گروه سیاسی: روزنامه تندرو کیهان در خبر اول شماره امروز سهشنبه خود در باره احیای برجام نوشت: مطالبه جمهوری اسلامی ایران از طرفهای غربی در موضوع برجام، از بعد از روی کار آمدن دولت رئیسی معین و مشخصتر بوده است؛ لغو تحریمها، راستی آزمایی و ارائه تضمین از سوی طرف مقابل.
تیم مذاکرهکننده دولت سیزدهم در طول ۹ ماه گذشته (از ۸ آذرماه ۱۴۰۰، زمان اولین مذاکرات برجامی در دولت رئیسی) با طرح شروط اصلی ایران و تأکید بر ضرورت انتفاع اقتصادی ملت ایران از برجام، وارد دور جدیدی از مذاکرات هستهای با طرفهای غربی شد.
آمریکاییها و اروپاییها در اولین مواجهه خود با تیم مذاکرهکننده ایران، به اخلال و کارشکنی در روند گفتوگوها و نهایتاً قهر از مذاکرات وین روی آوردند.
طرفهای غربی هرچند در دورهای بعدی مذاکرات سعی کردند با غوغاسالاری و فعال کردن لابی صهیونیسم به تیم مذاکرهکننده ایران فشار بیاورند اما یکی دو ماه نگذشت که شروط اصلی ایران (بهویژه مسئله تضمین) به ادبیات اصلی و غالب دیدارها و رایزنیهای دیپلماتیک و اساساً گفتوگو با طرفهای مذاکرهکننده تبدیل شد.
پس از مقاومت و مواجهه فنی و کارشناسانه تیم مذاکرهکننده و تأکید بر عدم ترک میز مذاکره از سوی ایران، آمریکا و اروپاییها به این نتیجه رسیدند که جمهوری اسلامی ایران در این دوره از حیات خود (بهویژه در دولت سیزدهم) از مواضع اصلی خود کوتاه نمیآید. بر همین اساس بود که طرفهای غربی، پروژه فشار بر جمهوری اسلامی ایران را، از چند جهت کلید زدند؛
۱. مقصرنمایی و انداختن توپ در زمین ایران
طرفهای غربی بهجای پاسخگویی در قبال ایران (به دلیل خروج آمریکا از برجام و وعدههای فریبکارانه اروپا) به جنجال و شگردهای روانی روی آوردند تا با عوض کردن جای بدهکار و طلبکار القا کنند آنطرفی که دل به دیپلماسی نمیدهد، طرف ایرانی است! طرحهایی مانند «توافق موقت»، «توافق گامبهگام» و موضوعاتی مانند تعیین «ضربالاجلهای پیدرپی» از سوی غرب و اینکه «پنجره دیپلماسی در حال بسته شدن و فرصت رو به اتمام است» و…. در همین پازل تعریف میشود.
به همین دلیل بود که تیم هستهای دولت سیزدهم با خواندن دست طرفهای غربی، از ابتدا تاکنون بر ضرورت گفتوگوها و آمادگی ایران برای ادامه روند مذاکرات هستهای تأکید کرده است.
۲. فعال کردن رژیم صهیونیستی و برخی حکام منطقه علیه ایران
دیدارها و رایزنیهای مقامات غربی با صهیونیستها و برخی از مقامات سعودی و مواضع تهدیدآمیز جمعی علیه فعالیتهای هستهای و منطقهای جمهوری اسلامی ایران و همچنین دزدی نفت ایران به کارگردانی آمریکا و یا تقلای صهیونیستها برای خرابکاری و ترور مدافعان حرم در ایران و… تا حمایتهای اخیر آمریکا از اسرائیل و مواضع مشترک علیه فعالیتهای هستهای ایران (بهویژه در سفر اخیر بایدن به اسرائیل و عربستان) نشان میدهد که دولت دموکرات آمریکا، رژیم صهیونیستی و برخی حکام منطقه را برای اعمال فشار علیه ایران فعال کرده است.
۳. اعمال فشار از طریق آژانس بینالمللی انرژی اتمی
بعد از گزارشهای واهی آژانس علیه فعالیت هستهای کشورمان، مدیرکل آژانس خردادماه جاری راهی تلآویو شد تا ادعاهایی جعلی که مبتنی بر دادههای جعلی رژیم صهیونیستی بود، دستاویز موج تازهای از فشارهای آمریکا و اروپا علیه جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد.
