مستقیم به قلب و سر آنها شلیک میکنند و متاسفانه این افراد کشته میشوند.
نماینده مردم سقز و بانه در مجلس شورای اسلامی، گفته بود: این شلیکها به دلیل اینکه در مرز اتفاق میافتد، اساسا میتوانند منکر شوند و بگویند که این کولبران به قصد خرابکاری آمدند و ضد انقلاب هستند، لذا از این حربه استفاده میکنند؛ اما کولبران مشخص هستند، زیرا اسلحه ندارند، لباس محلی تنشان هست و کارشان هم معلوم است. افراد غیر کولبر هم بین آنها تردد نمیکنند، اما بعضا توجیه هم میکنند که، چون شب بود فکر کردیم که اینها دشمن هستند لذا به آنها شلیک کردیم.
با این حال بعد از اظهارت رحیمی نیز خبرهایی از کشته و مجروح شدن کولبران منتشر شد. البته این نخستین بار نیست که اخبار مرگ کولبران در کشور منتشر میشود. کولبران یا کاسبکاران همان افرادی هستند که برخی برای مباح کردن خونهای ریختهشدهشان از آنها به عنوان قاچاقچی یاد میکنند، درحالیکه به خوبی میدانند نبود اشتغال و به دنبال آن فقر و بیدرآمدی از یک سو و عدم استفاده از ظرفیتهای مرزی برای ایجاد درآمد در شهرهای مرزی کشور مهمترین مسائلی است که بازار کولبری را در این مناطق گرم کرده است. افرادی که در این سوی مرز بیکاری و مرگ در اثر گرسنگی در انتظارشان است، جان را بر دست گرفته و برای لقمهای نان بارهایی به شدت سنگین را حمل میکنند تا شاید با کسب درآمدی ناچیز روزگارشان بگذرد. این کولبران غالبا لوازم خانگی، پوشاک، سیگار، دارو، لوازم یدکی خودرو را از یک سوی مرز به سوی دیگر میبرند.
جالب آنکه دولتمردان کشور و نمایندگان مجلس بارها به حضور کولبران در مرزها اشاره کرده و تاکید کردهاند که علت رواج این حرفه کاذب و به دور از کرامت انسانی، نبود اشتغال در این مناطق است. اسفند ماه ۹۹ بود که رئیسجمهور درجلسه هماهنگی اقتصادی دولت گفت: پدیدههایی نظیر کولبری و سوخت بری، آسیبهای جدی اقتصادی و اجتماعی دارد و به هیچ وجه در شان و منزلت مردم و کشور نیست و باید همه تلاش کنند این وضعیت ناهنجار سریعا سامان یابد. او بر ایجاد اشتغال پایدار و ارتقای معیشت مرزنشینان و جایگزینی قطعی و فوری اشتغال مفید و مولد به جای رویه غیرقابل قبول کولبری به عنوان هدف عملیاتی این طرح صرفا تاکید کرد.
سه ماه بعد اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهور پس از ثبت نام در سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری تازه به یاد سوختبران و کولبران افتاده و گفته بود: «به مردم نمیتوانم وعدههای ناممکن دروغین بدهم. ما به خون شهدا و هموطنانی که اسیر فقر و رنج و کولبری و سوختبری و تبعیضاند مدیونیم. آینده را باید با هم بسازیم». البته جهانگیری درحالی این اظهار نظر مشفقانه را درباره کولبران ابراز کرد که در زمستان ۹۸ و بعد از مرگ فرهاد و آزاد خسروی دو برادر نوجوان کولبر در ارتفاعات تته بر اساس کولاک و گم کردن مسیر نیز او دستور رسیدگی به وضعیت معیشت خانواده این ۲ برادر را صادر کرد و از تاثر همه مسئولان برای مرگ این دو نوجوان سخن گفت. این رسیدگی البته به تدریج به دست فراموشی سپرده شد. این درحالی بود که فرهاد و آزاد «شهدای نان» لقب گرفتند تا نمادی باشند بر فقر و ظلم رفته بر شهروندان کرد که نه راه اشتغال و معیشت برایشان در داخل کشور فراهم است و نه شرایط برای استفاده اقتصادی آنها از مرز مهیاست.
در این بین، اما نکته قابل تامل دیگری هم وجود دارد، برخورد با این کولبران که گاهی به نام مبارزه با قاچاق در مرزها صورت میگیرد هرگز برای صاحبان بار که اتفاقا نقطه اصلی و آغاز این به اصطلاح قاچاق از داخل به خارج از مرزها هستند هیچ دردسری ایجاد نمیکند. اگر کولبر شانس بیاورد و به جای مرگ، دچار جراحت شود، هرگز از او خواسته نمیشود که نام و مشخصات صاحب بار را عنوان کند در واقع اگر بپذیریم بار کولبران قاچاق است چرا هرگز مشکلی برای صاحب بار یا همان قاچاقچی اصلی پیش نمیآید؟
این روزها کشته شدن ۶ کولبر که تعدادی از آنها پدران خانوادههایی پرجمعیت بودند این سوال را ایجاد میکند که در نبود کار و اشتغال در این مناطق و فقر گریبانگیر ساکنان مناطق مرزی چه کسی مخارج و معیشت زندگی خانواده و فرزندان این پدران کشته شده در راه نان را تامین خواهد کرد و به چه علت هنگ مرزی برخلاف وعدههایی که رحیمی از آن سخن میگوید همچنان اصرار به شلیک مستقیم به این افراد دارد؟
کولبر قاچاقچی نیست!
