.من قبل از پاسخ دادن به سؤال شما چند نکته را به عنوان مقدمه عرض میکنم، بعد نتیجهگیری میکنیم که کار این آقایان تا چه اندازه ق ابل تأیید است.نکته اول مسئله دیپلماسی است. دیپلماسی یک مفهوم خاص، قواعد خاص و پروتکلهای مخصوصی دارد. با سخنرانی کردن، شعار دادن یا اظهاراتی که فقط مصرف داخلی دارد و تنها یک تعداد از حزباللهیها و نیروهای خودی را خوشحال میکند، کاملاً متفاوت است.
دیپلماسی یک فن خاص و پیچیدهای است که نیاز به هوش بالا، آگاهی و احاطه وسیع و دانش زیاد دارد که همهکس قادر به ورود به آن نیست. هر کسی نمیتواند وارد دیپلماسی شود به خصوص وظایفی را در رابطه با سیاست خارجی برعهده بگیرد.نکته دوم این است که در زمینه سیاست خارجی و دیپلماسی بینالملل، حتماً و لزوماً باید در کشور اجماع حاصل شود. اجماع و اتفاق نظر بین همه مسئولان، کارگزاران، نخبگان و خواص کشور باید وجود داشته باشد.
اگر اختلاف نظر باشد، موجب ناکامی مذاکرات، بحثها و رفت و آمدها خواهد شد، بهخصوص که اگر باب اتهامزنی و سوءظن باز شود، کما اینکه در گذشته در دوران آقای ظریف و الان هم در دوران آقای باقری، این مسئله وجود داشته و دارد، قبلاً خیلی شدید، الان تا حدی کمتر. به هر حال تیم مذاکرهکننده و دیپلماتها به خیانت، وطنفروشی و امثال آن متهم میشوند.در چنین صورتی نتیجهای به دست نمیآید بلکه از دید خارج از کشور و در دید جهانی، نشانه به هم ریختگی، تشتت و عدم تمرکز سیاسی کشور است.
نکته سوم اینکه ممکن است در یک عملیات سیاسی، در یک مأموریت، در یک تصمیمسازی یا تصمیمگیری، به این نتیجه برسند که دیپلماتها کار خودشان را دنبال کنند، یعنی تیم مذاکره کننده مشغول مذاکره باشند ولی مردم یا یک جمعیتهایی را مدیریت کنند که آنها، انتقاد یا اعتراض کنند تا مذاکره کنندگان بتوانند، از این اعتراضها برای موفقیت در مذاکره استفاده کنند و بگویند این خواست مردم است. این ممکن است ولیکن باید مدیریت شود، به صورت افسارگسیخته که هر کسی حرفی بزند، هر مسئولی مطلبی را بگوید و هر گروهی اظهاراتی را مطرح کند و تیم مذاکرهکننده هم در آماج اتهامات قرار بگیرد و بخواهد با رقبای سیاسی خودش مذاکره کند، درست نیست.
تندورها ۱۸۰ درجه برخلاف تیم مذاکره کننده حرف می زنند
معمول هست که وقتی مذاکره میکنند، یک جماعتی در داخل تجمع، تظاهرات یا اظهاراتی کنند و مذاکرهکنندگان این را خرج کرده و می گویند، در داخل مردم این خواسته ها را از ما دارند که خیلی در روند مذاکرات تاثیرگذار نیست. الان در کشور مذاکرهکنندگان حرفی را میزنند ولی تیمهای دیگر و افراد تندرو، ۱۸۰ درجه برخلاف آنها مطلب مینویسند، اظهارنظر می کنند و با این مطالب و اظهارات، تیم مذاکرهکننده را تضعیف میکنند.
نکته چهارم این است که خود مذاکره و گفتوگو در عرف سیاسی و بینالملل یک مفهوم خاصی دارد. مذاکره یعنی دو طرف با خواستههای ویژه خودشان مقابل هم بنشینند، چانه بزنند و تلاش کنند که حرف خودشان را به کرسی بنشانند. اگر چنانچه موفق شدند صددرصد حرف خودشان را به کرسی بنشانند که چه بهتر و اگر موفق نشدند و مأیوس شدند، حداقل آماده تنازل و تعامل باشند. معنای مذاکره یعنی آمادگی برای تنازل، کوتاه آمدن و عقبنشینی کردن ولی اگر چنانچه هر کدام از دو طرف مذاکره، روی مواضع خودشان بایستند و تصمیم داشته باشند هیچ تنازلی نداشته باشند، به قول معروف بگویند مرغ یک پا دارد، در چنین شرایطی هم مذاکره ای به نتیجه نمیرسد و وقتکشی میشود و هم اصلاً، واژه و مفهوم مذاکره صدق نمیکند، بلکه این اعلام مواضع است؛ ایران بیاید مواضعش را اعلام کند، ۱+۵ هم مواضعش را بیان کند.