بهدنبال آن بود که نظام سلطه وارد فاز دیگری از پروسه فشار علیه ایران شد؛ تصویب قطعنامه ضدایرانی از سوی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی.
هرچند که در پی تصویب قطعنامه ضدایرانی از سوی آژانس، تیم دیپلماسی کشورمان ضمن تأکید بر «واکنش متناسب، مؤثر و فوری ایران» اعلام کردند که «گامهای عملی متقابل برمیداریم» و «به فعالیت تمام دوربینهای فراپادمانی پایان میدهیم»
۴. ادامه تهدید و تحریمها علیه ایران
آمریکاییها از آغاز دور جدید مذاکرات (در بازه زمانی ۹ ماه گذشته) بارها جمهوری اسلامی ایران را تهدید و تحریم کردهاند. فروردینماه سال جاری، وزارت خزانهداری آمریکا تحریمهای جدیدی را علیه چند نهاد و یک فرد ایرانی اعمال کرد. همچنین خردادماه امسال، آمریکا، شبکه فروش محصولات پتروشیمی ایران را تحریم کرد. وزارت خزانهداری آمریکا اسامی ۲ فرد و ۹ شرکت را که ادعا میکرد بخشی از شبکه دور زدن تحریمها علیه ایران هستند، در فهرست تحریمها قرار داد. تیرماه امسال نیز وزارت خزانهداری آمریکا دو فرد، دو کشتی و ۱۳ شرکت مرتبط با نفت ایران را تحریم کرد. همین چند روز پیش (۱۷ مرداد) وزارت بازرگانی آمریکا یک شرکت چینی را به نقض تحریمهای ایران متهم کرد.
جالب آنکه ماه گذشته، وزیر خارجه آمریکا رسماً و علناً با ادبیاتی تهدیدآمیز گفت: «اگر تغییری در مسیر ایران انجام نگیرد، به استفاده از اختیارات تحریمی خود برای هدف قرار دادن صادرات نفت، محصولات نفتی و محصولات پتروشیمی از ایران ادامه خواهیم داد.» بلینکن چند روز قبل از آن هم گفته بود «در نبود توافق، از ابزار تحریم علیه ایران استفاده میکنیم»
۵. سناریوسازی و اتهامزنی علیه ایران برای بالابردن فشار در افکار عمومی
یکی از اقدامات خصمانه آمریکاییها در مذاکرات هستهای، سناریوسازی و اتهامزنی علیه ایران برای بالابردن فشار در افکار عمومی بوده است. وزارت دادگستری آمریکا چهارشنبه ۱۹ مردادماه با انتشار بیانیهای ادعا کرد یک تبعه ایران که عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است را به تلاش برای ترور جان بولتون مشاور امنیت ملی اسبق کاخ سفید متهم کرده است! بعد از این خبر، مقامات آمریکایی («آنتونی بلینکن»، «جیک سالیوان»، «جان بولتون» و…) در صدر اخبار ظاهر شدند و بهطور مستقیم و غیرمستقیم به اتهامزنی و لفاظی علیه ایران پرداختند. براساس آنچه در گزارش روز دوشنبه کیهان نیز منتشر شد، هنوز یکی دو روز نگذشته بود که روز جمعه ۲۱ مردادماه، اخبار و گزارشهایی درخصوص نویسنده مرتد (سلمان رشدی) منتشر شد. بااینکه رسانههای خارجی براساس گزارش پلیس نیویورک خبر دادند که ضارب سلمان رشدی، جوانی ۲۴ ساله به نام «هادی مطر» است که ساکن ایالت نیوجرسی و اصالتاً لبنانی است، اما طی یکی دو روز گذشته برخی سناتورهای آمریکایی بدون هرگونه سند و مدرک تلاش کردند ماجرای حمله به سلمان رشدی را به جمهوری اسلامی ربط داده و در مسئله برجام، زمینههای فشار علیه ایران را تمهید کنند. این در حالی است که ایران اگر چه عامل حمله به سلمان رشدی مرتد نبوده است ولی اقدام ضارب او را اقدامی خداپسندانه و در خور تقدیر میداند.
