روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: «روز گذشته برای دومین روز پیاپی، هم اکبر میثاقیان و هم رضا مهاجری در محل تمرینات پدیده یا همان شهر خودرو حاضر شدند. حالا لیگ برتر ما در مشهد تیمی دارد که نه اسمش را میدانیم، نه مالکش را میشناسیم و نه با سرمربیاش آشنا هستیم. همین تیم به دلیل مشکلات مالی در مسابقه هفته گذشته برابر مس رفسنجان در زمین حاضر نشده و اگر تا آخر فصل تنها در یک دیدار دیگر هم غیبت غیرموجه داشته باشد، مطابق مقررات به دو دسته پایینتر سقوط میکند. این همان بلایی است که سه سال پیش در لیگ دسته یک بر سر نفت تهران آمد و این تیم منحل شد. سقوط دو ردهای، علاوه بر این که قیمت امتیاز باشگاه را بهشدت کاهش میدهد، هر تیمی را هم چندین سال عقب میاندازد و انگیزه ادامه کار را از آن میگیرد. حالا پدیده یا شهرخودرو در چنین وضعیت غمانگیزی قرار گرفته است؛ برشی آشکار و رنجآور از عمق آماتوریسم فوتبال ایران.
فرض کنید نه در لالیگا بلکه در لیگ دسته سه اسپانیا یا آلمان یا در سری C ایتالیا یا حتی همین فوتبال امارات و قطر چنین اتفاقی رخ بدهد و سر تمرین یک تیم بلاتکلیف، دو سرمربی حاضر شوند. آیا اصلا چنین چیزی در مخیله کسی میگنجد؟ برای ما اما این اتفاقات حکم نقل و نبات را دارد؛ آن قدر عادی که هیچکس از مشاجره مهاجری و میثاقیان برای تصاحب نیمکت پدیده، آن هم در چند متری سرویس بهداشتی ورزشگاه (!) تعجب نمیکند. مهاجری به میثاقیان میگوید: «غیر از شما هر مربی دیگری سر تمرین تیم من میآمد، قلم پایش را خرد میکردم.» خانمها، آقایان، این واقعیت فوتبال ایران است. معتبرترین لیگ باشگاهی کشور، با چنین شرایطی اداره میشود!
قابهای غمانگیز به جا مانده از آماتوریسم در فوتبال ایران یکی – دو تا نیست. تا دلتان بخواهد از این سوژهها داریم. اصلا همین حضور همزمان دو سرمربی در یک تیم را نخستین بار سال ۹۳ علی دایی و حمید درخشان در پرسپولیس اکران کردند. پس از هفته هفتم لیگ چهاردهم، کادر مدیریتی وقت پرسپولیس که به وضوح با علی دایی اختلاف داشت حکم به برکناری این مربی داد و حمید درخشان را به جایش نشاند. دایی اما حاضر به قبول عزل نبود. در نتیجه او و درخشان در یک روز سر تمرین پرسپولیس حاضر شدند و جوی ملتهب، تاریخی و فراموشنشدنی به وجود آمد.
اگر علی دایی را به آن شکل بیرون کردند و اشکش را در آوردند، دیگر اسطوره فوتبال ایران یعنی علی کریمی را زمان سرمربیگریاش در نفت تهران اصلا به ورزشگاه راه ندادند! آن زمان کریمی با مالک وقت نفت به مشکل خورده بود و مالک دستور داد با بستن در ورزشگاه، جادوگر و شاگردانش را راه ندهند. آن روز هم صحنههای رقتبرانگیزی رقم خورد. علی کریمی با انبوهی از افتخارات ملی، کسی که همین حالا در امارات فرش قرمز جلوی پایش پهن میکنند، با یک مشت فوتبالیست کف خیابان معطل شده بود. آنها بعد از ساعتی بلاتکلیفی، یک استشهاد محلی جمع و امضا کردند تا ثابت کنند مقصر نبودهاند. حالا نه خبری از نفت هست، نه مالک ماجراجویش و نه علی کریمی. تعجبی ندارد که کریمی امروز دیگر حاضر به مربیگری نباشد و اجرای برنامه در تلویزیونهای اینترنتی را ترجیح بدهد. او البته برای کسب کرسی ریاست فدراسیون فوتبال هم اقدام کرد که از کل مجمع فقط ۹ رای گرفت!
حتی تماشای مسابقات سطح بالای فوتبال ایران که یکی از دو تیم حاضر به شرکت در آن نیست هم برای ما تازگی ندارد. این که پدیده مشهد است و هزار جور مشکل دارد؛ همین دو سال پیش سپاهان در رختکن ورزشگاه نقش جهان سنگر گرفته بود و حاضر نبود برای بازی با پرسپولیس روی چمن بیاید. این دو تیم، اصلیترین مدعیان قهرمانی در فوتبال ایران بودند و این آبروریزی بزرگ، در مصاف مستقیم آنها رقم خورد. هر لیگ دیگری بود، به خاطر معطلکردن میلیونها مخاطب و دستانداختن رقابتی در این سطح، طوری با سپاهان برخورد میکردند که تا سالها فراموش نشود. تیم اصفهانی اما فقط به یک شکست سه بر صفر عادی محکوم شد. وقتی کسی به آنها سخت نگرفت، طبیعتا امثال پدیده هم بهراحتی به خودشان اجازه میدهند در زمین حاضر نشوند. این تازه لیگ برتر است؛ وگرنه در جام حذفی که هر سال کلی از این غیبتها و سه بر صفر شدنها داریم.»
انتهای پیام