کامل دلپسند جامعهشناس توسعه درباره کشتار کولبران در حین کولبری میگوید: «چند مفهوم درباره مرز باید مورد توجه قرار گیرد؛ اولین مفهوم کاسبکاری مرزی است. ما در میان مرزنشینان مفهومی با عنوان کاسبکاران مرز را داریم که از قدیمالایام برای معیشتشان در مرز کاسبی میکنند. این افراد برای کسب نان حاضرند جانشان را هم فدا کنند در چنین شرایطی مرگ از طریق مرز برایشان مرگی بیارزش نیست بلکه در ادبیات کردی مرگ کاسبکارانه بسیار ارزشمند است.
مرزها پدیدهای مشخص، اما قراردادی هستند و بعد از اینکه دولت-ملتها تشکیل شدند این مرزها بدون توجه به قرابت فرهنگی و قومیتی شکل گرفتند و به همین دلیل هم همواره مانعی برای تعامل میان دو سوی مرز بودهاند درحالیکه ساکنان هر دو سوی این مرزها کرد زبان و متعلق به یک قوم هستند، اما وضعیت درآمدی مردم آن سوی مرز با ساکنان این سوی مرزها متفاوت است.
توجه به این نکته ضروری است که تا زمانی که مرز بوده تجارت مرزی در سطوح خرد و کلان وجود داشته است. وقتی نگاه به مرز امنیتیتر میشود و این احتمال وجود دارد که فعالیت گروههای مخالف در آن سوی مرز بیشتر شده باشد این مساله به صورت غیر مستقیم کار کاسبکاران مرزی را تحت الشعاع خود قرار میدهد. در دورههای سیاسی مختلف و دولتهای مختلف با توجه به کاهش نگاه امنیتی، فعالیت اقتصادی کاسبکاران متغیرتر است و این افراد راحتتر میتوانند کاسبی کنند.
وقتی درباره کاسبکاری مرز صحبت میکنم با مفهوم قاچاق مرزی، آوردن کالاهای غیرمجازی مانند مشروبات الکلی و اسلحه متفاوت است. کاسبکاری مرزی یعنی مردم ساکن در مرز در نبود جایگزین شغلی، درآمدی و اقتصادی راهکار دیگری به جز مرز و تجارت مرزی ندارند. در چنین شرایطی کاسبکاری یک مفهوم ارزشی، معنایی و فرهنگی مثبت در مناطق مرزی مییابد.
اما نگاه افرادی که کولبران و کاسبکاران را در مرز میکشند متفاوت است. در ۲۰ سال اخیر کشتار کولبران یا مرزنشینان به بالاترین سطح خود رسیده است، زیرا که بیشترین نگاه امنیتی نسبت به این مناطق وجود دارد. به عنوان مثال قانونی به عنوان قانون استفاده از سلاح وجود دارد؛ بر اساس این قانون باید تحت شرایطی کمر به پایین افراد را هدف گرفت، اما تمام افرادی که در مرزها کشته میشوند دقیقا به سرشان شلیک میشود. این موضوع نشان میدهد که بسیاری از این کشتهشدگان مرزی به عمد کشته میشوند، حتی یک پرونده حقوقی در دادگاه با استفاده از قانون حق تیر پیروز نشده است، چرا که نگاه امنیتی به مرز داشته و نمیتوانند تشخیص بدهند که فرد کاسبکار مرزی است یا ضدانقلاب و … این درحالی است که لباس کولبران و کاسبکاران مرزی و بارشان مشخص و متفاوت است.
تداوم کولبر کشی
در این مرزها دو معبر رسمی و غیررسمی وجود دارد؛ معبر رسمی افراد و کارشان مشخص است، اما در معابر غیررسمی به دلیل بالاتر بودن درآمد و البته نبود شغل در داخل مرز افراد رغبت بیشتری به کار کردن در معابر غیررسمی دارند. تا زمانی که یک جایگزین اقتصادی برای مرزنشینان وجود نداشته باشد که چنین جایگزینی در حال حاضر وجود نداشته و هیچیک از دولتمردان نشان ندادند که چنین جایگزینی دارند و دوم مادامی که نگاه مرزبانی به کولبر و کاسبکار مرزی تغییر نمیکند همچنان به عدد کشتار این افراد اضافه میشود.