۶. شرطی کردن اقتصاد و فعال کردن شبکه نیابتی غرب در داخل
یکی دیگر از روزنههای امیدی که غربیها برای ادامه پروسه فشار علیه ایران به آن امید دارند، شبکه نیابتی و جریان تحریف در داخل است. از آغاز مذاکرات هستهای در دولت رئیسی، برخی اصلاحطلبان رادیکال در مطالب کثیری (شاید هرروز و یا هر یکی دو روز) ساز سازش کوک کرده و بر ضرورت کنارگذاری شرط تضمین در مذاکرات هستهای، امتیازدهی در مذاکرات و کوتاه آمدن از مسائل موشکی و منطقهای تأکید کردهاند. اظهارات وطنفروشانهای از این جنس که «تضمین گردنکشی در برابر غرب است»؛ «آمریکا نمیتواند تضمین بدهد»، «تضمین میخواهیم چهکار؟»، «تضمین معنا ندارد» و… برخی از این موارد است.
یکی دیگر از محورهای عملیاتی پادوهای داخلی غرب، شرطی کردن اقتصاد کشور بوده است تا جایی که سعی کردهاند مثل دولت قبل، زلف همه مسائل کشور را به برجام گره بزنند و القا کند که تا برجام حل نشود هیچی چیز حل نمیشود!
برخی مدعیان اصلاحات که در تحریف و سانسور واقعیات ید طولایی دارند چنان از مقاومت تیم دیپلماسی و ریل صحیح دیپلماسی در دولت سیزدهم آشفتهاند که حتی عبارت «زمزمه توافق» در گزارش روز دوشنبه کیهان را وارونه جلوه میدهند تا از آن «استقبال منتقدان دولت قبل از برجام دولت قبل!» را نتیجه بگیرند! حالآنکه سراسر گزارش مزبور روایت تحلیلی از «تلهگذاری تازه آمریکا در بازی با لغو تحریمها» بود. بههرحال طرفهای غربی همچنان به فشار علیه ایران ادامه میدهند و گمان میکنند میتوانند دوباره از لغو تحریمها فرار کرده و جمهوری اسلامی ایران را به زانو دربیاورند.
بر همین اساس است که مسئولان دیپلماسی کشور بایستی هشیار باشند که تحت تأثیر فشارهای غرب به توافق بدون تضمین و توافق بدون لغو تحریمها – که چیزی جز خسارت محض نیست- تن ندهند و همچنان بر شروط اصلی و انتفاع اقتصادی ایران از برجام تاکید داشته باشند؛ چنانکه تاکنون چنین بوده است.
تیم مذاکرهکننده دولت سیزدهم در طول ۹ ماه گذشته (از ۸ آذرماه ۱۴۰۰، زمان اولین مذاکرات برجامی در دولت رئیسی) با طرح شروط اصلی ایران و تأکید بر ضرورت انتفاع اقتصادی ملت ایران از برجام، وارد دور جدیدی از مذاکرات هستهای با طرفهای غربی شد.
آمریکاییها و اروپاییها در اولین مواجهه خود با تیم مذاکرهکننده ایران، به اخلال و کارشکنی در روند گفتوگوها و نهایتاً قهر از مذاکرات وین روی آوردند.
طرفهای غربی هرچند در دورهای بعدی مذاکرات سعی کردند با غوغاسالاری و فعال کردن لابی صهیونیسم به تیم مذاکرهکننده ایران فشار بیاورند اما یکی دو ماه نگذشت که شروط اصلی ایران (بهویژه مسئله تضمین) به ادبیات اصلی و غالب دیدارها و رایزنیهای دیپلماتیک و اساساً گفتوگو با طرفهای مذاکرهکننده تبدیل شد.
پس از مقاومت و مواجهه فنی و کارشناسانه تیم مذاکرهکننده و تأکید بر عدم ترک میز مذاکره از سوی ایران، آمریکا و اروپاییها به این نتیجه رسیدند که جمهوری اسلامی ایران در این دوره از حیات خود (بهویژه در دولت سیزدهم) از مواضع اصلی خود کوتاه نمیآید. بر همین اساس بود که طرفهای غربی، پروژه فشار بر جمهوری اسلامی ایران را، از چند جهت کلید زدند؛
۱. مقصرنمایی و انداختن توپ در زمین ایران
طرفهای غربی بهجای پاسخگویی در قبال ایران (به دلیل خروج آمریکا از برجام و وعدههای فریبکارانه اروپا) به جنجال و شگردهای روانی روی آوردند تا با عوض کردن جای بدهکار و طلبکار القا کنند آنطرفی که دل به دیپلماسی نمیدهد، طرف ایرانی است! طرحهایی مانند «توافق موقت»، «توافق گامبهگام» و موضوعاتی مانند تعیین «ضربالاجلهای پیدرپی» از سوی غرب و اینکه «پنجره دیپلماسی در حال بسته شدن و فرصت رو به اتمام است» و…. در همین پازل تعریف میشود.
