گروه سیاسی: روزنامه جهان صنعت نوشت: طالبان میگوید که بنا را بر همراهی با سایر کشورها، حتی آمریکا و پایبندی بر تعهدات بینالمللی گذاشته و همین هم سبب شده که برخی در تحلیل به اشتباه بیفتند. به اعتقاد من، اما قضاوت درباره طالبان در صورتی که ماهیت آن را درست نشناخته باشیم، امکان ندارد. طالبان یک متغیر وابسته است و نه یک متغیر مستقل که بتوان روی موضعگیریها و حرفهایش حساب کرد. ماهیت این گروه به عناصر خارجی به ویژه پاکستان وابسته است. این پاکستان بود که این گروه را در سال ۱۳۷۳ ایجاد و مسلح کرد. اکنون، اما برخی معتقدند که طالبان سال ۷۳ با طالبان ۱۴۰۰ فرق دارد و کاملا درست میگویند، زیرا این گروه جایی انجماد نیافته و تغییراتی داشته است، رهبران آن تغییر کردهاند و نهایتا این طالبان یک گروه چندلایه از طیفها و جناحهای مختلف است. با همه اینها، اما از نظر مبانی اعتقادی و اصول فکری همانی است که در ابتدا به وجود آمد. این نکته در تحلیل رفتارهای آینده و اینکه فریب مواضع فعلی آن را نخوریم خیلی مهم است که طالبان با وجود وابستگی به پاکستان در فرهنگ و جامعه امروز افغانستان نفوذ دارد و از خارج به این کشور تزریق نشده است. از طرفی با وجود اینکه طالبان از نظر اعتقادی و فرهنگی در جامعه امروز افغانستان پایگاه و جایگاه دارد، از نظر تامین مالی، تامین تسلیحات و تصمیمگیری مستقل نیست و راسا تصمیم نمیگیرد که چه کار کند یا نکند.
این گروه دقیقا وابسته به پاکستان و عوامل دیگری است. مثلا انگلیسیها نقش داشتهاند، آمریکاییها مدتها با آنها کار کردهاند. عربستان سعودی و امارات متحده بخشی از منابع مالی آنان را تامین کردهاند. جناح اخوانی طالبان با قطریها رابطه خوبی برقرار کرده و بخشی از طالبان هم با ایران ارتباط برقرار کرده است. بر این اساس، طالبان در عین حال که وابسته به عناصر خارجی است، در داخل فرهنگ افغانستان به ویژه در میان پشتونها حضور دارد. با این تفصیل باید به این سوال پاسخ داد که آیا تغییر موضعی که از طالبان میبینیم، تاکتیکی است یا استراتژیک؟ آیا این تغییر راهبردی است و در آینده اجرا خواهد شد یا به خاطر مصلحت روزگار و برای تثبیت در جامعه امروز افغانستان به صورت تاکتیکی اتخاذ شده است. برای پاسخ به این سوال باید توجه داشت که تمام شواهد نشان میدهد که طالبان به زور مسلط شده و از قوه قهریه برای حاکم کردن خود استفاده کرده و مشروعیت و مقبولیت لازم را ندارد؛ بنابراین ناچار است به صورت تاکتیکی حرفهایی را بزند که بتواند در داخل و خارج عدهای را با خود همراه کند. طالبان در صورتی که بتواند موقعیت خود را در کابل و شهرهای بزرگ تثبیت کند، ماهیت اصلی خود را نشان خواهد داد. بر این اساس معتقدم که نباید ساده باشیم و فریب تاکتیک طالبان را بخوریم. کاملا مشخص است که ماهیت طالبان تغییر نکرده است و فقط روشهای جدیدی را به کار گرفته تا موقعیت خود را تثبیت کند. اینکه میگوید با کشورهای دیگر و حتی آمریکا ارتباط برقرار میکنیم برای آن است که فردی مثل خلیلزاد در قطر با آنها به توافق رسیده و آنها برخلاف تصور برخی که میگویند آمریکا رودست خورد، با نقشه آمریکا به قدرت رسیده است.
