نمونهاش سخنان دو روز گذشته آقای شهردار که به بازدید منطقه ۲۰ رفته، بود. شهردار تهران در این سخنان «وظیفه خود را به صورت ذاتی ناظر به پسماند و فضای سبز» خواند و البته گفت این کف ماجراست و «در تهران نیازمند این هستیم که گره از زندگی مردم باز کنیم.» خب این میتواند نشاندهنده تفاوت نگاه زاکانی به وظایف مدیریت شهری در قیاس با شهرداران پیش از خودش باشد؛ اما ادامه سخنان شهردار تهران است که چشمها را گرد میکند: «چند هزار معتاد متجاهر در شهر داریم که برای ما ننگ است. کودک کار ننگ جمهوری اسلامی است و تبعیض و فساد ننگ نظام اسلامی است!»
در ابتدا گمان کردم که اشتباهی لپی بوده و خبر به زودی اصلاح میشود، اما اشتباه از من بود. نمیخواهم این سخنان را تفسیر و تحلیل کنم فقط میخواهم از ناظران منصف سوال کنم که اگر ما روزنامهنگارها یا حتی مسوولان دولتی غیرهمسو با شما، چنین گزارههایی را مطرح میکردیم الان کجا بودیم؟
سخنرانی آقای شهردار پایانبندی خوبی هم دارد، آن را هم بازگو میکنم تا روزی که به هر دلیلی مسوولیت ایشان در شهرداری تهران خاتمه پیدا کرد، عملکرد ایشان را بر مبنای همین گفتههای خودش بسنجیم. «دیگر بهانهای برای کار نکردن نیست، پرونده تعارض در مدیران نظام بسته شده و همه نهادها ید واحد هستیم و در هیچ دورهای این مساله به این شکل وجود نداشته است، بنابراین بهانهای وجود ندارد و وظیفه ما کار است.»
ورای اینکه اشاره دقیق آقای زاکانی به وجود تعارض میان مدیران نظام و نهادها و یکدست شدن مدیریت کشور، خود جای بحث زیادی دارد، به جرات میتوان گفت خاموش ماندن این دست خبرها و مورد تحلیل و انتقاد قرار نگرفتن آنها یکی از آسیبها و آفتهای همین «ید واحد» بودن است، آسیبی که چاقوی دو لبه است و ممکن است در اوج شادمانی یکباره بندها را برای مدیران پاره کند. باید دید کدام یک از مدیران این دوره باهوشتر است و کدام یک اولین قربانی آفت ید واحد خواهد بود.