به همین دلیل بود که تیم هستهای دولت سیزدهم با خواندن دست طرفهای غربی، از ابتدا تاکنون بر ضرورت گفتوگوها و آمادگی ایران برای ادامه روند مذاکرات هستهای تأکید کرده است.
۲. فعال کردن رژیم صهیونیستی و برخی حکام منطقه علیه ایران
دیدارها و رایزنیهای مقامات غربی با صهیونیستها و برخی از مقامات سعودی و مواضع تهدیدآمیز جمعی علیه فعالیتهای هستهای و منطقهای جمهوری اسلامی ایران و همچنین دزدی نفت ایران به کارگردانی آمریکا و یا تقلای صهیونیستها برای خرابکاری و ترور مدافعان حرم در ایران و… تا حمایتهای اخیر آمریکا از اسرائیل و مواضع مشترک علیه فعالیتهای هستهای ایران (بهویژه در سفر اخیر بایدن به اسرائیل و عربستان) نشان میدهد که دولت دموکرات آمریکا، رژیم صهیونیستی و برخی حکام منطقه را برای اعمال فشار علیه ایران فعال کرده است.
۳. اعمال فشار از طریق آژانس بینالمللی انرژی اتمی
بعد از گزارشهای واهی آژانس علیه فعالیت هستهای کشورمان، مدیرکل آژانس خردادماه جاری راهی تلآویو شد تا ادعاهایی جعلی که مبتنی بر دادههای جعلی رژیم صهیونیستی بود، دستاویز موج تازهای از فشارهای آمریکا و اروپا علیه جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد.
بهدنبال آن بود که نظام سلطه وارد فاز دیگری از پروسه فشار علیه ایران شد؛ تصویب قطعنامه ضدایرانی از سوی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی.
هرچند که در پی تصویب قطعنامه ضدایرانی از سوی آژانس، تیم دیپلماسی کشورمان ضمن تأکید بر «واکنش متناسب، مؤثر و فوری ایران» اعلام کردند که «گامهای عملی متقابل برمیداریم» و «به فعالیت تمام دوربینهای فراپادمانی پایان میدهیم»
۴. ادامه تهدید و تحریمها علیه ایران
آمریکاییها از آغاز دور جدید مذاکرات (در بازه زمانی ۹ ماه گذشته) بارها جمهوری اسلامی ایران را تهدید و تحریم کردهاند. فروردینماه سال جاری، وزارت خزانهداری آمریکا تحریمهای جدیدی را علیه چند نهاد و یک فرد ایرانی اعمال کرد. همچنین خردادماه امسال، آمریکا، شبکه فروش محصولات پتروشیمی ایران را تحریم کرد. وزارت خزانهداری آمریکا اسامی ۲ فرد و ۹ شرکت را که ادعا میکرد بخشی از شبکه دور زدن تحریمها علیه ایران هستند، در فهرست تحریمها قرار داد. تیرماه امسال نیز وزارت خزانهداری آمریکا دو فرد، دو کشتی و ۱۳ شرکت مرتبط با نفت ایران را تحریم کرد. همین چند روز پیش (۱۷ مرداد) وزارت بازرگانی آمریکا یک شرکت چینی را به نقض تحریمهای ایران متهم کرد.
