آق گل یکی از آن روستاهایی است که به تنهایی در کنج خلوت پدر شهیدی را در آغوش گرفته، پدر شهید علیرضا رضایی که بعد از شهادت پسرش حاضر به ترک خانه و کاشانه و دوری از مزار پسر نشد و هرگز با هم روستاییهایش به شهر قم کوچ نکرد و همراه با پسر دیگر که معلولیت شدید ذهنی دارد سالها است که یکه و تنها در آق گل خلوت گزیده و کسی از مسولان نیز سراغی از وی نمی گیرد و او همچون روستاییان سالیان دور در آن روستا به دور از امکانات لازم زندگی می گذارند.
پدر شهید رضایی در گفتگو با خبرنگار قلم پیرامون مشکلات زندگیش گفت: سال ۶۸ زمینی را از بنیاد مسکن شهر نوبران خریداری کردم و برای ساخت و ساز در آن مصالح هم بردم اما بعد از گذشت ۵ یا ۶ سال متوجه شدم زمین شخصی بوده و بنیاد مسکن آن را به صاحبش برگردانده اند.
وی افزود: با دوندگی و ارایه اسناد مالکیت زمین مسولان قول دادند زمینی را کوچکتر با کسر مبلغی که آن روز برای خرید زمین هزینه کرده بودم به من در جای دیگری بدهند و قرار شد ما به تفاوت آن را پرداخت کنم اما هنوز بعد از گذشت بیش از ۳۰ سال هیچ اتفاقی نیفتاده و در خانه ای در روستا زندگی می کنم که حتی حمامش شبیه حمام نیست.
پدر شهید رضایی با اشاره به اینکه در زمان جنگ دو پسرم در جبهه بودند که یکی شهید شد و دیگری هم سه ماه قبل به دلیل ابتلا به کرونا فوت شد، اظهار کرد: مسولان بنیاد شهید حتی زمان فوت همسرم هم سری به من نزدند، البته توقعی نیست اما خب درد دل است.
وی با بیان اینکه زمینهای کشاورزی که از پدربزرگانم به من رسیده و از قدیم در آنها با گاو هم کاشت و برداشت میشد را منابع طبیعی با عنوان زمینهای ملی گرفته است و این نیز بر مشکلاتمان افزوده شده است، گفت: میدانم مسولان به فریادم نمی رسند و زمینی که حق من بوده را برنمیگردانند اما فقط خواستم درد دلم را بازگو کنم.