پیمان روشنضمیر
مردم کدام کشورها احتمال بیشتری برای خیانت به کشور خود دارند؟ شانس جاسوس گیری دشمن از مردم کدام کشور بیشتر است؟
تمایل مردم هر کشور در مقایسه با سایر کشورها برای ترک میهن و زندگی در کشور دیگر چقدر است؟ چه میشود که با عملیات مساوی سیستم امنیتی کشور آ تعداد بیشتری جاسوس در کشور ب جذب میکند؟ در واقع مردم کشور ب چرا بیشتر به کشورشان خیانت میکنند و کشور ب با همان عملیات شانس بسیار کمتری برای جاسوسگیری در کشور آ دارد.
یکی از ضرایب بسیار موثر در پاسخ به تمام سوالات بالا ضریب عصبانیت است. عصبانیت و ناامیدی..
منظور ما خاطره عصبانیت و استرسیست که از مراجعه نهادهای حکومت به افراد جامعه برای تنبیه ایشان حاصل میشود. تنبیهی که شاکی خصوصی ندارد. این یک معیار است که در این مقاله بررسی میشود و البته دهها معیار موثر دیگر هم وجود دارد که مورد بحث این مقاله نیست. نهادهای هر کشور بر اساس یک سری دستورات، قوانین و مصلحتها در مواقعی که شهروندان رفتاری که از نظر حکومت اشتباه است را انجام میدهند بدون وجود شاکی خصوصی به آنها مراجعه میکنند تا آنها را تنبیه کنند (شامل دستگیری، محاکمه، جریمه، ضبط اموال یا پلمپ کسب و کار، یا گرفتن تعهد).
اگر از هر هزار نفر در هر کشور بپرسیم در دو سال گذشته چند بار مورد تنبیه یکی از نهادهای حکومت قرار گرفته اید. مثلا یک قاضی یا یک نهاد مغازه شما را جریمه کرده است؟ بابت یک رفتار اجتماعی یا فردی بدون وجود شاکی دستگیر شده اید؟. انبار شما پلمپ شده است؟ بابت پوشیدن شلوار و نپوشیدن دامن جریمه یا بازداشت شدهاید (زنان کره شمالی)؟ بابت برگزاری یک همایش یا مهمانی دستگیر شدهاید؟ ماشین شما توقیف شده و به پارکینگ منتقل شده است؟ در کل آیا هیچ خاطره ای از تنبیه و جریمه توسط نهادهای مختلف حکومت بدون وجود شاکی خصوصی در دو سال گذشته دارید؟
در هر کشور دنیا اگر از هر هزار نفر این سوال را بپرسیم چند نفر جواب مثبت میدهند… این میشود ضریب احتمالی عصبانیت مورد نظر ما
فرض کنیم در سه کشور مختلف از هزار نفر این سوال را بپرسیم:
کشور شماره یک، عدد ۱۹۰ نفر از هزار نفر
کشور شماره دو، عدد ۲۵ نفر از هزار نفر
کشور شماره سه، عدد ۱۱ نفر از هزار نفر را دارد
طبق نتیجه بدست آمده کشور شماره یک بدترین وضعیت را در این معیار دارد. ممکن است بر اساس سایر معیارها وضعیت رابطه حکومت و مردم و حس وطن دوستی مردم کشور شماره یک بهتر از بقیه کشورها باشد. اما گفتیم سایر معیارها مورد نظر این مقاله نیستند.
صحبت این است که تمام کشورها باید بدانند بدون توجه به سایر عوامل و معیارها، باید سعی کنند عدد ضریب مردم که برگرفته از این معیار است تا حداکثر ممکن پایین بیاید. یعنی تعداد کمتری از مردم این خاطره را در ۲ سال گذشته با خود حمل میکنند که توسط حکومت بازخواست و تنبیه شده باشند. تعداد خاطرات پر استرس در ذهن تعداد کمتری از مردم باید باشد که عاملش را مراجعه و تنبیه توسط حکومت میدانند
حکومتها دلایل موجهی برای مراجعه به مردم و تنبیه آنها دارند و معتقدند بر اساس هزینه و فایده، فایده این تنبیه برای اجتماع بیشتر است. اگر این تنبیه یا این جریمه کردن انجام نشود جامعه دچار بحرانهای بیشتری میشود.
