در حالی که بر طبق آمار حداقلی مرکز آمار و وزارت کار،رفاه و تامین اجتماعی خط فقر در سال جاری از ۱۰ میلیون تومان عبور کرده است،داریوش ابوحمزه معاون رفاه اجتماعی وزیر رفاه در ادعایی عجیب و غریب گفت: میانگین خط فقر در کشور برای خانواده ۴ نفره حدود ۴ میلیون تومان و در تهران کمی بیشتر نزدیک ۵ میلیون است. این مقام مسئول دولتی در برابر پرسش مجری متعجب برنامه،برای توجیه این عدد که مشخص نیست بر طبق کدام محاسبات به دست ایشان رسیده است،افزود: ممکن است در ذهن شما استاندارد نرمالی باشد، ما از این استاندارد صحبت نمیکنیم. پرسش مجری البته بسیار ساده بود،اینکه آیا شما غذا خوردن و حمل و نقل و مدرسه فرستادن فرزندان را هم جز حقوق انسان میدانید که آن را هم لحاظ کنید؟ یا اگر کسی خواست به دندانپزشک مراجعه کند، میتواند با این مبلغ این کار را انجام دهد یا اینها را جز موارد لوکس و خارج از خط فقر محاسبه کردهاید؟ جناب معاون که مشخص نیست خودشان با چه میزان درآمد در تهران زندگی میکنند، فرمودند: به صورت حداقلی! اما نفرمودند که چطور میشود به صورت حداقلی اجاره خانه را با ماهی ۴ میلیون یا ۵میلیون تومان پرداخت کرد و بچهای را به مدرسه فرستاد؟ واقعا این مسئولان دولتی از کجا به این مناصب میرسند که از حداقلها هم بیخبرند؟ آیا واقعا نمیدانند یا خودشان را به ندانستن می زنند؟ البته پرسش مهمتر اصولا باید این باشد که آیا اصلا مردم را لایق این حقوق اولیه میدانند که هم فرزندشان را به مدرسه بفرستند و هم خودشان بتوانند احتمالا در هنگام مریضی به پزشک مراجعه کنند؟
یا همین که زنده بمانند را برای اقشار فرودست جامعه کافی میدانند؟ بر طبق محاسباتی که فعالان کارگری در کف خرج و مخارج حداقلی برای هزینه زندگی یک خانواده چهار نفره در نظر گرفتهاند و به تایید بسیاری از مراجع آماری و دولتی هم رسیده است، خط فقر در شهرهای بزرگ بیش از ۱۰ میلیون تومان است، یک حساب سرانگشتی هم این موضوع را عیان میکند و نیازی به محاسبات پیچیده نیست! موضوع این است که اساسا موضوعی به عنوان کرامت انسانی در نظر مسئولانی که اتفاقا ارتباط مستقیم با معیشت مردم دارند، کوچکترین اهمیتی ندارد! که اگر غیر ازاین بود معاون وزیر رفاه،نمیگفت حداقلهایی را در نظر گرفتیم! حتی اگر خورد و خوراک را حداقل در نظر بگیرید، آموزش فرزندان خانوادهای که در تهران ماهیانه ۵ میلیون تومان درآمدداشته باشد،چگونه باید تامین شود؟ آن هم در حالی که مدرسه و دانشگاه و کنکور وابستگی کامل به آموزش پولی دارد و تجربه نشان داده فرزندان ثروتمندان همیشه با بهترین آموزشهای خصوصی و پولی،به مدارج بالا میرسند و این چرخه در میان ثروتمندان و قدرتمندان میچرخد و هیچگاه به حلقه های پایین جامعه اجازه ورود را نخواهد داد. آیا وزارت رفاه، همین که مردم زنده باشند را کافی میداند و به همین علت، حساسیت زیادی بر میزان درآمد و دستمزد اقشار پایین جامعه بخصوص کارگران و بازنشستگان وجود ندارد؟