اساسا قاچاق و ترانزیت قاچاق از مرز نیست بلکه از مبادی دیگری است که با هماهنگی انجام میشود. براساس فرمایشات رهبری مراد از مبارزه با قاچاق، مقابله با کولبر و کاسبکار مرزی نیست به این دلیل که اساسا ورود این افراد به کاسبی در مرز براساس معیشت است ضمن اینکه نگرانی از اسلحه هم در آن نقاط وجود ندارد به این دلیل که آنقدر در این مناطق گزارشهای محلی زیاد است که اگر کسی بخواهد اسلحه حمل کند سریع گزارش داده میشود. باید از مرزبانی پرسید که چرا کولبرها را میکشید؟ این افراد اینطور آموزش دیدهاند که هر کس که از این نقطه رد شود حتما از گروهکهای مختلف است پس خونش مباح است و باید بکشید.»
تطمیع برخی مرزبانها توسط قاچاقچیان دانه درشت محلی
(نمایندگان مناطق کردنشین در مجلس تا چه میزان توانستهاند به حفظ امنیت جانی کولبران کمک کنند؟): «تقریبا هیچ؛ به این دلیل که تصمیمگیری درباره مناطق مرزی بر عهده نمایندگان مجلس نیست. معابر رسمی که مستقیما تحت نظارت وزارت کشور هستند که این موضوع توجیه و مشروعیت میآورد که من نمیدانم آنهایی که در مرز هستند چه کسانی هستند، اما سوال این است که سرباز حاضر در این مناطق چگونه آموزش دیده است که نمیتواند از فاصله ۱۰۰ متری تفکیک کند که این فرد کولبر هست یا افراد متعلق به گروهکهای مرزی در حالی که حتی جاده و افرادی که به عنوان کولبر از این مسیرها رفت و آمد میکنند مشخص هستند و همه آنها را میشناسند.
مواردی مشاهده شده که افراد هنگ مرزی توسط قاچاقچیان دانه درشت محلی تطمیع شدهاند که بارشان به صورت امن رد شود و کسی هم کشته نشده است. تطمیع مرزبانی یکی از واقعیتهای پنهان و نانوشته در مناطق محلی است. برخی افرادی که در مرزبانی کار میکنند بعد از بازگشت به محل زندگی خود شرایط مالی خیلی خوبی دارند این درحالیست که آنها حقوق مرزبانی دریافت میکنند.
سرمایهداران بزرگ مرکزنشین بیشترین نفع را از کولبری و تجارت مرزی میبرند. تعداد افرادی که مرزنشیناند و در روستاهای مرزنشین زندگی میکنند کاملا مشخص هستند. آنهایی هم که نیازمند کار مرزی هستند مشخصاند. اگر سیستم شفاف و جامع مرزنشینی وجود داشته باشد و دولت از طریق آن با ایجاد شرکتهای تعاونی مرزنشینی روستایی اولا اقدام به واردات کالا در این مناطق کند به معیشت مرزنشینان و حفظ جانشان کمک زیادی کرده است. از سوی دیگر ما نیاز به صنعتی بین مرزی داریم که توسعه اقتصادی رخ داده و احساس مالکیت اقتصادی ایجاد شود تا امنیت اقتصادی را مردم بومی تامین کنند. اگر جایگزین اقتصادی مناسبتر و پایدارتری در مناطق مرزی وجود داشته باشد قطعا کولبری کاهش میشود.
حقیقت آن است که کولبری شغل نیست و نباید هم به عنوان یک شغل پذیرفته شود بلکه باید در برنامههای کوتاه مدت این شغل را حذف کنیم. همچنین باید از طرحهایی که صرفا انتخاباتی بوده و نمایندگان مجلس قصد دارند به اسم ساماندهی کولبران حیات مرزی را از طریق کولبری تجدید کنند دوری کنیم این طرحها موقت و ناکارآمد هستند. همچنین باید معیشت مرزی را با بدیلهای اقتصادی جایگزین کنیم و فضای کسب و کار مرزی را از طریق وزارت کار بیشتر فراهم کنیم برای این کار هم میتوان تعاونی مرزنشینی روستایی را دایر کرد و مناطق حائل مرزی با شعاع ۴۰ تا ۵۰ کیلومتر ایجاد کرد تا امکان سرمایهگذاری امن مشترک وجود داشته باشد؛ یعنی باید شرایط بهگونهای مهیا شود که کولبری کاری پرهزینهتر باشد. باید محل جولان واسطهگران مرزی را تنگ کرد. کولبری نباید صفت مناطق مرزی و مناطق کرد نشین شود بلکه باید حذف شود. ظرفیت این مناطق به قدری بالاست که با یک برنامهریزی مناسب و کارشناسی شده به راحتی حذف میشود. دولتمردها کمی نگاه امنیتی را از نقاط مرزی بردارند و مرزبانها آموزش ببینند و توجیه شوند که فردی که میکشید یک انسان و یک پدر است. باید به مرزبانها آموزش داد که این افراد را دستگیر کنند نه اینکه همان ابتدا بکشند.»