با وجود این، شاهدیم که برخی موضع طالبان در قبال ارتباط با آمریکا را با سیاستهای ایران در قبال جمهوری اسلامی مقایسه میکنند، این درحالی است که روابط ما با آمریکا کاملا مستقل از ارتباط طالبان و آمریکا است. ما اصلا نباید در قبال مواضع طالبان سادهاندیش باشیم. از کوزه همان تراود که در اوست. ماهیت فکری و ایدئولوژیک طالبان همان است که در سالهای اولیه از خود نشان داد. اکنون، اما چون میداند با آن مواضع نمیتواند جایگاه خود را محکم کند، به صورت تاکتیکی این حرفها را میزند تا دنیا را علیه خود بسیج نکند، همسایگان افغانستان را علیه خود نشوراند و مشروعیت و مقبولیت لازم را به دست آورد. آن وقت است که به اهداف خود که به شدت ضد ملی و ضد کشورهای همسایه هم است، خواهند پرداخت.
این گروه دقیقا وابسته به پاکستان و عوامل دیگری است. مثلا انگلیسیها نقش داشتهاند، آمریکاییها مدتها با آنها کار کردهاند. عربستان سعودی و امارات متحده بخشی از منابع مالی آنان را تامین کردهاند. جناح اخوانی طالبان با قطریها رابطه خوبی برقرار کرده و بخشی از طالبان هم با ایران ارتباط برقرار کرده است. بر این اساس، طالبان در عین حال که وابسته به عناصر خارجی است، در داخل فرهنگ افغانستان به ویژه در میان پشتونها حضور دارد. با این تفصیل باید به این سوال پاسخ داد که آیا تغییر موضعی که از طالبان میبینیم، تاکتیکی است یا استراتژیک؟ آیا این تغییر راهبردی است و در آینده اجرا خواهد شد یا به خاطر مصلحت روزگار و برای تثبیت در جامعه امروز افغانستان به صورت تاکتیکی اتخاذ شده است. برای پاسخ به این سوال باید توجه داشت که تمام شواهد نشان میدهد که طالبان به زور مسلط شده و از قوه قهریه برای حاکم کردن خود استفاده کرده و مشروعیت و مقبولیت لازم را ندارد؛ بنابراین ناچار است به صورت تاکتیکی حرفهایی را بزند که بتواند در داخل و خارج عدهای را با خود همراه کند. طالبان در صورتی که بتواند موقعیت خود را در کابل و شهرهای بزرگ تثبیت کند، ماهیت اصلی خود را نشان خواهد داد. بر این اساس معتقدم که نباید ساده باشیم و فریب تاکتیک طالبان را بخوریم. کاملا مشخص است که ماهیت طالبان تغییر نکرده است و فقط روشهای جدیدی را به کار گرفته تا موقعیت خود را تثبیت کند. اینکه میگوید با کشورهای دیگر و حتی آمریکا ارتباط برقرار میکنیم برای آن است که فردی مثل خلیلزاد در قطر با آنها به توافق رسیده و آنها برخلاف تصور برخی که میگویند آمریکا رودست خورد، با نقشه آمریکا به قدرت رسیده است.
با وجود این، شاهدیم که برخی موضع طالبان در قبال ارتباط با آمریکا را با سیاستهای ایران در قبال جمهوری اسلامی مقایسه میکنند، این درحالی است که روابط ما با آمریکا کاملا مستقل از ارتباط طالبان و آمریکا است. ما اصلا نباید در قبال مواضع طالبان سادهاندیش باشیم. از کوزه همان تراود که در اوست. ماهیت فکری و ایدئولوژیک طالبان همان است که در سالهای اولیه از خود نشان داد. اکنون، اما چون میداند با آن مواضع نمیتواند جایگاه خود را محکم کند، به صورت تاکتیکی این حرفها را میزند تا دنیا را علیه خود بسیج نکند، همسایگان افغانستان را علیه خود نشوراند و مشروعیت و مقبولیت لازم را به دست آورد. آن وقت است که به اهداف خود که به شدت ضد ملی و ضد کشورهای همسایه هم است، خواهند پرداخت.