گروه سیاسی: روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: قند و شکر به دلیل تعلق گرفتن مالیات ارزش افزوده به آنها گران و حتی کمیاب شدند. برنج هم گران شد. این گرانیها، چه به دلیل تعلق گرفتن مالیات ارزش افزوده به آنها یا به هر دلیل دیگر، هر روز بیشتر میشوند. اگر مالیاتهای پیشبینی شده در لایحه بودجه ۱۴۰۱ هم در مجلس تصویب شوند، گرانیها از اینهم سرسامآورتر خواهند شد.
مسئولان اقتصادی کشور ما درباره ظرفیت مردم برای تحمل گرانیها چگونه فکر میکنند؟ این تفکر عجیب که، چون قند و شکر برای سلامت مردم مضر هستند به آنها مالیات ارزش افزوده میبندیم تا کمتر مصرف شوند، در هیچ کتاب اقتصادی توصیه نشده و هیچ تئوریپرداز اقتصادی چنین نظریهای ارائه نکرده است. به مردم میتوان توصیه کرد برای حفظ سلامتی خود قند و شکر و نمک و چربی و حتی برنج و هر ماده غذائی دیگر را که قند و چربی خون را بالا میبرد کمتر مصرف کنند، ولی این یک منطق قابل قبول نیست که به آنها گفته شود این اقلام را گران میکنیم تا شما آنها را کمتر بخورید! علاوه بر این، اصولاً گرانی شامل تمام مایحتاج عمومی شده و هیچ مهاری برای آن وجود ندارد. در اطاقهای دربسته نشستن و برای معیشت مردم تصمیم گرفتن آن هم توسط کسانی که از حقوقهای بالا و مزایای آنچنانی برخوردار هستند، نتیجهای غیر از تحت فشار قرار دادن مردم ندارد.
چاره کار در اینست که مسئولان در تمام ردهها و تمام دستگاهها همانند مردم عادی از حقوق برخوردار باشند و مزایای آنها بطور کلی حذف شود. این، روشی است که در بسیاری از کشورهای حتی غربی متداول است و علت تفاوتهای موجود میان آنها و ما چه در رشد اقتصادی و چه در میزان فساد و فاصلههای طبقاتی نیز همین است. در تعدادی از این کشورها نمایندگان مجلس حق عضویت در هیات مدیرههای شرکتها و موسسات را ندارند، حق ماموریت نمیگیرند، از امکانات دولتی برای رفت و آمد برخوردار نیستند، در سفرهای ماموریتی باید از وسایل نقلیه عمومی مانند اتوبوس یا قطار استفاده کنند، برای سفرهای خارجیِ مستلزم استفاده از هواپیما تفاوتی میان آنها و سایر مردم نباشد و هیچ بهره اضافی برای محل سکونت و نحوه زندگی نسبت به مردم عادی نداشته باشند. همین محدودیتها برای مسئولین سایر قوا نیز اعمال میشوند و آنها نیز باید مثل مردم عادی زندگی کنند. اینها را ما نهتنها رعایت نمیکنیم، بلکه کاملاً برعکس این روش را برای هرکس که در هر دستگاهی اعم از مجلس و قوای دیگر مسئول است واجب و لازم میدانیم و این روش ما دقیقاً برخلاف سیره پیامبر و امامان معصوم علیهمالسلام است.
امیرالمومنین علیهالسلام که ما خودمان را پیرو آن حضرت و نظام جمهوری اسلامی را برگرفته از الگوی حکمرانی علوی میدانیم، میفرمود حاکم باید همسان قشر ضعیف جامعه زندگی کند و برخورداری او از بیتالمال و امکانات دولتی بیش از مردم عادی نباشد. علی علیهالسلام در نامهای عتابآمیز به عثمانبنحُنیف والی بیانضابط بصره بعد از آنکه او را به خاطر همنشینی با اشراف و بیتوجهی به اقشار محروم جامعه سرزنش میکند و بارها به خدا قسم میخورد که در عین قدرت داشتن بر استفاده از بهترین غذاها و بالاترین امکانات، به کمترین غذا اکتفا میکنم و بهرهای از قدرت و موقعیت خود نمیبرم، در پایان با جملهای آمرانه به او میفرماید:ای پسر حُنیف از خدا بترس و به همان چند قرص نان خود اکتفا کن تا بتوانی از آتش جهنم در امان باشی «فَاتَّقِ اللهَ یَا ابْنَ حُنَیْفٍ وَ لْتَکْفِکَ اَقْرَاصُکَ لِیَکُونَ مِنَ النَّارِ خَلَاصُک.» نامه ۴۵ نهجالبلاغه.