میگوییم حرف حکومتها صد در صد درست است اما به هر حال باز کشورها باید خودشان را در این ضریب با کشورهای دیگر مقایسه کنند. کشور شماره یک باید بگویید درست است که من دلایل منطقی برای تنبیه ۱۹۰ نفر از هر هزار نفر در طول دو سال گذشته دارم و این کار برای کشور من لازم است اما باید یادم باشد که کشور شماره ۳ که دشمن من است با تنبیه و جریمه تنها یازده نفر از هزار نفر دارد کشورش را اداره میکند. چرا ضریب در کشور من ۱۹۰ و در کشور شماره ۳ فقط یازده نفر است… من هرچقدر هم دلایل منطقی برای این کارم بیاورم کشور را از نظر متوسط عصبانیت مردم جامعه در موقعیتی بسیار پر ریسک تر از کشور شماره ۳ قرار دادهام.. این چیزیست که هم میتواند آسیبهای اقتصادی متعدد به کشور من وارد کند هم موقعیت را برای سو استفاده و جاسوس گیری دشمن فراهم کند…
وضع کشور شماره (یک۱) از هر نظر که از کشور شماره ۳ بهتر باشد اما عدد ضریب مراجعه حکومت شماره ۱ به مردم هجده برابر کشور شماره ۳ است و این خودش یک بحران امنیتی محسوب میشود. تعداد مردم کشور شماره ۱ که خاطره مراجعه و تنبیه حکومت را دارند و با این استرس زندگی میکنند هجده برابر کشور شماره ۳ است.
ممکن است کشور شماره یک گمان کند مردم توجیح حکومت برای مراجعه به آنها و تنبیه را میفهمند و عصبانی نمی شوند.. باید یادمان باشد انسانها در همه جای جهان در شرایط تنبیهی تقریبا دچار بحرانهای مشابه و استرسهای مشابه میشوند و روان انسانها در جهان تفاوت قابل توجه ای با هم ندارد. استرس تنبیه مشابه در آینده با تعداد زیادی از آنها باقی میماند.
در ضمن یادمان باشد اگر مردم کشور شماره ۱ میپذیرفتند این یک تنبیه منطقی و لازم است باز این عدد ۱۹۰ نفر در سالهای بعد تکرار نمیشد و باید شاهد کاهش قابل توجه این عدد در سالهای بعد میبودیم. وقتی عدد تنبیه و مراجعه سالهای بعد هم بالا بماند یعنی این مردم لزوم این تنبیه را درک نکردهاند و با رفتاری که حکومت میخواهد کنار نیامدهاند و اصرار بر این موضوع ضمن شکست قبح قانون شکنی و مجرم بودن در جامعه، حس مال خود ندانستن تصمیمات و قوانین را به مردم میدهد…
پس باید حکومتهایی که در ضریب ذکر شده عدد بالایی را نشان میدهند بپذیرند استرس و عصبانیت بیشتری در کشورشان تولید شده است. عصبانیت و استرس بیشتری که بخشی از مردم مقصر آن را حکومت میدانند و این یعنی احتمال مهاجرت بیشتر و احتمال بیشتر خیانت به کشور و همکاری با دشمن و شانس راحت تر دشمنان برای جاسوس گیری از مردم آن کشور.
آیا کل آن ۱۹۰ نفر آماده جاسوس شدن هستند. بدیهی است که خیر و وطندوستترین و وطنپرستترین در بین آن ۱۹۰ نفر نیز یافت میشوند که با وجود هر تنبیهی باز از هر انسان دیگری به کشور وفادار خواهند ماند اما ممکن است تنها یک نفر از هر صد نفر عصبانی در کنار سایر عوامل تربیتی و شخصیتی و سایر باورها بتواند جاسوس شود. پس حتی اگر بگویم عامل گفته شده در این مقاله فقط در یک درصد افراد عصبانی موثر است باز باید بدانیم که مثلا یک درصد ۱۹۰ هزار نفر، تعداد خیلی بیشتری از یک درصد یازده هزار نفر میشود. سایر افراد که جاسوس نمی شوند و به کشور خیانت نمی کنند هم به همین نسبت ممکن است همراهی و همدلی کمتری با کشور داشته باشند تا زمانی که از برخورد و تنبیه حکومت عصبانی نیستند. بالا رفتن این ضریب احتمال خطای عوامل حکومت در تنبیه مردم را هم بالا میبرد و به همان نسبت افراد بیشتری خود را حتی با معیارهای حکومتی بی گناه میدانند که مورد ظلم قرار گرفتهاند. یعنی حتی اگر به قوانین موجب تنبیه باور نیز داشته باشند خشم از یک تنبیه اشتباه را با خود حمل میکنند.. تعداد بیشتر یعنی ضریب خطای بیشتر…
قطعا نمی توان این ضریب را صفر کرد و تنبیه در بسیاری از مواقع لازم است. شخصی که دارد به محیط زیست آسیب میرساند یا یک گونه در شرف انقراض را شکار میکند باید تنبیه شود. او هیچ شاکی خصوصی ندارد. ضریب بالا میرود اما منافع دیگری حفظ میشود.
