روزنامه ایران نوشت: ««اگر تا دیروز نگران زلزله ۶.۵ ریشتری احتمالی تهران بودیم با ادامه برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی و فرونشست زمین باید نگران زلزله ۵ ریشتری حتمی باشیم. فرونشست زمین در اطراف تهران مثل یک بمب ساعتی شهر را تهدید میکند.»
این را هوشنگ جزی، مدیر کل دفتر آبخیزداری و حفاظت خاک سازمان جنگلها میگوید. همچنان که ۳۰۰ دشت بحرانی کشور که هر روز نشست میکنند، یک بمب بیصداست. فرونشست دشت ورامین که روزگاری آبهای زیرزمینی آن منبع بزرگ و بیپایانی بود، این روزها با کاهش سطح آب به پایینترین حد خود رسیده است.
بررسیها نشان میدهند بیش از ۱۲۰ درصد میزان آبی که به زمین نفوذ میکند برداشت میشود و این امر باعث شده بیش از ۳۰۰ دشت در ایران از جمله دشت ورامین با وضعیت بحرانی مواجه شوند؛ سالانه ۱۵۲ میلیون متر مکعب فقط برداشت اضافی. پایینرفتن سطح آبهای زیرزمینی، کمشدن فشار محفظهای را در پی دارد که باعث فرو نشست زمین میشود. تبعات آن نیز فروچالههایی است که در مناطق شهری یا جادهها میبینیم؛ فروچالههایی که باعث از بین رفتن تأسیسات میشوند و خطوط انتقال آب، گاز، راهآهن، تونلها و دکلهای برق را نابود میکنند. هوشنگ جزی با تشریح وضعیت بحرانی دشتها میگوید: «وقتی میگوییم بحران، یعنی دیگر آب زیرزمینی در این دشتها وجود ندارد. در حال حاضر سالانه نزدیک به ۱۱ میلیارد متر مکعب بیلان منفی آبهای زیرزمینی داریم. آبهای زیرزمینی باعث میشوند خاک زنده بماند اما امروز با از بین رفتن آب، خاک نشست میکند.»
مدیر کل دفتر آبخیزداری و حفاظت خاک سازمان جنگلها فرونشست زمین در دشتهای ایران را به طور متوسط ۳۰ سانت عنوان میکند و میگوید: این وضعیت باعث از بین رفتن کامل خاک شده و نه خاک و نه سفره زیرزمینی دیگر زنده نمیشود: «با فرونشست دیگر امکان تغذیه آبهای زیرزمینی وجود ندارد و پایداری زمین هم از بین میرود. از دست رفتن زمین یعنی از دست رفتن امنیت غذایی، از بین رفتن تولید و افزایش مهاجرت و تبعات منفی اجتماعی و اقتصادی. همه اینها به دلیل نبود مدیریت صحیح منابع آبی در کشور است.»
دو – سوم دشتهای بزرگ کشور در وضعیت بحرانی هستند. سطح افت آب چاهها در بسیاری از مناطق کشور ۲۰۰ متر پایین رفته و مطالعات خاکشناسی نشان میدهند به ازای هر ۱۰ متر پایینرفت آب، خاک هم ۳ تا ۱۰ سانتیمتر نشست میکند. این را دکتر هدایت فهمی، پژوهشگر منابع آب، میگوید. به گفته این پژوهشگر در بسیاری از دشتهای کشور بخصوص استانهای مرکزی و شرقی کشور زمین تا ۴۰ سانتیمتر هم نشست کرده و اطراف تهران نیز بیش از ۳۵ سانتیمتر فرو رفته است: «متأسفانه تغذیه آبهای زیرزمینی کمتر از برداشت است و بهزودی بحران بزرگی کشور را فراخواهد گرفت و عامل انسانی دلیل این فاجعه است. ما به طور متوسط هر دو کیلومتر به دو کیلومتر زمین را سوراخ و آب سفره زیرزمینی را مصرف کردهایم. البته خشکسالی هم تأثیرگذار است و باعث کاهش ۱۰ درصدی نفوذ آب میشود. تعداد دشتهای بحرانی کشور در سال ۵۲ محدود بود اما امروز تعداد دشتهای بحرانی در کشور به بیش از ۳۰۰ دشت رسیده است. با این وضعیت تعداد دشتهای بحرانی در آینده بیشتر هم خواهد شد.»
