گروه سیاسی: برخی چهرهها که خود را نزدیک به دولت رئیسی میدانند، خواستار برخورد با رسانههای منتقدان هستند. این یعنی ایجاد فضایی که امنیت منتقدان به بهانه «شرایط خاص» «شرایط حساس» و «لزوم کمک به دولت» به خطر بیفتد. عجیب آنکه کسانی چنین درخواستهایی دارند در دولت روحانی تندترین نقدها را مطرح میکردند و میگفتند از هر گونه نقد دولت باید استقبال کرد.
این تعبیر که «ما در شرایط حساس کنونی هستیم» تقریبا چهل سال است که تکرار میشود اما گویا نحوه مواجهه با «شرایط حساس کشور» در دولتهای مختلف بسته به میزان ارتباط رئیس جمهور با نهادهای قدرت متفاوت است. کما آنکه در دولت روحانی مردم دعوت به خوردن مرغ مسما میشدند اما در چرخشی ناگهانی، در دولت رئیسی سادهزیستی تبلیغ میشود و مشکلات به مثلا فراحکومتی و فرادولتی حواله میشود؛ از جمله اینکه کاظم صدیقی گفته بود: «اگر مردم دو بال تقوا و ایمان را داشتند و در وظایف شرعی و مسئولیتهای سیاسی و اجتماعی خدا را در نظر میگرفتند، مبتلا به مشکلات معیشتی و کم آبی نمیشدند.»در نمونه دیگر در جریان مذاکرات هستهای، آنها تصویب برجام در دولت روحانی را خیانت به منافع ملی میخواندند اما این بار نیز در چرخش ۱۸۰ درجهای معتقدند تیم مذاکره کننده نماینده ملی است و باید از آنها حمایت کرد؛ حال آنکه تیم مذاکره کننده جدید نیز برای احیای همان قرارداد برجام مصوب دولت روحانی تلاش میکند و بر این باورند که به خاطر «شرایط حساس کشور» منتقدان باید سکوت کنند یا در اظهارنظرهای تندتر خواستار محاکمه منتقدان دولت ابراهیم رئیسی هستند.
مثال برای اظهارات متناقض و سیاست «یک بام و دو هوا» از تریبونهای رسمی بسیار زیاد است و نمونههای متعددی از این سیاست از تریبون نماز جمعه و صداوسیما و رسانههایی که با منابع بیت المال اداره میشوند، شنیده شده است.
نمونه بارز چنین رفتاری سید احمد علم الهدی است که در گذشته بارها در نقد و مخالفت با دولت حسن روحانی، مذاکرات هستهای و سیاستهای اقتصادی دولت خطابه خوانده بود. به عنوان مثال در دوره ریزش بورس در دولت روحانی او نقد تندی مطرح کرده بود که «گفتند در بورس سرمایهگذاری کنید اما مردم با سرمایهگذاری در بورس هستی خود را از دست دادند، گفتند در این سه چهار ماه گرانی نداریم اما اکنون گرانی روزافزون شده است.»
در اظهار نظر دیگری خطاب به روحانی گفته بود «هیچ کس روی کره زمین شما را به خاطر برجام احترام نمیکند. اگر احترام میکنند به خاطر جرات شماست و به خاطر اینکه توانستید پهپاد آمریکایی را بزنید شما را احترام میکنند. احترام شما به خاطر توقیف کشتی انگلیسی بود» با این حال در دولت کنونی، علم الهدی درباره مذاکرات تیم جدید هستهای ایران کوچکترین نظری ندارد و عجیبتر آنکه خواستار برخورد با منتقدان هم شده است.
علم الهدی در خطبههای هفته پیش نماز جمعه خواستار برخورد با مطبوعات بود و در خبری که تسنیم از او منتشر کرد، چنین گفته بود: «بازگوکنندگان حرفهای دشمن در مطبوعات و فضای مجازی، لشکر دشمن هستند و باید تحت تعقیب قضایی قرار بگیرند؛ اگر کسی در مقابل جهاد تبیین یک روزنامه یا فضای مجازی قرار گیرد و با جهادگران تبیین مقابله کند؛ دشمن و عامل نفوذی دشمن است و دستگاهها باید او را تعقیب کنند تا در ورقپاره روزنامهاش هر چیزی میخواهد ننویسد و اسمش را آزادی بیان بگذارد. در دنیا اینها را محاکمه صحرایی میکنند.»