پس سوال کشورها این است که کی تنبیه بکنیم کی تنبیه نکنیم.. چه دستورات و قوانینی که منجر به مراجعه حکومت به مردم و تنبیه آنها بدون شاکی خصوصی میشود باید حفظ و کدامها باید لغو شود.
اولین پاسخ من این است که حتی اگر رسیدن به پاسخ دقیق و بازنگری تک تک قوانین زمان ببرد لازم است ابتدا به تمام عوامل و مامورین حکومت حالی کنیم که در سند چشم انداز ۵ سال آینده کشور پایین آوردن عدد این ضریب جزو اولویتها و سند بالا دستی حکومت است.
اگر مسئولین کشور شماره ۱ باور داشته باشند که در مراجعه یک تیم تحقیقاتی و نظرسنجی مستقل به مردم صد کشور مختلف دنیا هرچقدر عددهای کمتری بدست بیاید وضعیت امنیتی کشور بهتر و کار نیروهای امنیتی سادهتر و ترس از وجود جاسوسهای دشمن در بین مقامات و مامورین کمتر است آنگاه این معیار را به عنوان یک سند بالادستی ابلاغ میکنند و تمام قوانین و دستور العملها با توجه به اهمیت رسیدن به عددهای پایین تر بازنگری و هزینه فایده میشود. پاسخ به اینکه کی تنبیه کنیم کی نکنیم کدام مجازات باید باقی بماند و کدام مجازات باید لغو شود چه گروهی از مردم باید از دیدن پلیس بترسند و چه گروهی با چه رفتارهایی نباید بترسند یک مقاله مفصل دیگر میطلبد. آن مقاله را وقتی باید نوشت که در مورد کلیات گفته شده در مقاله فعلی توافق بکنیم.
مردم کدام کشورها احتمال بیشتری برای خیانت به کشور خود دارند؟ شانس جاسوس گیری دشمن از مردم کدام کشور بیشتر است؟
تمایل مردم هر کشور در مقایسه با سایر کشورها برای ترک میهن و زندگی در کشور دیگر چقدر است؟ چه میشود که با عملیات مساوی سیستم امنیتی کشور آ تعداد بیشتری جاسوس در کشور ب جذب میکند؟ در واقع مردم کشور ب چرا بیشتر به کشورشان خیانت میکنند و کشور ب با همان عملیات شانس بسیار کمتری برای جاسوسگیری در کشور آ دارد.
یکی از ضرایب بسیار موثر در پاسخ به تمام سوالات بالا ضریب عصبانیت است. عصبانیت و ناامیدی..
منظور ما خاطره عصبانیت و استرسیست که از مراجعه نهادهای حکومت به افراد جامعه برای تنبیه ایشان حاصل میشود. تنبیهی که شاکی خصوصی ندارد. این یک معیار است که در این مقاله بررسی میشود و البته دهها معیار موثر دیگر هم وجود دارد که مورد بحث این مقاله نیست. نهادهای هر کشور بر اساس یک سری دستورات، قوانین و مصلحتها در مواقعی که شهروندان رفتاری که از نظر حکومت اشتباه است را انجام میدهند بدون وجود شاکی خصوصی به آنها مراجعه میکنند تا آنها را تنبیه کنند (شامل دستگیری، محاکمه، جریمه، ضبط اموال یا پلمپ کسب و کار، یا گرفتن تعهد).
