«به رگبار بستن ایرانیان را به یاد آورید. عربستان ملک فهد، اوایل دهه شصت خورشیدی. از آن دوره تا امروز، جز توهین و تعرض و بیحرمتی چه عاید اهل مناسک شده است. دزدیدن زائران را چه کسی پنهان میکند. خادمالحرمین یا پدرخواندگان داعش!؟ بوجهلزادگان روشنکفرکش!
جنایات بنلادن در غیاب او ادامه دارد، سقوط جرثقیل متعلق به ثروت و شرکت بن لادن، همین چند روز پیش! شیادان حقهبازی که خود را خلیفه مینامند، دکان دین در گشوده و خانه اعتماد و شرف و امانت را در بستهاند مرحبا… اخوی! یغماگر دروغگو! ملک سلمان ستمگر! طی پنج ماه همان تعداد کودک را در یمن مثله کردید، که کودکان بیپناه طی پنج سال در سوریه، قربانی طرفین درگیر! شرف را بلعیده و شرارت قی کردهاید! نفت، دلار، خلیفه، چرثقیل، سقوط، کشتار و خلایف در سایه، شرکت هزاردست بنلادن.
مردم بیپناه و مهاجرین گریخته از بهار عربی، به خانه شما نزدیکتر بودند یا به ماوای خانم مرکل در آلمان!؟ پاپ فرانسیس نه دست، که پای محرومین را میبوسد، شما جشنواره گردن زنی راه میاندازید!
دور نیست روزی که مردم مکه و مدینه از دست شما راحت خواهند شد. شما کشتارگاه دیگری در دل خاورمیانه ویران تاسیس کردهاید. خانوادهای ستمگر که همه چیزی را به نفع خود مصادره کرده است. این استعاره عجیب را به یاد آورید. کسی که در عربستان به سوی نماد ابلیس سنگ میاندازد باید کشته شود…!؟
یکبار دیگر خلفای کودککش، آستین بالا زدند تا در خون دیگران، وضوی ظلمات بگیرند. بهار عربی در هر سرزمینی به شکلی از شیطان رخ مینماید. این آغاز بهار خونین عربستان است… همان سرزمینی که قلمها را میشکنند، آزادیخواهان را شلاق میزنند، زنان را کنیز میخوانند. آزادی بیان و رعایت حقوق بشر، جرمی عظیم است و دانایان به تبعید در دوزخ تهدید میشوند.
سرزمینی که در آن از هنر، اندیشه و خاصه شعر هیچ خبری نیست. با این همه این ستمگران بر سریر باز نمیمانند. زنگ سقوط همه «آلها» به صدا درآمده است. خون مردم در خیابانهای بیموذن تا به زانو رسیده است.»