این سخنان البته با واکنش افکار عمومی مواجه شد و عاقبت امام جمعه مشهد در پاسخ به انتقادها گفت من نگفتهام دادگاه صحرایی برگزار کنید و جملهاش را اینگونه اصلاح کرد که «هفته گذشته گفتم در هرکجای دنیا ستون پنجم دشمن در داخل یک کشور پیدا شود، او را محاکمه صحرایی میکنند اما نگفتم ما باید اینها را محاکمه صحرایی کنیم.»
اگرچه علم الهدی سخنان را تغییر داد، اما نکته مهم آن است که برخی چهرهها که خود را نزدیک به دولت رئیسی میدانند، خواستار برخورد با منتقدان هستند. این یعنی ایجاد فضایی که امنیت منتقدان به بهانه شرایط خاص و لزوم کمک به دولت به خطر بیفتد؛ چنانچه حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان به صراحت درخواست کرده بود دستگاه قضا با رسانههای منتقد برخورد کند: «بدون فعالیت رسانههای روشنگر و نقّاد، ضریب خطا در تصمیمات اجرایی افزایش مییابد؛ اما ضمنا انحراف رسانهها از این کارکرد، میتواند مجال تحول مصلحانه را نابود سازد. دروغ، شانتاژ، تهمت، تخریب و دادن آدرسهای گمراهکننده، رسانه را تبدیل به دشنهای در قبضه دشمنان میکند. دستگاه قضایی، دستگاههای دولتی ذیربط و مجلس، همانقدر که موظفند مجال فعالیت سالم را برای نقدهای رسانهای فراهم کنند، وظیفه دارند راه شانتاژ، تحریف، دغلبازی و دروغپراکنی و تشویش اذهان را ببندند.»
عجیب آنکه روزنامه کیهان در دولت روحانی تندترین نقدها را مطرح میکرد و با استناد به آزادی بیان معتقد بود باید از هر گونه نقد دولت استقبال کرد. انتقادهای کیهان در آن دوره آنچنان زیاد بود که محمدجواد ظریف در واکنش به جملهای که روزنامه کیهان به نقل از او منتشر کرد، ویلچرنشین شد. ماجرا از این قرار بود که در میانه مذاکرات برجام، روزنامه کیهان به نقل از ظریف تیتر زد که «مکالمه روحانی با اوباما و دیدار طولانی من با جان کری نابجا بود.» ظریف معتقد بود این جمله که به دروغ از دهان او نقل شده، در بحبوحه مذاکرات، ایران را در شرایط سخت قرار داده است: «ساعت ۹ و نیم شب است و تازه از بیمارستان و مطب پزشک برگشته ام و توانسته ام قدری بنشینم تا این مطلب را برای شما بنویسم. امروز صبح، بعد از دیدن تیتر یک روزنامه، کمردرد و پادرد شدیدی گرفتم. حتی نمیتوانستم راه بروم یا بنشینم. فکر کردم دیسک کمر و سیاتیک گرفته ام. فقط توانستم دو ملاقات خارجی را انجام دهم. بقیه برنامهها را لغو کردم.»
در تمام این موارد نقد آزاد بود و آن زمان حتی منتقدان دولت بررسی نکردند که آیا این جمله درست بوده یا خیر، یا حتی نگفتند آیا این جمله تاثیری در موضع ایران خواهد گذاشت یا خیر. عجیبتر آنکه تیم مذاکره و ظریف تحقیر شد که چرا اینقدر ضعیف است که به خاطر یک تیتر دچار مشکل شده و پالس منفی به طرف خارجی داده است!
اکبر منتجبی روزنامهنگار گفت: «اولین دلیل مواضع متناقض برخی مسئولان در قبال رفتار و عملکرد دولت رئیسی در مقایسه با دولت حسن روحانی این است که دولت مستقر از خودشان است و هرکسی هم به دولت رئیسی بگوید بالای چشم شما ابروست، منتقد محسوب میشود، حتی اگر آن نقد سازنده باشد.»
او معتقد است نه خود رئیسی در دولت یا محسنی اژهای در قوه قضاییه، بلکه برخی اطرافیان آنها هستند که خواهان برخورد با منتقدان هستند: «آقای اژهای به دنبال بسته شدن مطبوعات نیست. آقای رئیسی هم میداند کشور آنقدر مشکلات اقتصادی دارد که دیگر به این مسائل فکر نمیکند. دولت رئیسی انگیزهای هم برای خفه کردن و کنترل منتقدان خود ندارد. مشی او در قوه قضاییه هم این نبوده است. اما فارغ از این، ما در کشور یک طیف تندرو داریم که خواهان چنین کاری است و ممکن است تحریک کنند و نکتهای را پیدا کنند و به خاطر یک دستمال قیصریه را به آتش بکشند.»
