در روزهای آینده بر اساس وعده ای که رئیس جمهور منتخب داده بود، استاندار ویژه خوزستان منصوب خواهد شد تا بلکه معضل ناکارآمدی مدیریتی و فشل بودن و عدم چابکی در راس هرم مدیریتی استان که یکی از پازل های بحران های خوزستان است، ترمیم یابد. معضلی که در هفته ها و ماههای اخیر بیش از هر زمان دیگری رخ نمایاند و همگان دریافتند که خوزستان بزرگ و پهناور با جایگاه استراتژیک و حیاتی که دارد، نیازمند یک استاندار مجرب، با دانش، برنامه محور، چابک و اکتیو و البته دارای کاریزما و اتوریته ی مدیریتی است.
بر همین اساس بود که آیت الله رئیسی از همان ابتدای بروز بحران هورالعظیم و کرخه، وعده انتصاب استاندار ویژه در خوزستان را به مردم داد. اما براستی چرا سلیمانی دشتکی نتوانست کارنامه خوب و یا حتی متوسطی از خود برجای بگذارد و بنا به نظر بسیاری از ناظران یکی از ادوار گرچه کوتاه ولی ضعیف مدیریتی در استان را رقم بزند و ضعیف تر از پیشنیان، امور استان را اداره کند؟
الف- عدم مشورت پذیری
متاسفانه سلیمانی دشتکی در همان ابتدای مسئولیت در اقدامی آنی کلیه مشاوران سابق استاندار را که حقوقی هم دریافت نمی کردند برکنار نمود بی آنکه توجه کند در میان آنها چهره های برجسته علمی و مدیریتی نیز حضور داشتند. این موضوع حکایت از عدم مشورت پذیری استاندار جدید داشت و گویی سلیمانی دشتکی می پنداشت که وجود مسئول دفتر و همراه همیشگی اش برای ارزیابی و رصد مسائل کلان و پیچیده ی خوزستان کافی است، از همین روی بود که او خود را حتی از نخبگان و صاحب نظران اجتماعی و مطبوعاتی بی نیاز می پنداشت. در چنین وضعیتی او نتوانست رابطه و تعامل خوب و سازنده ای با اصحاب اندیشه و قلم برقرار نماید و نه تنها این بلکه بواسطه ی عملکرد و اقدامات با برخی از پیشکسوتان و بزرگان عرصه اندیشه و قلم استان درگیر شد.
ب- عدم آشنایی با بافتار و ساختار اجتماعی و اقتصادی خوزستان
خوزستان با ایلام و چهارمحال و بختیاری، تفاوت های عمده ای دارد. دستگاه اداری خوزستان چندین برابر دستگاه بروکراتیک این دو استان است. جمعیت، وسعت، منابع خدادادی، منابع مالی و سرمایه ای، بنادر، فرودگاهها، راه آهن، رودخانه ها و تالابها، اقوام و… چنان در خوزستان گسترده و متنوع و عظیم است که اساسا قابل قیاس با این دو استان نیست. بهمین نسبت بحران ها و مسائل خوزستان بزرگ است. برهمین اساس انتصاب فردی که آشنایی میدانی با این جغرافیای بزرگ اقتصادی و سیاسی و اجتماعی نداشت، خوزستان را خیلی زود وارد بحران هایی نمود که براحتی می شد از بروز آنها پیشگیری نمود.
نبود شناخت کافی باعث عدم تصمیم گیری های بموقع، تاخیر در شناخت وضعیت و بسیج منابع، اظهارنظرهای تحریک برانگیز و… شد و نتیجه ی آن را در هفته های گذشته و در اعتراضات مربوط به هورالعظیم و کرخه دیدیم که شد آنچه نمی باید. از همین روی است که ضعف اول وی یعنی عدم مشورت پذیری کار دست هرم مدیریتی استان داد و استاندار خیلی دیر متوجه شد که باید از امثال دکتر قمیشی و دکتر مهرعلیزاده و دیگر اساتید و متخصصان در جلسات استانداری دعوت کند و مشاوره بگیرد؛ همان مشاورانی که روز اول با یک نامه سه خطی عذرشان را خواسته بود!
ج- تکرار جلسات بی نتیجه
برگزاری جلسات مکرر و متعدد که بگفته ی یکی از مدیران استانی، وقتی برای کار کردن باقی نمی گذاشت از جمله آسیب های دیگر دوره سلیمانی دشتکی است. دکتر مهرعلیزاده استاد تمام دانشگاه شهید چمران اهواز که در یکی از این جلسات دعوت شده بود بعد از جلسه به ریاست سلیمانی دشتکی با انتشار متنی چنین نوشت: “بازهم حرفهای تکراری و مبهم و داغ و درفش هایی که برای مدیران بانک ها، مالیات و انرژی کشیده شد… این جلسه نیم ساعت وقت خود را برای توضیح عدم حضور رئیس سازمان صمت خوزستان در جلسه هدر داد گویی شاه کلید توسعه صنایع اوست!”
این جلسات شاید به زعم سلیمانی دشتکی، بیلان کار خوبی برای تکمیل فرم های مربوطه و ارسال به وزارت کشور است اما به ازای هر ساعت جلسه، کلی وقت و انرژی و پول هزینه می شود بی آنکه کمترین نتیجه ای حاصل شود همچنانکه دهها جلسه ستاد تسهیل تولید برگزار شده اما هنوز مساله لوله سازی خوزستان اندر خم یک کوچه است و دهها جلسه تنظیم بازار هنوز نتوانسته بحران بی مرغی استان را حل کند!
ادامه دارد…