جالب آنکه ماه گذشته، وزیر خارجه آمریکا رسماً و علناً با ادبیاتی تهدیدآمیز گفت: «اگر تغییری در مسیر ایران انجام نگیرد، به استفاده از اختیارات تحریمی خود برای هدف قرار دادن صادرات نفت، محصولات نفتی و محصولات پتروشیمی از ایران ادامه خواهیم داد.» بلینکن چند روز قبل از آن هم گفته بود «در نبود توافق، از ابزار تحریم علیه ایران استفاده میکنیم»
۵. سناریوسازی و اتهامزنی علیه ایران برای بالابردن فشار در افکار عمومی
یکی از اقدامات خصمانه آمریکاییها در مذاکرات هستهای، سناریوسازی و اتهامزنی علیه ایران برای بالابردن فشار در افکار عمومی بوده است. وزارت دادگستری آمریکا چهارشنبه ۱۹ مردادماه با انتشار بیانیهای ادعا کرد یک تبعه ایران که عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است را به تلاش برای ترور جان بولتون مشاور امنیت ملی اسبق کاخ سفید متهم کرده است! بعد از این خبر، مقامات آمریکایی («آنتونی بلینکن»، «جیک سالیوان»، «جان بولتون» و…) در صدر اخبار ظاهر شدند و بهطور مستقیم و غیرمستقیم به اتهامزنی و لفاظی علیه ایران پرداختند. براساس آنچه در گزارش روز دوشنبه کیهان نیز منتشر شد، هنوز یکی دو روز نگذشته بود که روز جمعه ۲۱ مردادماه، اخبار و گزارشهایی درخصوص نویسنده مرتد (سلمان رشدی) منتشر شد. بااینکه رسانههای خارجی براساس گزارش پلیس نیویورک خبر دادند که ضارب سلمان رشدی، جوانی ۲۴ ساله به نام «هادی مطر» است که ساکن ایالت نیوجرسی و اصالتاً لبنانی است، اما طی یکی دو روز گذشته برخی سناتورهای آمریکایی بدون هرگونه سند و مدرک تلاش کردند ماجرای حمله به سلمان رشدی را به جمهوری اسلامی ربط داده و در مسئله برجام، زمینههای فشار علیه ایران را تمهید کنند. این در حالی است که ایران اگر چه عامل حمله به سلمان رشدی مرتد نبوده است ولی اقدام ضارب او را اقدامی خداپسندانه و در خور تقدیر میداند.
۶. شرطی کردن اقتصاد و فعال کردن شبکه نیابتی غرب در داخل
یکی دیگر از روزنههای امیدی که غربیها برای ادامه پروسه فشار علیه ایران به آن امید دارند، شبکه نیابتی و جریان تحریف در داخل است. از آغاز مذاکرات هستهای در دولت رئیسی، برخی اصلاحطلبان رادیکال در مطالب کثیری (شاید هرروز و یا هر یکی دو روز) ساز سازش کوک کرده و بر ضرورت کنارگذاری شرط تضمین در مذاکرات هستهای، امتیازدهی در مذاکرات و کوتاه آمدن از مسائل موشکی و منطقهای تأکید کردهاند. اظهارات وطنفروشانهای از این جنس که «تضمین گردنکشی در برابر غرب است»؛ «آمریکا نمیتواند تضمین بدهد»، «تضمین میخواهیم چهکار؟»، «تضمین معنا ندارد» و… برخی از این موارد است.
یکی دیگر از محورهای عملیاتی پادوهای داخلی غرب، شرطی کردن اقتصاد کشور بوده است تا جایی که سعی کردهاند مثل دولت قبل، زلف همه مسائل کشور را به برجام گره بزنند و القا کند که تا برجام حل نشود هیچی چیز حل نمیشود!
برخی مدعیان اصلاحات که در تحریف و سانسور واقعیات ید طولایی دارند چنان از مقاومت تیم دیپلماسی و ریل صحیح دیپلماسی در دولت سیزدهم آشفتهاند که حتی عبارت «زمزمه توافق» در گزارش روز دوشنبه کیهان را وارونه جلوه میدهند تا از آن «استقبال منتقدان دولت قبل از برجام دولت قبل!» را نتیجه بگیرند! حالآنکه سراسر گزارش مزبور روایت تحلیلی از «تلهگذاری تازه آمریکا در بازی با لغو تحریمها» بود. بههرحال طرفهای غربی همچنان به فشار علیه ایران ادامه میدهند و گمان میکنند میتوانند دوباره از لغو تحریمها فرار کرده و جمهوری اسلامی ایران را به زانو دربیاورند.
بر همین اساس است که مسئولان دیپلماسی کشور بایستی هشیار باشند که تحت تأثیر فشارهای غرب به توافق بدون تضمین و توافق بدون لغو تحریمها – که چیزی جز خسارت محض نیست- تن ندهند و همچنان بر شروط اصلی و انتفاع اقتصادی ایران از برجام تاکید داشته باشند؛ چنانکه تاکنون چنین بوده است.