این تعبیر که «ما در شرایط حساس کنونی هستیم» تقریبا چهل سال است که تکرار میشود اما گویا نحوه مواجهه با «شرایط حساس کشور» در دولتهای مختلف بسته به میزان ارتباط رئیس جمهور با نهادهای قدرت متفاوت است. کما آنکه در دولت روحانی مردم دعوت به خوردن مرغ مسما میشدند اما در چرخشی ناگهانی، در دولت رئیسی سادهزیستی تبلیغ میشود و مشکلات به مثلا فراحکومتی و فرادولتی حواله میشود؛ از جمله اینکه کاظم صدیقی گفته بود: «اگر مردم دو بال تقوا و ایمان را داشتند و در وظایف شرعی و مسئولیتهای سیاسی و اجتماعی خدا را در نظر میگرفتند، مبتلا به مشکلات معیشتی و کم آبی نمیشدند.»در نمونه دیگر در جریان مذاکرات هستهای، آنها تصویب برجام در دولت روحانی را خیانت به منافع ملی میخواندند اما این بار نیز در چرخش ۱۸۰ درجهای معتقدند تیم مذاکره کننده نماینده ملی است و باید از آنها حمایت کرد؛ حال آنکه تیم مذاکره کننده جدید نیز برای احیای همان قرارداد برجام مصوب دولت روحانی تلاش میکند و بر این باورند که به خاطر «شرایط حساس کشور» منتقدان باید سکوت کنند یا در اظهارنظرهای تندتر خواستار محاکمه منتقدان دولت ابراهیم رئیسی هستند.
مثال برای اظهارات متناقض و سیاست «یک بام و دو هوا» از تریبونهای رسمی بسیار زیاد است و نمونههای متعددی از این سیاست از تریبون نماز جمعه و صداوسیما و رسانههایی که با منابع بیت المال اداره میشوند، شنیده شده است.
نمونه بارز چنین رفتاری سید احمد علم الهدی است که در گذشته بارها در نقد و مخالفت با دولت حسن روحانی، مذاکرات هستهای و سیاستهای اقتصادی دولت خطابه خوانده بود. به عنوان مثال در دوره ریزش بورس در دولت روحانی او نقد تندی مطرح کرده بود که «گفتند در بورس سرمایهگذاری کنید اما مردم با سرمایهگذاری در بورس هستی خود را از دست دادند، گفتند در این سه چهار ماه گرانی نداریم اما اکنون گرانی روزافزون شده است.»
در اظهار نظر دیگری خطاب به روحانی گفته بود «هیچ کس روی کره زمین شما را به خاطر برجام احترام نمیکند. اگر احترام میکنند به خاطر جرات شماست و به خاطر اینکه توانستید پهپاد آمریکایی را بزنید شما را احترام میکنند. احترام شما به خاطر توقیف کشتی انگلیسی بود» با این حال در دولت کنونی، علم الهدی درباره مذاکرات تیم جدید هستهای ایران کوچکترین نظری ندارد و عجیبتر آنکه خواستار برخورد با منتقدان هم شده است.
علم الهدی در خطبههای هفته پیش نماز جمعه خواستار برخورد با مطبوعات بود و در خبری که تسنیم از او منتشر کرد، چنین گفته بود: «بازگوکنندگان حرفهای دشمن در مطبوعات و فضای مجازی، لشکر دشمن هستند و باید تحت تعقیب قضایی قرار بگیرند؛ اگر کسی در مقابل جهاد تبیین یک روزنامه یا فضای مجازی قرار گیرد و با جهادگران تبیین مقابله کند؛ دشمن و عامل نفوذی دشمن است و دستگاهها باید او را تعقیب کنند تا در ورقپاره روزنامهاش هر چیزی میخواهد ننویسد و اسمش را آزادی بیان بگذارد. در دنیا اینها را محاکمه صحرایی میکنند.»
این سخنان البته با واکنش افکار عمومی مواجه شد و عاقبت امام جمعه مشهد در پاسخ به انتقادها گفت من نگفتهام دادگاه صحرایی برگزار کنید و جملهاش را اینگونه اصلاح کرد که «هفته گذشته گفتم در هرکجای دنیا ستون پنجم دشمن در داخل یک کشور پیدا شود، او را محاکمه صحرایی میکنند اما نگفتم ما باید اینها را محاکمه صحرایی کنیم.»