بنابراین لازمه مذاکره، آمادگی برای تنازل و تعامل است. به عبارت دیگر در مذاکره، دو طرف باید آماده برد-برد باشند نه برد-باخت؛ یکی ببرد یکی ببازد. نه! ممکن است هر دو برنده باشند، ممکن است هر کدامشان درصدی برنده باشند، درصدی بازنده باشند.نکته آخر اینکه با توجه به مفهوم مذاکره، مقامات جمهوری اسلامی باید ابتدا یکی از این دو راه را انتخاب کنند. راه اول پافشاری روی مواضع خودشان و کوتاه نیامدن است، بگویند ما به هر قیمتی روی مواضع خودمان هستیم و کوتاه هم نمیآییم و هر هزینهای هم که دارد، ما میپردازیم؛ مانند کره شمالی.
راه دوم، اعلام آمادگی برای مذاکره است. وقتی اعلام آمادگی کردند، میآیند چانهزنی میکنند و در نهایت تعامل و تنازل میکنند و وقتی که میز مذاکره را پذیرفتند، باید مسئله برد-برد، مسئله تعامل و تنازل را بپذیرند.
می دانستیم چین و روسیه در بزنگاه پشت ایران را خالی میکنند/ اعتماد به چین و روسیه کار عاقلانه ای نیست
در شرایط عادی جمهوری اسلامی، اعتماد کردن به ابرقدرتهای شرق و غرب کار درستی نبوده و نیست. اعتماد به آمریکا و اروپا که نداریم. در باب اعتماد به روسیه و چین، ما میگفتیم به آنها هم، نباید اعتماد کرد ولی بعضی از دوستان به آنها اعتماد و امید داشتند که ایران را کمک می کنند که همان موقع ما میگفتیم، در بزنگاهها دست شما را تنها و پشت شما را خالی، میگذارند.
الان شرایط خاصی حاکم است، روسیه خودش را با آمریکا و اروپا و بسیاری از کشورها درگیر کرده، یعنی جنگ سرد شروع شده و معلوم هم نیست به کجا بینجامد، در حال حاضر اعتماد کردن به قدرتهای شرقی چه روسیه و چه چین، کار عاقلانه و منطقی نیست.باید مسئولان نظام شفاف و روشن تصمیم بگیرند که میخواهند روی مواضعشان بایستند حالا به هر قیمتی که تمام شود و یا آماده برای مذاکره، تعامل و تنازل هستند.
این مقدماتی که عرض کردم واقعاً لازم است آقایان به آن برسند. نمیشود انسان بدون تحمل هزینه، یک چنین بار مسئولیتی را برعهده بگیرد. به قول معروف، شترسواری دولا دولا شدن ندارد. اگر ما میخواهیم مذاکره کنیم، باید آماده باشیم یک حداقلهایی را بپذیریم، باید آماده باشیم که در داخل آنهایی را که خودمان انتظاراتشان را بالا بردیم و گفتیم ما تا تمام تحریمها برداشته نشود دستبردار نیستیم، آنها را باید قانع و راضی کنیم، ولو منوط به این باشد که اعتراف کنیم که اشتباه کردیم و فکر میکردیم میتوانیم ولی الان شرایط نظام اقتضا میکند که ما یک قدری، تنازل کنیم.گاهی مسئولان جمهوری اسلامی و مسئولان یک کشور لازم است که تنازل کنند، یک مقدار کوتاه بیایند، به قول حضرت امام (ره) جام زهر را بالا بکشند و بههر حال بتوانند مسائل را حل کنند.
اما سؤال شما در مورد اینکه آیا این تیم مذاکرهکننده میتواند یا نمیتواند آن یک بحث دیگری است.بنده با ارتباطی که با دیپلماتها داشتم، از آقای ظریف قویتر و آشناتر به مسائل دیپلماسی سراغ ندارم و پیدا نمیکنم. آقای ظریف توانست مذاکرات را به اینجا برساند. آقایان در آن زمان چقدر او را متهم به خیانت، وطنفروشی، وابستگی به غرب و شرق کردند؛ الان به این نتیجه رسیدند که آنها وطن فروش نبودند، آنها هم تلاش کردند و بیش از این نمیتوانستند پیش بروند و الان به همان موافقتها و صحبتهایی که آنها کردند رسیدند. باید خیلی صریح و آشکار اعتراف کنند که ما همان توافقهایی که صورت گرفته و همان راهی که دولت گذشته رفته را، دنبال می کنیم.
آقایان باقری و امیرعبداللهیان، خودشان اعتراف کردند که قابل مقایسه با تیم آقای ظریف نیستند. ظریف، عراقچی و امثالهم رفتند و کار را به اینجا رساند. هیچکدامشان خائن و وطنفروش نبوده و نیستند، همهشان دلشان میخواهد پیروزی به دست آید ولی بالاخره باید با مردم صریح و شفاف، باشیم.
تا چه زمانی مردم باید بیگانه باشند؟! ما باید ار رسانههای بیگانه، از ماهوارهها، از نشریات خارجی کنکاش کنیم که در مذاکرات چه مسئلهای مطرح شده و چه بحثهایی هست؟
خیلی صریح با مردم صحبت کنند و بگویند مردم شریف ایران، ما تا اینجا پیش رفتیم، از این به بعد نمیتوانیم!