هرکس که در نظام جمهوری اسلامی، در هر دستگاهی مسئولیت میپذیرد باید خود را مخاطب این فرمان امیرالمومنین علی علیهالسلام بداند. این، اقتضای نظام جمهوری اسلامی است و هر مسئولی در این نظام غیر از این عمل کند، قطعاً برخلاف اقتضائات حکمرانی اسلامی عمل کرده است. برای ما ننگ است که بشنویم خانم مرکل ۱۶ سال بر آلمان حکومت کرد و اقتصاد بدهکار آن را به اقتصاد اول اروپا تبدیل کرد و در عین حال در یک آپارتمان معمولی زندگی کرد و در زمان ترک قدرت نیز همان آپارتمان محل سکونتش بود، ولی فاصله مسئولین نظام جمهوری اسلامی با مردم به آنها اجازه نمیدهد از حال و روز مردم باخبر باشند و این واقعیت را درک کنند که گرانیها چه دشواریهائی را برای وضعیت معیشتیشان به وجود آورده است. روش زندگی خانم مرکل و بسیاری از مسئولین کشورهای غربی در دوران حکمرانی، دقیقاً همانست که اسلام توصیه کرده و امیرالمومنین به آن عمل فرموده است. ما که مدعی مسلمانی و پیروی از امیرالمومنین هستیم، چون به روش آن حضرت پایبند نیستیم، نمیتوانیم کشورمان را از بحران اقتصادی نجات دهیم. مسئولان اگر به روش اسلامی برگردند و از مشورت صاحبنظران مستقل و دلسوز استفاده کنند، قطعاً ما هم از وضعیت کنونی نجات خواهیم یافت و حتی برای سایر کشورها الگو خواهیم شد.
مسئولان اقتصادی کشور ما درباره ظرفیت مردم برای تحمل گرانیها چگونه فکر میکنند؟ این تفکر عجیب که، چون قند و شکر برای سلامت مردم مضر هستند به آنها مالیات ارزش افزوده میبندیم تا کمتر مصرف شوند، در هیچ کتاب اقتصادی توصیه نشده و هیچ تئوریپرداز اقتصادی چنین نظریهای ارائه نکرده است. به مردم میتوان توصیه کرد برای حفظ سلامتی خود قند و شکر و نمک و چربی و حتی برنج و هر ماده غذائی دیگر را که قند و چربی خون را بالا میبرد کمتر مصرف کنند، ولی این یک منطق قابل قبول نیست که به آنها گفته شود این اقلام را گران میکنیم تا شما آنها را کمتر بخورید! علاوه بر این، اصولاً گرانی شامل تمام مایحتاج عمومی شده و هیچ مهاری برای آن وجود ندارد. در اطاقهای دربسته نشستن و برای معیشت مردم تصمیم گرفتن آن هم توسط کسانی که از حقوقهای بالا و مزایای آنچنانی برخوردار هستند، نتیجهای غیر از تحت فشار قرار دادن مردم ندارد.