دکتر رضا مکنون، استاد دانشگاه امیرکبیر و پژوهشگر آب و محیط زیست، هم لزوم تهیه نقشه فرونشست زمین در کشور را حیاتی میداند و معتقد است با تهیه این نقشه نباید اجازه ساخت و ساز را در دشتهایی که سفرههای آب زیرزمینی در آنها از بین رفته بدهیم: «امروز برای زلزله، نقشه گسلها را داریم و اجازه ساخت و ساز یا برج روی این گسلها داده نمیشود و همین طور جاهایی که در مسیر سیلاب قرار دارند. اما نقشهای برای فرونشست نداریم و همچنان اجازه ساخت را در دشتهای رسوبی و جاهایی که آبهای زیرزمینی به طور وحشتناکی برداشت شده میدهیم. نتیجه آن هم نشست ساختمان و فروچالههایی است که اتفاق میافتد و میتواند فاجعه بزرگی را رقم بزند. نمونه این فاجعه چندی قبل در میامی امریکا اتفاق افتاد و یک برج ۱۲ طبقه به دلیل نشست زمین و ساحل مرطوبی فرو ریخت. تعداد زیادی هم در این حادثه کشته شدند. بعد از این حادثه فرماندار ایالتی دستور داد وضعیت پی ساختمانهای بالای ۵ طبقه بررسی و بازنگری شود. در تهران هم جاهایی که زمین فرونشست کرده مشخص هستند. به طور مثال اطراف بزرگراه آزادگان. بهدلیل برداشتهای بیرویه آبهای زیرزمینی، سطح آب در این منطقه بیش از ۵۰ متر پایین رفته. حفرههای زیرزمینی و خلل و فُرج خاک در جای خود باقی ماندهاند اما وقتی آب نیست سنگ و خاک استحکامی ندارند و فرو میریزند. آب در زیر زمین پیونددهنده خاک و سنگ است.»
برای این فاجعه چه باید کرد؟ راه حل پیشگیری از فرونشست زمین چیست و چطور میتوانیم دشتهای بحرانزده کشور بخصوص دشت بزرگ ورامین یا تهران را نجات داد؟ دکتر هدایت فهمی تنها راه جلوگیری از اضافهبرداشت و نشست زمین را انقلاب در بخش کشاورزی، تغییر الگوی کشت و جایگزینکردن بعضی از مشاغل میداند: «دولت وظیفه دارد با تغییر کشاورزی در این مناطق بحرانی مشاغلی مانند بومگردی یا صنایع دستی یا کشت گلخانهای را حمایت کند. باید گیاهانی پرورش دهیم که آبیاری کم ولی ارزش اقتصادی بالایی دارند.»
دکتر رضا مکنون هم با اشاره به وزن سنگینی که در شهرهای بزرگی مثل تهران به زمین تحمیل میشود، میگوید: «در دشتهای اطراف تهران نباید اجازه ساخت و ساز داده شود و کاربری این مناطق و نوع کشاورزی آن باید تغییر کند. متأسفانه در شهرهای بزرگ کشور بار سنگینی به زمین تحمیل کردهایم. بزرگترین بلای امروز حجم سنگین تهران است که به زمین تحمیل کردهایم. هر سال هم اعلام میکنند فلان مقدار باید ساختمان جدید ساخته شود. سالهاست در کشور آلمان شهر بالای ۳۰۰ هزار نفر احداث نمیکنند و با بزرگراه شهرهای مختلف را به هم ارتباط میدهند. آنها معتقدند نباید وزن سنگینی به زمین وارد کرد.»
هوشنگ جزی با اشاره به این که در کشور روی منابع آبهای زیرزمینی سرمایهگذاری نکردهایم، میگوید: «متأسفانه انتقال آب بین حوضهای راه حل غلطی است که برای حل مشکل کمبود آب زیرزمینی و فرسایش خاک انجام میشود. با این کار حوضههای آبخیز را تخریب میکنیم. توان مسدودکردن چاههای غیر مجاز را نداریم و اصولاً در کشور روی منابع آبهای زیرزمینی سرمایهگذاری نکردهایم. فقط سدسازی را به عنوان یک الگو برای مدیریت آب به کار میبریم و باعث قطع منابع آب میشویم. نمونه آن هم وضعیت این روزهای خوزستان است. برای حل این مشکل قانون کم نداریم اما چیزی که باید تغییر کند ذهنیت ما از مدیریت حوضههای آبخیز در کشور است. امروز همه تلاش ما مدیریت آب در کشور است و کسی به خاک فکر نمیکند. چیزی که آب را نگه میدارد، خاک است و تصور میکنیم اگر قانون بگذاریم کسی آب برداشت نکند، میتوانیم آب را مدیریت کنیم. نظام برنامهریزی کشور به جای تمرکز بر آب باید به مدیریت جامع حوضههای آبخیز بپردازد. دولت فرانسه کشورش را به ۶ حوضه آبخیز تقسیم کرده است و برای هر حوضه کمیته مدیریتی که بخش خصوصی و مردم رکن اساسی آن هستند تشکیل داده و این کمیته به خوبی توانسته بر آب و خاک مدیریت کند.»
دشتهای کشور که روزگاری آبهای زیرزمین و قناتهای پرآب این دشتها زبانزد بودند در حال فرورفتن است. فقط در تهران ۴ هزار چاه عمیق آبهای زیرزمینی را بیرون میکشند و زمین زیر پای ما را سست میکنند.»
انتهای پیام