stat counter
تاریخ : چهارشنبه, ۲۳ خرداد , ۱۴۰۳ Wednesday, 12 June , 2024
  • کد خبر : 394899
  • 05 مهر 1400 - 18:18
2

روایت‌هایی زنانه از دفاعی مقدس در بازار کتاب

روایت‌هایی زنانه از دفاعی مقدس در بازار کتاب
قلم | qalamna.ir :

 حداقل در صد سال اخیر؛ کشورمان وقایع و رویدادهای تاریخی بسیاری را پشت سر گذاشته که بخش زیادی از آن مربوط به دوران انقلاب و حماسه هشت سال دفاع مقدس است. دورانی که پر از وقایع و رویدادهای ماندگاری است که بخشی از هویت ملی و اسلامی ما را تشکیل داده است.

در یک نگاه کلی هر جنگ و یا دفاعی یک جبهه و یک پشت جبهه دارد که وجودشان برای مقابله و دفاع لازم است. معمولا در جنگ های کلاسیک مدرن و سازمان یافته، جهت دستیابی به موفقیت بیشتر در جبهه و پشت جبهه از نیروهای آموزش دیده و متبحر استفاده می‌شود.

اما آنچه که اوائل دوران دفاع مقدس اتفاق افتاد این بود که خانه و وطن ما به‌طور بسیار گسترده‌ای و از چندین زاویه مورد تجاوز قرار گرفت و این در حالی بود که افراد این خانواده هنوز زخم و داغ از دست دادن عزیزانشان را در دوران انقلاب بر دل داشتند.  بدیهی است که در آن زمان، دفاع از این خانه و کاشانه با آن هجمه گسترده (به قول امام راحل) در همه ابعاد در جبهه و پشت جبهه با بخشی از افراد جامعه امکان پذیر نبود، چرا که تدارکات و پشتیبانی مادی، معنوی، پرستاری مجروحان و آسیب دیدگان در پشت جبهه در آن شرایط بحرانی و بدون سازماندهی به مراتب از اهمیت خاصی برخوردار بود.

بزنگاهی که هنرمندان تئاتر از آن به سادگی نگذشتند

این درست همان بزنگاهی‌ست که نمی‌توان نقش بی بدلیل زنان دلیر و شجاع سرزمین‌مان را در این عرصه انکار کرد و یا ناچیز شمرد. در آن سال‌های خون و حماسه زنان ایران چه شهری و چه روستایی به دو دلیل عمده دلاورانه و خالصانه در دفاع مقدس نقش منحصر به‌فرد خود را  ایفا کردند.

 یکی به‌دلیل عشق و علاقه وافر به امام امت و رهبری‌های خالصانه ایشان بود که باعث شد غرور ملی و اسلامی همه در جهت حفظ کیان و وطن بر انگیخته شود، دوم وجود احساس تعهد و مسئولیت مادرانه و زنانه‌ای که در راستای حمایت فرزندان و همسرانشان بود که خود آنها را راهی دفاعی نامتوازن کرده بودند.

این درست همان درگاهی‌ست که هنرمندان عرصه‌های مختلف از جمله اهالی تئاتر تلاش کردند که در قالب تولید آثار نمایشی و یا نمایشنامه‌های مکتوب، سهم و دین خود را نسبت به بانوان دلیر و قیور کشورمان به ویژه در حماسه هشت سال جنگ تحمیلی ایفا کنند.

مجموعه نمایشنامه بهزاد صدیقی با روایت‌هایی زنانه از دفاعی مقدس

بهزاد صدیقی سه نمایشنامه‌ «مارش پیروزی»، «تلفن بی‌موقع» و «تلفن آن سوی خط» را در دهه ۸۰ نوشته و در پایان همین دهه منتشر کرده است. هر سه نمایشنامه بر بستر جنگ ایران و عراق حرکت می‌کنند و تصویرساز تأثیرهای این جنگ روی زندگی خانواده‌های ایرانی می‌شوند و البته بیش‌تر بر زندگی زنان تمرکز دارند.

بنا بر اعلام اداره کل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صدیقی در این سه اثر نمایشی، جنگ، زن و زندگی را توأمان می‌کاود و تلاش می‌کند به وسیله تلفن به عنوان نشانه و هم چون نخ تسبیح آنان را به یک‌دیگر پیوند بزند. زن در خرم‌شهر، زن در تهران و زن در پاریس، زنانی هستند که از دنیای واقعیت راه به دنیای نمایش او می‌برند و ‌از زاویه دید نمایشنامه‌نویس، حیاتی دوباره آغاز می‌کنند. آنان در این آثار در بستر فضای اجتماعی و جامعه‌ی ایرانی، راوی لحظات تلخ روزهای جنگ و بعد از جنگ می‌شوند.

در سطرهایی از نمایشنامه‌ مارش پیروزی می‌خوانیم:

صدای عافیت: [حرفَ‌ش را قطع می‌کند.] نه الآن دیگه دیر شده، اما هیچ اشکالی نداره… من به ‌طور خلاصه نظر جمع رو به شما اعلام می‌کنم… این‌جا همه متفق‌القول از تکنیک داستان‌نویسی شما تعریف کردن.

پری: منظورتون کی‌یان؟

صدای عافیت: اعضای شورا. قصه‌های شما تکنیک فوق‌العاده خوبی دارن. شما خیلی خوب تونستید دیده‌هاتون از روزای جنگ رو، تو داستاناتون منعکس کنید. من این نگاه واقع‌گرایانه‌ی شما رو تحسین می‌کنم.

پری: متشکرم.

صدای عافیت: اما باید به شما بگم که الآن ذائقه‌ مردم تغییر کرده. مردم دوست دارن داستان‌های شاد بخونن. نوشته‌های شما خیلی تلخه، اما اگه شما بتونین یه کمی رنگ و لعاب شادی به اونا بدین، یه چیزی که هم اونا رو سرگرم کنه و هم شاد، خیلی خوب می‌شه.

پری: [با لحنی عصبانی.] من نمی‌دونم شما ناشرا از جون نویسنده‌ها چی می‌خواین؟! آقای عافیت شما از من دعوت کردین بیام به جلسه تا اینا رو بِهِم بگین؟! همون به‌تر که زنگ زدین…

صدای عافیت: ولی خانم مشرقی ناراحت نشین!… من که…

پری: [حرف او را قطع می‌کند.] بینید آقای عافیت!… [با تحکم] من نمی‌تونم قصه‌های شاد بنویسم… [با عصبانیت] من نمی‌تونم به اون چیزی که شما می‌خواین، فکر کنم [عصبانی‌تر] بابا من خودم فکر دارم، سوژه دارم… ببینم اصلن مگه جنگ هم شاد می‌شه؟ آخه مگه می‌شه یه قصه‌ جنگی شاد نوشت که سربازاش خوش‌حال باشن؟! من نمی‌فهمم چه‌طور می‌شه ارزش آدمایی که دارن از مملکت‌شون دفاع می‌کنن رو فراموش کرد؟! بابا من دلَ‌م می‌خواد قصه‌ خودم رو بنویسم!

(پری با عصبانیت گوشی را روی تلفن می‌گذارد.)

این مجموعه، سومین کتاب از مجموعه نمایشنامه‌های آروین با ویراستاری پریسا سعیدزاده است که به تازگی در ۸۳ صفحه و به قیمت ۴۰هزار تومان توسط انتشارات افراز به بازار راه یافته است.

هشتگ: , , , , , , , , , , , ,

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.