چاره کار در اینست که مسئولان در تمام ردهها و تمام دستگاهها همانند مردم عادی از حقوق برخوردار باشند و مزایای آنها بطور کلی حذف شود. این، روشی است که در بسیاری از کشورهای حتی غربی متداول است و علت تفاوتهای موجود میان آنها و ما چه در رشد اقتصادی و چه در میزان فساد و فاصلههای طبقاتی نیز همین است. در تعدادی از این کشورها نمایندگان مجلس حق عضویت در هیات مدیرههای شرکتها و موسسات را ندارند، حق ماموریت نمیگیرند، از امکانات دولتی برای رفت و آمد برخوردار نیستند، در سفرهای ماموریتی باید از وسایل نقلیه عمومی مانند اتوبوس یا قطار استفاده کنند، برای سفرهای خارجیِ مستلزم استفاده از هواپیما تفاوتی میان آنها و سایر مردم نباشد و هیچ بهره اضافی برای محل سکونت و نحوه زندگی نسبت به مردم عادی نداشته باشند. همین محدودیتها برای مسئولین سایر قوا نیز اعمال میشوند و آنها نیز باید مثل مردم عادی زندگی کنند. اینها را ما نهتنها رعایت نمیکنیم، بلکه کاملاً برعکس این روش را برای هرکس که در هر دستگاهی اعم از مجلس و قوای دیگر مسئول است واجب و لازم میدانیم و این روش ما دقیقاً برخلاف سیره پیامبر و امامان معصوم علیهمالسلام است.
امیرالمومنین علیهالسلام که ما خودمان را پیرو آن حضرت و نظام جمهوری اسلامی را برگرفته از الگوی حکمرانی علوی میدانیم، میفرمود حاکم باید همسان قشر ضعیف جامعه زندگی کند و برخورداری او از بیتالمال و امکانات دولتی بیش از مردم عادی نباشد. علی علیهالسلام در نامهای عتابآمیز به عثمانبنحُنیف والی بیانضابط بصره بعد از آنکه او را به خاطر همنشینی با اشراف و بیتوجهی به اقشار محروم جامعه سرزنش میکند و بارها به خدا قسم میخورد که در عین قدرت داشتن بر استفاده از بهترین غذاها و بالاترین امکانات، به کمترین غذا اکتفا میکنم و بهرهای از قدرت و موقعیت خود نمیبرم، در پایان با جملهای آمرانه به او میفرماید:ای پسر حُنیف از خدا بترس و به همان چند قرص نان خود اکتفا کن تا بتوانی از آتش جهنم در امان باشی «فَاتَّقِ اللهَ یَا ابْنَ حُنَیْفٍ وَ لْتَکْفِکَ اَقْرَاصُکَ لِیَکُونَ مِنَ النَّارِ خَلَاصُک.» نامه ۴۵ نهجالبلاغه.
هرکس که در نظام جمهوری اسلامی، در هر دستگاهی مسئولیت میپذیرد باید خود را مخاطب این فرمان امیرالمومنین علی علیهالسلام بداند. این، اقتضای نظام جمهوری اسلامی است و هر مسئولی در این نظام غیر از این عمل کند، قطعاً برخلاف اقتضائات حکمرانی اسلامی عمل کرده است. برای ما ننگ است که بشنویم خانم مرکل ۱۶ سال بر آلمان حکومت کرد و اقتصاد بدهکار آن را به اقتصاد اول اروپا تبدیل کرد و در عین حال در یک آپارتمان معمولی زندگی کرد و در زمان ترک قدرت نیز همان آپارتمان محل سکونتش بود، ولی فاصله مسئولین نظام جمهوری اسلامی با مردم به آنها اجازه نمیدهد از حال و روز مردم باخبر باشند و این واقعیت را درک کنند که گرانیها چه دشواریهائی را برای وضعیت معیشتیشان به وجود آورده است. روش زندگی خانم مرکل و بسیاری از مسئولین کشورهای غربی در دوران حکمرانی، دقیقاً همانست که اسلام توصیه کرده و امیرالمومنین به آن عمل فرموده است. ما که مدعی مسلمانی و پیروی از امیرالمومنین هستیم، چون به روش آن حضرت پایبند نیستیم، نمیتوانیم کشورمان را از بحران اقتصادی نجات دهیم. مسئولان اگر به روش اسلامی برگردند و از مشورت صاحبنظران مستقل و دلسوز استفاده کنند، قطعاً ما هم از وضعیت کنونی نجات خواهیم یافت و حتی برای سایر کشورها الگو خواهیم شد.