گروه سیاسی:روزنامه ابتکار نوشت: حتما بارها شنیدهایم و خواندهایم که کاسبان تحریم با برداشتن تحریمها مخالف هستند و اجازه نمیدهند که تحریمهای مخرب علیه ملت بیچاره ایران برداشته شود. واقعا اینها کیانند و از جان ملت ایران چه میخواهند و اصولا چه منافعی در این کارشکنیها کسب میکنند؟ اگر بخواهیم مخالفان رفع تحریمها را دسته بندی کنیم به طور کلی میتوان آنان را به دو دسته داخلی و خارجی تقسیم کرد.
هر دو گروه در یک نقطه، مشترک و همدل و هم راستا هستند و آن نقطه حفظ و بلکه تقویت و توسعه تحریم هاست. هر دو گروه میدانند که پیامد برداشتن تحریمها موجب رفاه مردم ایران و البته سبب سقوط منافع و جایگاه آنان (کاسبان تحریم) است. هر دو گروه اگرچه به ظاهر گاهی در حرف شعارهای ضد هم میدهند، اما در عمل و در دلشان خدا خدا میکنند که توافقی صورت نگیرد و کاسبی آنان آسیب نبیند.
این که میگفتند تحریمها کاغذ پارهای بیش نیست و تحریمها هیچ اثری بر زندگی مردم ندارد و هرچه هست از کوتاهی دولت و مجلس غیرخودی است و فلان و بهمان خیانت کردند و برجام مایه ننگ است و عهدنامه ترکمنچای دیگری است و آن را در مجلس انقلابی پاره کردند و به آتش کشیدند و… از این جنس حرفها صرفا برای از میدان بدر کردن رقیب و دستیابی به قدرت و ثروت و… استفاده شد. با این اقدامات لجبازانه و منفعت جویانه کاری کردند که روز به روز زنجیر تحریمها بر دست و پای منافع ملی و اقتصاد نیمه جان محکمتر شد تا جایی که ارزش و قدرت پول ملی را نزارتر و بی رمقتر نمود و مردم را به این روز انداخت که عن قریب برای حفظ جان خود و خانواده ممکن است به خوردن هم روی بیاورند.
به نظر میآید مافیای قدرت و ثروت در کشور دست به دست هم داده اند تا اجازه ندهند آب خوش از گلوی مردم ایران پایین برود. انگار مافیای قدرت واقعا به این تحلیل و برداشت انگلیسی شدیدا باور کرده اند که اگر میخواهی بر مردم ایران حکومت کنید باید آنان را گرسنه نگه دارید و دائما ذهن آنان را درگیر به دست آوردن یک لقمه نان بخورونمیر کنید تا نتوانند به نیازهای ثانویه و ارزشمندترین فکر کنند. کما اینکه هم اکنون هیچ کس در ایران جز به سیر کردن شکم زن و فرزندش فکر نمیکند و اگر راجع به کتاب و عرفان و دین و انسانیت و اخلاق و اندیشه و آزادی و سایر خوبیها با اکثر مردم صحبت شود رغبت چندانی نشان نمیدهند و اینها را قصه میدانند. پس این گروه قدرت محور به هدف خود دست یافته اند. اما در کنار اینان مافیای ثروت نیز تلاش میکنند که تحریمها برداشته نشود بلکه برعکس شدیدتر هم شود. صدقه سری همین تحریمها بازار بیرقیب خودرو کلا به چنگ خودروسازان فرصت طلب داخلی افتاد. ده برابر دارند خودروهای بی کیفیت را به مردم میفروشند. اگر اجازه واردات خودرو میدادند و تحریم نبودیم چه کسی حاضر بود پراید را ۲۰ میلیون تومان بخرد؟ این در حالی است ده برابر بیشتر قالب میکنند و از آن طرف مردم ماهها و سالها باید در صف باشند تا این ارابههای مرگ را با قیمتهای گزاف بخرند. نه تنها در بخش خودرو بلکه در سایر زمینهها و بخشهای اقتصادی نیز این وضعیت و مافیا حکمفرماست. فروش ارز با این قیمت گزاف و دریافت دلارهای دولتی و رانتی و فروش آنها در بازار و مافیای میوه و مافیای ملک و مافیای برنج و … اینها در این شرایط تحریم کاسبیهای بینظیری دارند که امکان ندارد به برداشتن تحریمها رضایت دهند. این گروهها در پشت شعارهای قشنگ و دهن پرکن سنگر میگیرند و به نام دفاع از منافع هستهای و دفاع از اقتصاد مقاومتی و دفاع از آرمانهای انقلاب و از این دست حرفها مخالفتهای خود با برداشتن تحریمها و احیای برجام را توجیه میکنند، ولی درواقع هدف اصلی آنان حفظ منافع اقتصادی و سیاسی و گروهی خودشان است. البته یک عده آدم ساده لوح امثال بنده که دل در گرو ارزشها و انقلاب و دین و کشور دارند ممکن است این حرفها را باور کنند و در پای منبر این کارشناسان کاسب مسلک سینه بزنند. اگرچه آنقدر آش شور شده است که دیگر ما سادگان هم ذوقی نشان نمیدهیم و صد البته کاسبان هم کم کم به این نتیجه رسیدهاند حال که قدرت و ثروت در دستشان است چه نیازی به تایید و حمایت مردم دارند؟
هر دو گروه در یک نقطه، مشترک و همدل و هم راستا هستند و آن نقطه حفظ و بلکه تقویت و توسعه تحریم هاست. هر دو گروه میدانند که پیامد برداشتن تحریمها موجب رفاه مردم ایران و البته سبب سقوط منافع و جایگاه آنان (کاسبان تحریم) است. هر دو گروه اگرچه به ظاهر گاهی در حرف شعارهای ضد هم میدهند، اما در عمل و در دلشان خدا خدا میکنند که توافقی صورت نگیرد و کاسبی آنان آسیب نبیند.