اگر از هر هزار نفر در هر کشور بپرسیم در دو سال گذشته چند بار مورد تنبیه یکی از نهادهای حکومت قرار گرفته اید. مثلا یک قاضی یا یک نهاد مغازه شما را جریمه کرده است؟ بابت یک رفتار اجتماعی یا فردی بدون وجود شاکی دستگیر شده اید؟. انبار شما پلمپ شده است؟ بابت پوشیدن شلوار و نپوشیدن دامن جریمه یا بازداشت شدهاید (زنان کره شمالی)؟ بابت برگزاری یک همایش یا مهمانی دستگیر شدهاید؟ ماشین شما توقیف شده و به پارکینگ منتقل شده است؟ در کل آیا هیچ خاطره ای از تنبیه و جریمه توسط نهادهای مختلف حکومت بدون وجود شاکی خصوصی در دو سال گذشته دارید؟
در هر کشور دنیا اگر از هر هزار نفر این سوال را بپرسیم چند نفر جواب مثبت میدهند… این میشود ضریب احتمالی عصبانیت مورد نظر ما
فرض کنیم در سه کشور مختلف از هزار نفر این سوال را بپرسیم:
کشور شماره یک، عدد ۱۹۰ نفر از هزار نفر
کشور شماره دو، عدد ۲۵ نفر از هزار نفر
کشور شماره سه، عدد ۱۱ نفر از هزار نفر را دارد
طبق نتیجه بدست آمده کشور شماره یک بدترین وضعیت را در این معیار دارد. ممکن است بر اساس سایر معیارها وضعیت رابطه حکومت و مردم و حس وطن دوستی مردم کشور شماره یک بهتر از بقیه کشورها باشد. اما گفتیم سایر معیارها مورد نظر این مقاله نیستند.
صحبت این است که تمام کشورها باید بدانند بدون توجه به سایر عوامل و معیارها، باید سعی کنند عدد ضریب مردم که برگرفته از این معیار است تا حداکثر ممکن پایین بیاید. یعنی تعداد کمتری از مردم این خاطره را در ۲ سال گذشته با خود حمل میکنند که توسط حکومت بازخواست و تنبیه شده باشند. تعداد خاطرات پر استرس در ذهن تعداد کمتری از مردم باید باشد که عاملش را مراجعه و تنبیه توسط حکومت میدانند
حکومتها دلایل موجهی برای مراجعه به مردم و تنبیه آنها دارند و معتقدند بر اساس هزینه و فایده، فایده این تنبیه برای اجتماع بیشتر است. اگر این تنبیه یا این جریمه کردن انجام نشود جامعه دچار بحرانهای بیشتری میشود.
میگوییم حرف حکومتها صد در صد درست است اما به هر حال باز کشورها باید خودشان را در این ضریب با کشورهای دیگر مقایسه کنند. کشور شماره یک باید بگویید درست است که من دلایل منطقی برای تنبیه ۱۹۰ نفر از هر هزار نفر در طول دو سال گذشته دارم و این کار برای کشور من لازم است اما باید یادم باشد که کشور شماره ۳ که دشمن من است با تنبیه و جریمه تنها یازده نفر از هزار نفر دارد کشورش را اداره میکند. چرا ضریب در کشور من ۱۹۰ و در کشور شماره ۳ فقط یازده نفر است… من هرچقدر هم دلایل منطقی برای این کارم بیاورم کشور را از نظر متوسط عصبانیت مردم جامعه در موقعیتی بسیار پر ریسک تر از کشور شماره ۳ قرار دادهام.. این چیزیست که هم میتواند آسیبهای اقتصادی متعدد به کشور من وارد کند هم موقعیت را برای سو استفاده و جاسوس گیری دشمن فراهم کند…
وضع کشور شماره (یک۱) از هر نظر که از کشور شماره ۳ بهتر باشد اما عدد ضریب مراجعه حکومت شماره ۱ به مردم هجده برابر کشور شماره ۳ است و این خودش یک بحران امنیتی محسوب میشود. تعداد مردم کشور شماره ۱ که خاطره مراجعه و تنبیه حکومت را دارند و با این استرس زندگی میکنند هجده برابر کشور شماره ۳ است.
ممکن است کشور شماره یک گمان کند مردم توجیح حکومت برای مراجعه به آنها و تنبیه را میفهمند و عصبانی نمی شوند.. باید یادمان باشد انسانها در همه جای جهان در شرایط تنبیهی تقریبا دچار بحرانهای مشابه و استرسهای مشابه میشوند و روان انسانها در جهان تفاوت قابل توجه ای با هم ندارد. استرس تنبیه مشابه در آینده با تعداد زیادی از آنها باقی میماند.
