انریکه مورا، میانجی گر اروپایی در سفر به تهران، موافقت مقامات ایرانی را با این پیشنهاد به دست آورد که واشنگتن لغو تحریمهای سپاه پاسداران را تا بعد از احیای کامل برجام به تعویق اندازد. اما واشنگتن با این پیشنهاد موافقت نکرد. بدون شک همراه شدن ایران با این ابتکار اروپایی ها، برای نظام و جریان محافظه کار پرهزینه است که به دنبال دستاوردی از این مذاکرات در آخرین لحظات و بهره برداری از سرگرم بودن آمریکا و اروپا به جنگ اوکراین و پیامدهای پیچیده اقتصادی و امنیتی و غذایی آن هستند.
دست برداشتن ایران از خواسته یا شرط لغو تحریمهای سپاه پاسداران که آن را جزء خطوط قرمز نظام و دولت دانسته بود، شکستی ایدئولوژیکی و راهبردی برای جریان محافظه کار محسوب میشود که نتوانست از یکی از ارکان اصلی حکومت دفاع کند که رکنی محوری در راهبرد خارجی آن به ویژه در مناطقی است که تحت سیطره محور ایران در منطقه قرار دارند. نظام ایران برای جبران عقب نشینی خود از شرط لغو تحریمهای سپاه پاسداران، این شرط را مطرح کرد که آمریکا تضمینهایی عملی درباره برداشتن موانع ادغام ایران در نظام مالی جهانی بدهد به طوری که ایران بتواند بدون هیچ مانعی از امتیازات اقتصادی و تجاری و مالی ناشی از احیای توافق هستهای بهرهمند شود. اما این خواسته ایران با این موضع قاطع آمریکا مواجه شد که واشنگتن صرفا با احیای توافق به دست آمده در سال ۲۰۱۵ بدون هیچ تعدیل یا تغییری موافقت میکند.
به نظر میرسد مذاکره کنندگان ایرانی از ماجرای پافشاری بر لغو تحریمهای سپاه پاسداران و معرفی آن به عنوان خط قرمز و سپس دست برداشتن از این شرط که تاثیرات منفی بر وجهه عقیدتی و سیاسی نظام دارد، درس نگرفته اند به طوری که دوباره همان شیوه و سیاست را در پیش گرفته اند و تاکید میکنند ایران، حق خود برای حفظ برنامه هستهای و لغو تحریمها را «خط قرمز» میداند که امکان سازش بر سر آن وجود ندارد.
سیاست تعیین خط قرمز که در موضع مذاکره کنندگان ایرانی به شکلی پررنگ دیده میشود، موجب شده است امتیازاتی که ایران میدهد هم امتیازاتی «به رنگ قرمز» باشد. این امتیاز دادنهای مکرر منعکس کننده میزان نیاز تیم مذاکره کننده ایرانی به کسب هر گونه دستاوردی است به ویژه که به قدرت رسیدن جریان محافظه کار در برابر جریان منتسب به حسن روحانی، با وعده پایداری و رد هرگونه سازش در برابر غرب و در همان حال، کسب دستاوردهایی در زمینه احقاق حقوق ایران و لغو تحریمهای اقتصادی همراه بود که دیگران موفق به کسب آن نشده بودند.
ممکن است سخت گیری دولت جو بایدن در برابر شروط ایران، نتیجه بحران داخلی آمریکا و جنگ قدرت در آستانه انتخابات میان دورهای کنگره باشد که بایدن تلاش میکند خود را از اتهام تساهل در برابر ایران و تسلیم شدن در برابر خواستهها و شروط این کشور تبرئه کند. اما امتیاز دادنهای ایران در برابر سخت گیری آمریکا نشان میدهد تهران بیم آن دارد که بازی طناب کشی با واشنگتن موجب بسته شدن روزنه باقیمانده برای احیای برجام و کاهش تحریمهای تحمیل شده بر ایران شود.
روندی که تهران در مذاکرات در پیش گرفته موجب دو دستگی در داخل حاکمیت محافظه کار بین دو جناحی شده است که رویکردی متضاد دارند. جناح نخست حامی مذاکره است و لغو تحریمها را فرصتی تکرار نشدنی برای متوقف کردن روند فروپاشی اقتصادی میداند که با توجه به افزایش اعتراضات مردمی به بحران معیشتی، تهدیدی واقعی برای ثبات نظام محسوب میشود. اما جریان دوم خواستار توقف مذاکرات و خروج از برجام و بازگشت به روند قبل از مذاکره و تقویت نقش و نفوذ خارجی ایران و همزمان، آماده شدن برای رویارویی نظامی در صورتی است که ایران هدف تجاوز قرار گیرد البته با این پیش فرض که آمریکا توانایی وارد شدن به جنگ با ایران را ندارد. این دو دستگی موجب تشدید بحران در درون نظام ایران شده و آن را بین دو گزینه مذاکره و دادن امتیازاتی برای حفظ نظام از یک سو یا ماجراجویی و قمار بر سر هر آنچه نظام در دست دارد، قرار داده است.