اگرچه علم الهدی سخنان را تغییر داد، اما نکته مهم آن است که برخی چهرهها که خود را نزدیک به دولت رئیسی میدانند، خواستار برخورد با منتقدان هستند. این یعنی ایجاد فضایی که امنیت منتقدان به بهانه شرایط خاص و لزوم کمک به دولت به خطر بیفتد؛ چنانچه حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان به صراحت درخواست کرده بود دستگاه قضا با رسانههای منتقد برخورد کند: «بدون فعالیت رسانههای روشنگر و نقّاد، ضریب خطا در تصمیمات اجرایی افزایش مییابد؛ اما ضمنا انحراف رسانهها از این کارکرد، میتواند مجال تحول مصلحانه را نابود سازد. دروغ، شانتاژ، تهمت، تخریب و دادن آدرسهای گمراهکننده، رسانه را تبدیل به دشنهای در قبضه دشمنان میکند. دستگاه قضایی، دستگاههای دولتی ذیربط و مجلس، همانقدر که موظفند مجال فعالیت سالم را برای نقدهای رسانهای فراهم کنند، وظیفه دارند راه شانتاژ، تحریف، دغلبازی و دروغپراکنی و تشویش اذهان را ببندند.»
عجیب آنکه روزنامه کیهان در دولت روحانی تندترین نقدها را مطرح میکرد و با استناد به آزادی بیان معتقد بود باید از هر گونه نقد دولت استقبال کرد. انتقادهای کیهان در آن دوره آنچنان زیاد بود که محمدجواد ظریف در واکنش به جملهای که روزنامه کیهان به نقل از او منتشر کرد، ویلچرنشین شد. ماجرا از این قرار بود که در میانه مذاکرات برجام، روزنامه کیهان به نقل از ظریف تیتر زد که «مکالمه روحانی با اوباما و دیدار طولانی من با جان کری نابجا بود.» ظریف معتقد بود این جمله که به دروغ از دهان او نقل شده، در بحبوحه مذاکرات، ایران را در شرایط سخت قرار داده است: «ساعت ۹ و نیم شب است و تازه از بیمارستان و مطب پزشک برگشته ام و توانسته ام قدری بنشینم تا این مطلب را برای شما بنویسم. امروز صبح، بعد از دیدن تیتر یک روزنامه، کمردرد و پادرد شدیدی گرفتم. حتی نمیتوانستم راه بروم یا بنشینم. فکر کردم دیسک کمر و سیاتیک گرفته ام. فقط توانستم دو ملاقات خارجی را انجام دهم. بقیه برنامهها را لغو کردم.»
در تمام این موارد نقد آزاد بود و آن زمان حتی منتقدان دولت بررسی نکردند که آیا این جمله درست بوده یا خیر، یا حتی نگفتند آیا این جمله تاثیری در موضع ایران خواهد گذاشت یا خیر. عجیبتر آنکه تیم مذاکره و ظریف تحقیر شد که چرا اینقدر ضعیف است که به خاطر یک تیتر دچار مشکل شده و پالس منفی به طرف خارجی داده است!
اکبر منتجبی روزنامهنگار گفت: «اولین دلیل مواضع متناقض برخی مسئولان در قبال رفتار و عملکرد دولت رئیسی در مقایسه با دولت حسن روحانی این است که دولت مستقر از خودشان است و هرکسی هم به دولت رئیسی بگوید بالای چشم شما ابروست، منتقد محسوب میشود، حتی اگر آن نقد سازنده باشد.»
او معتقد است نه خود رئیسی در دولت یا محسنی اژهای در قوه قضاییه، بلکه برخی اطرافیان آنها هستند که خواهان برخورد با منتقدان هستند: «آقای اژهای به دنبال بسته شدن مطبوعات نیست. آقای رئیسی هم میداند کشور آنقدر مشکلات اقتصادی دارد که دیگر به این مسائل فکر نمیکند. دولت رئیسی انگیزهای هم برای خفه کردن و کنترل منتقدان خود ندارد. مشی او در قوه قضاییه هم این نبوده است. اما فارغ از این، ما در کشور یک طیف تندرو داریم که خواهان چنین کاری است و ممکن است تحریک کنند و نکتهای را پیدا کنند و به خاطر یک دستمال قیصریه را به آتش بکشند.»