در ضمن یادمان باشد اگر مردم کشور شماره ۱ میپذیرفتند این یک تنبیه منطقی و لازم است باز این عدد ۱۹۰ نفر در سالهای بعد تکرار نمیشد و باید شاهد کاهش قابل توجه این عدد در سالهای بعد میبودیم. وقتی عدد تنبیه و مراجعه سالهای بعد هم بالا بماند یعنی این مردم لزوم این تنبیه را درک نکردهاند و با رفتاری که حکومت میخواهد کنار نیامدهاند و اصرار بر این موضوع ضمن شکست قبح قانون شکنی و مجرم بودن در جامعه، حس مال خود ندانستن تصمیمات و قوانین را به مردم میدهد…
پس باید حکومتهایی که در ضریب ذکر شده عدد بالایی را نشان میدهند بپذیرند استرس و عصبانیت بیشتری در کشورشان تولید شده است. عصبانیت و استرس بیشتری که بخشی از مردم مقصر آن را حکومت میدانند و این یعنی احتمال مهاجرت بیشتر و احتمال بیشتر خیانت به کشور و همکاری با دشمن و شانس راحت تر دشمنان برای جاسوس گیری از مردم آن کشور.
آیا کل آن ۱۹۰ نفر آماده جاسوس شدن هستند. بدیهی است که خیر و وطندوستترین و وطنپرستترین در بین آن ۱۹۰ نفر نیز یافت میشوند که با وجود هر تنبیهی باز از هر انسان دیگری به کشور وفادار خواهند ماند اما ممکن است تنها یک نفر از هر صد نفر عصبانی در کنار سایر عوامل تربیتی و شخصیتی و سایر باورها بتواند جاسوس شود. پس حتی اگر بگویم عامل گفته شده در این مقاله فقط در یک درصد افراد عصبانی موثر است باز باید بدانیم که مثلا یک درصد ۱۹۰ هزار نفر، تعداد خیلی بیشتری از یک درصد یازده هزار نفر میشود. سایر افراد که جاسوس نمی شوند و به کشور خیانت نمی کنند هم به همین نسبت ممکن است همراهی و همدلی کمتری با کشور داشته باشند تا زمانی که از برخورد و تنبیه حکومت عصبانی نیستند. بالا رفتن این ضریب احتمال خطای عوامل حکومت در تنبیه مردم را هم بالا میبرد و به همان نسبت افراد بیشتری خود را حتی با معیارهای حکومتی بی گناه میدانند که مورد ظلم قرار گرفتهاند. یعنی حتی اگر به قوانین موجب تنبیه باور نیز داشته باشند خشم از یک تنبیه اشتباه را با خود حمل میکنند.. تعداد بیشتر یعنی ضریب خطای بیشتر…
قطعا نمی توان این ضریب را صفر کرد و تنبیه در بسیاری از مواقع لازم است. شخصی که دارد به محیط زیست آسیب میرساند یا یک گونه در شرف انقراض را شکار میکند باید تنبیه شود. او هیچ شاکی خصوصی ندارد. ضریب بالا میرود اما منافع دیگری حفظ میشود.
پس سوال کشورها این است که کی تنبیه بکنیم کی تنبیه نکنیم.. چه دستورات و قوانینی که منجر به مراجعه حکومت به مردم و تنبیه آنها بدون شاکی خصوصی میشود باید حفظ و کدامها باید لغو شود.
اولین پاسخ من این است که حتی اگر رسیدن به پاسخ دقیق و بازنگری تک تک قوانین زمان ببرد لازم است ابتدا به تمام عوامل و مامورین حکومت حالی کنیم که در سند چشم انداز ۵ سال آینده کشور پایین آوردن عدد این ضریب جزو اولویتها و سند بالا دستی حکومت است.
اگر مسئولین کشور شماره ۱ باور داشته باشند که در مراجعه یک تیم تحقیقاتی و نظرسنجی مستقل به مردم صد کشور مختلف دنیا هرچقدر عددهای کمتری بدست بیاید وضعیت امنیتی کشور بهتر و کار نیروهای امنیتی سادهتر و ترس از وجود جاسوسهای دشمن در بین مقامات و مامورین کمتر است آنگاه این معیار را به عنوان یک سند بالادستی ابلاغ میکنند و تمام قوانین و دستور العملها با توجه به اهمیت رسیدن به عددهای پایین تر بازنگری و هزینه فایده میشود. پاسخ به اینکه کی تنبیه کنیم کی نکنیم کدام مجازات باید باقی بماند و کدام مجازات باید لغو شود چه گروهی از مردم باید از دیدن پلیس بترسند و چه گروهی با چه رفتارهایی نباید بترسند یک مقاله مفصل دیگر میطلبد. آن مقاله را وقتی باید نوشت که در مورد کلیات گفته شده در مقاله فعلی توافق بکنیم.