این که میگفتند تحریمها کاغذ پارهای بیش نیست و تحریمها هیچ اثری بر زندگی مردم ندارد و هرچه هست از کوتاهی دولت و مجلس غیرخودی است و فلان و بهمان خیانت کردند و برجام مایه ننگ است و عهدنامه ترکمنچای دیگری است و آن را در مجلس انقلابی پاره کردند و به آتش کشیدند و… از این جنس حرفها صرفا برای از میدان بدر کردن رقیب و دستیابی به قدرت و ثروت و… استفاده شد. با این اقدامات لجبازانه و منفعت جویانه کاری کردند که روز به روز زنجیر تحریمها بر دست و پای منافع ملی و اقتصاد نیمه جان محکمتر شد تا جایی که ارزش و قدرت پول ملی را نزارتر و بی رمقتر نمود و مردم را به این روز انداخت که عن قریب برای حفظ جان خود و خانواده ممکن است به خوردن هم روی بیاورند.
به نظر میآید مافیای قدرت و ثروت در کشور دست به دست هم داده اند تا اجازه ندهند آب خوش از گلوی مردم ایران پایین برود. انگار مافیای قدرت واقعا به این تحلیل و برداشت انگلیسی شدیدا باور کرده اند که اگر میخواهی بر مردم ایران حکومت کنید باید آنان را گرسنه نگه دارید و دائما ذهن آنان را درگیر به دست آوردن یک لقمه نان بخورونمیر کنید تا نتوانند به نیازهای ثانویه و ارزشمندترین فکر کنند. کما اینکه هم اکنون هیچ کس در ایران جز به سیر کردن شکم زن و فرزندش فکر نمیکند و اگر راجع به کتاب و عرفان و دین و انسانیت و اخلاق و اندیشه و آزادی و سایر خوبیها با اکثر مردم صحبت شود رغبت چندانی نشان نمیدهند و اینها را قصه میدانند. پس این گروه قدرت محور به هدف خود دست یافته اند. اما در کنار اینان مافیای ثروت نیز تلاش میکنند که تحریمها برداشته نشود بلکه برعکس شدیدتر هم شود. صدقه سری همین تحریمها بازار بیرقیب خودرو کلا به چنگ خودروسازان فرصت طلب داخلی افتاد. ده برابر دارند خودروهای بی کیفیت را به مردم میفروشند. اگر اجازه واردات خودرو میدادند و تحریم نبودیم چه کسی حاضر بود پراید را ۲۰ میلیون تومان بخرد؟ این در حالی است ده برابر بیشتر قالب میکنند و از آن طرف مردم ماهها و سالها باید در صف باشند تا این ارابههای مرگ را با قیمتهای گزاف بخرند. نه تنها در بخش خودرو بلکه در سایر زمینهها و بخشهای اقتصادی نیز این وضعیت و مافیا حکمفرماست. فروش ارز با این قیمت گزاف و دریافت دلارهای دولتی و رانتی و فروش آنها در بازار و مافیای میوه و مافیای ملک و مافیای برنج و … اینها در این شرایط تحریم کاسبیهای بینظیری دارند که امکان ندارد به برداشتن تحریمها رضایت دهند. این گروهها در پشت شعارهای قشنگ و دهن پرکن سنگر میگیرند و به نام دفاع از منافع هستهای و دفاع از اقتصاد مقاومتی و دفاع از آرمانهای انقلاب و از این دست حرفها مخالفتهای خود با برداشتن تحریمها و احیای برجام را توجیه میکنند، ولی درواقع هدف اصلی آنان حفظ منافع اقتصادی و سیاسی و گروهی خودشان است. البته یک عده آدم ساده لوح امثال بنده که دل در گرو ارزشها و انقلاب و دین و کشور دارند ممکن است این حرفها را باور کنند و در پای منبر این کارشناسان کاسب مسلک سینه بزنند. اگرچه آنقدر آش شور شده است که دیگر ما سادگان هم ذوقی نشان نمیدهیم و صد البته کاسبان هم کم کم به این نتیجه رسیدهاند حال که قدرت و ثروت در دستشان است چه نیازی به تایید و حمایت مردم دارند؟