درباره مذاکرات رفراندوم برگزار شود
اگر دیدند که اختلاف هست، علاجش یک رفراندم و همهپرسی است. یک رفراندم صحیح انجام دهند و بگویند مردم شما آمادگی دارید که این تعامل و تنازل را بپذیرید یا نه؟
من معتقدم که اکثریت قریب به اتفاق مردم، آماده تعامل و تنازل هستند و حاضر نیستند که ما بدون جهت، هزینههای سنگینی را بپردازیم.
رئیسی نمی تواند به شعارهایش جامه عمل بپوشاند
بنده معتقدم جناب آقای رئیسی شعارهایی داده که به هیچ وجه نمیتواند به آن شعارها جامه عمل بپوشاند؛ نه خودش این توان را دارد، نه تیمش این توان را دارد و نه کشور این ظرفیت را دارد. متأسفانه الان که ۶-۷ ماه از دولت هم میگذرد، هنوز هم شعار میدهند، هنوز هم فکر میکنند ایام تبلیغات است و با شعار میخواهند فضای تبلیغاتی مملکت را گرم نگه دارند و مردم متوجه نشوند که امروز گرانی چه غوغایی میکند.
اعلام کاهش تورم از سوی دولت، حمل بر دروغ است/ نمایندگان وکیل الدوله هستند
یکی از شعارهای آقای رئیسی پایین آوردن تورم و از میان بردن گرانی و کمک به معیشت مردم بود. همه قیمت ها چند برابر شده و آقایان حاضر نیستند که بپذیرند، این همه گرانی ناشی از تورم است و مرتب هم شعار میدهند که نرخ تورم رو به کاهش است!
مردم اینها را حمل بر دروغ و خلاف واقع گفتن میبینند و اعتمادشان بیش از گذشته سلب میشود
من معتقدم دولت تا به حال توفیق چندانی نداشته و بیشتر از طریق روشهای پوپولیستی و تبلیغاتی و با کمک صدا و سیما و رسانههای دیگر و نمایندگان مجلس که بسیاری از اینها وکیلالدوله هستند، میخواهند از این طریق مردم را ساکت کنند ولی متأسفانه موفق نمیشوند. مردم آگاه شده و دست همه را خواندهاند و میدانند که چه کسی صادقانه حرف میزند و صادقانه کار میکند و چه کسی حرفهای فریبندهای، میزند.دولتهای گذشته را دیدند که شعار عدالت محوری و مهرورزی و چنین و چنان دادند ولی عاقبت به کجا رسیدند؟! این سرمایههای ملی و ثروتهای مردم کجا رفت؟! اینها را مردم مشاهده کردند.
وقتی صحبت های وزرا را می شنوم پیش خانواده خودم شرمنده می شوم
در مقایسه با دولت های گذشته من، دولت آقای رئیسی را ناموفقترین، ناکارآمدترین، ضعیفترین و غیرکارشناسیترین دولتهای بعد از انقلاب میدانم. حرفهایی که بعضی از وزرا میزنند و من از تلویزیون تماشا میکنم واقعاً پیش خانواده خودم شرمنده میشوم که در کشوری زندگی میکنم که یک وزیر میآید، چنین حرفهایی میزند. بعد آقای رئیس جمهور دستور میدهد، مرتب منشورهای ۱۰ مادهای صادر میکند؛ باید چنین بشود، باید چنان بشود، ایشان در موضع رهبری و فرماندهی نیستند، در موضع اجرایی هستند. مردم باید بگویند آقای دولت، آقای رئیسی، این کار باید میشد، چرا نشده است؟! نه اینکه شما بگویید باید بشود، شما به چه کسی دارید میگویید؟ خود شما مسئول مستقیم دولت و کارهای اجرایی دولت هستید.
درباره برجام هیچ گزارشی به مردم ندادند/ هیچگاه نیامدند و نمیآیند شفاف با مردم صحبت کنند
در رابطه با برجام هم تابهحال هیچ گزارشی ندادهاند، نه عامه مردم خبر دارند، نه خواص خبر دارند، فقط خبرهای متناقض و متضادی را از رسانهها میشنویم. گاهی گفته میشود که مذاکرات شکست خورده و به نتیجه نرسیده، گاهی اعلام میکنند که پیشرفتهای خوبی داشتیم ولی هنوز به توافق نرسیدیم.هیچگاه نیامدند و نمیآیند شفاف با مردم صحبت کنند، حداقل خواص را جمع کنند بگویند، به مردم بگویید ما به اینجا رسیدیم، داریم موفق میشویم یا موفق نمیشویم پس باید مردم را قانع کنیم. من این دولت را بسیار ضعیف و غیرمتخصص میدانم و بسیار متأسفم که سرانجام انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، بعد از ۴۳ سال به اینجا رسید.