روزنامه اعتماد نوشت: «هواپیمای کوچک، تقریبا وسط میدان سرخ مسکو به زمین نشست. از آن مدل هواپیماهای ملخی بود که در ارتفاع پایین پرواز میکنند. همه آنهایی که آن روز از آخرین روزهای ماه مه ۱۹۸۷ – هر کدام به دلیلی – در میدان سرخ حضور داشتند، توضیحی برای آنچه میدیدند، پیدا نمیکردند. در سراسر قلمرو اتحاد جماهیر شوروی هیچ هواپیمای خصوصی وجود نداشت و از این رو پرواز این هواپیمای کوچک، آن هم روی آسمان پایتخت و بعد فرود در میدان اصلی شهر، خواهناخواه تعجب و پرسشهای بسیاری را در ذهن شاهدان ایجاد میکرد. موتور هواپیما که خاموش شد، مردی بسیار جوان و لاغر از آن بیرون پرید. آنقدر مودب بود که خودش را به مردمی که دورش جمع شده بودند، معرفی کند. گفت ماتیاس روست نام دارد، در چند مرحله از هامبورگ (در آلمان غربی) تا اینجا پرواز کرده و برای انجام ماموریت صلح آمده است. نوشتهاند: «مردم با مهربانی دورش جمع شدند و او به آنها امضا داد. کسی از بین جمعیت مقداری نان به دستش داد که او بلافاصله آن را خورد. صادق و صمیمی به نظر میرسید. سپس توضیح داد که یک برنامه ۲۲ صفحهای برای برچیدن همه تسلیحات اتمی و پایاندادن به جنگ سرد همراه خودش آورده است. گفت مایل به ملاقات با رهبر شوروی است تا درباره این برنامه با او گفتوگو کند.»
دقایقی بعد چند پلیس سر رسیدند و او را با خودشان بردند. گورباچف – که هواپیمای روست در ۳۰۰ متری دفترش به زمین نشست – آن روز در برلین شرقی بود و در اجلاس سران پیمان ورشو حضور داشت. خبر این ماجرا را که به او دادند از خشم منفجر شد. او پرواز ماتیاس روست و عبور بیدردسر او از آلمان تا شوروی را توطئه نیروهای نظامی کشورش میدید و فکر میکرد فرماندهان ردهبالای ارتش، برای کارشکنی در مسیر اصلاحات او چنین آبروریزی را به پا کردهاند. «روست بیش از ۶۰۰ کیلومتر بر فراز خاک شوروی پرواز کرده و بدون هیچ چالشی، توانسته بود در مرکز قدرت اتحاد شوروی بر زمین بنشیند.»
از نظر گورباچف، این پرواز و فرود جز با همراهی ارتش شوروی ممکن نمیشد. اما واقعا ماجرا چه بود؟ گویا نیروهای دفاع هوایی شوروی هواپیما را دیدند و حتی سعی کردند آن را متوقف کنند اما نقص سیستم رادار باعث شد چند بار او را – که در ارتفاع بسیار پایین پرواز میکرد – گم کنند. رادارهای محافظت از مسکو نیز آن روز، برای تعمیر خاموش بودند. اما گورباچف این توجیه را نپذیرفت. سفرش را نیمهتمام رها کرد و به مسکو برگشت. سران حکومت و فرماندهان ارتش را فراخواند و در جلسه، فرمانده نظامی مسوول دفاع از مسکو را خطاب قرار داد: «این هواپیما بیشتر از دو ساعت در آسمان کشورمان بود، آیا به شما گزارش کرده بودند؟» فرمانده پاسخ داد: «خیر، من بعد از فرود هواپیما در مسکو از این اتفاق باخبر شدم.» گورباچف به طعنه گفت: «پس همانطور که حدس میزدم، خبرش را از پلیس راهنمایی و رانندگی شنیدید.»
او از این خطای فاحش ارتش استفاده کرد و بسیاری از نظامیان را از مقامی که داشتند کنار گذاشت. هرچند آنان نیز بر دشمنی با او مصممتر شدند. اما روست چه شد؟ او را پیش گورباچف نبردند. به چهار سال زندان محکوم شد و در ماه هجدهم آزادش کردند و به آلمان غربی بازگرداندند. گویا آدم متعادلی نبود و بعد از آزادی در آلمان غربی هم مشکلاتی ایجاد کرد. آنجا نیز به اتهاماتی مثل دزدی و پرداخت رشوه و تجاوز محاکمه و محکوم و زندانی شد.»
انتهای پیام