گروه سیاسی: حسین جعفری فعال سیاسی در یادداشتی نوشت:محمد باقر قالیباف رئیس مجلس گفته است: “اگر اوضاع آرام شود، تغییرات مشروع و لازم در حکمرانی صورت میگیرد.”
معنای حقیقی تقاضای قالیباف این است: ای مردم به ما مهلت دهید و دست از اعتراض بکشید تا در ایام آرامش اصلاحات لازم را انجام دهیم. تقاضای قالیباف مبنی بر گرفتن مهلت از معترضان شباهت زیادی به مهلت خواستن خلیفه سوم از معترضان دارد.
وقتی اعترضات مردمی به حکومت جناب عثمان و اقدامات خلاف قانون و شرع اش بالا می گیرد؛ علی(ع) زبان معترضان می شود و عثمان را به اصلاحگری دلالت می کند.
علی با این جمله آغاز می کند که چه بگویم که ندانی. و سپس یک به یک مطالبات مردم را مرور و عثمان را به اجابت خواست مردم دعوت می کند.
عثمان گفت: «از مردم بخواه به من مهلت دهند تا ستم هاى رفته بر آنان را برطرف کنم.»
فَقالَُ:ما کانَ بِالْمَدینَهِ فَلا اَجَلَ فیهِ، وَ ما غـابَ فَاَجَلُـهُ وُصُـولُ اَمْـرِکَ اِلَیْـهِ.
امام فرمود: آنچه در رابطه با مدینه است مهلت لازم ندارد برسد، و آنچه در ارتباط با خارج از مدینه است مهلتش تا وقتى است که فرمان تو براى رفع ظلم برسد.”
اما عثمان بدنبال اصلاح نبود فقط بدنبال خرید زمان بود تا معترضان را کنترل کند و چون تن به اصلاح نداد جان بر سرِ انکار مطالبات مردم و رفتار مستبدانه داد و شد آنچه نباید می شد، اتفاقی که بتعبیر امام علی حاصل جمع استبداد عثمان و بی تابی معترضان و تحقق سنت الهی بود.
دو حسرت:
۱- ای کاش آنقدر عقل داشتند که از تاریخ عبرت می گرفتند و می فهمیدند؛ برای ایجاد آرامش باید اقدامات مستبدانه را کنار نهند و مطالبات مردم را اجابت و اصلاحات را آغاز کنند. ای کاش قالیباف و دیگر سران می فهمیدند آرامش نتیجه انجام اصلاحات است نه بالعکس!
۲- و ای کاش کسانی پیدا می شدند بجای تئوریزه کردن سکوت مرگبار و منفعلانه و طرف حاکمان قرار گرفتن؛ ناصحانه و با شجاعت چون امام علی زبانِ بی لکنت معترضان می شدند و حاکمان را بطور شفاف؛ صریح و بدون مجامله و مصانعه و صد البته علنی به اجابت مطالبات مردم دعوت می کردند!
۳- بنظر زمان زیادی لازم نیست تا بدانیم آیا تاریخ به شکل تاسفبار و تراژیک تکرار خواهد شد یا حاکمان به فرمان عقل و تجربه ی تاریخی اعتناء می کنند؟
معنای حقیقی تقاضای قالیباف این است: ای مردم به ما مهلت دهید و دست از اعتراض بکشید تا در ایام آرامش اصلاحات لازم را انجام دهیم. تقاضای قالیباف مبنی بر گرفتن مهلت از معترضان شباهت زیادی به مهلت خواستن خلیفه سوم از معترضان دارد.
وقتی اعترضات مردمی به حکومت جناب عثمان و اقدامات خلاف قانون و شرع اش بالا می گیرد؛ علی(ع) زبان معترضان می شود و عثمان را به اصلاحگری دلالت می کند.
علی با این جمله آغاز می کند که چه بگویم که ندانی. و سپس یک به یک مطالبات مردم را مرور و عثمان را به اجابت خواست مردم دعوت می کند.
عثمان گفت: «از مردم بخواه به من مهلت دهند تا ستم هاى رفته بر آنان را برطرف کنم.»
فَقالَُ:ما کانَ بِالْمَدینَهِ فَلا اَجَلَ فیهِ، وَ ما غـابَ فَاَجَلُـهُ وُصُـولُ اَمْـرِکَ اِلَیْـهِ.
امام فرمود: آنچه در رابطه با مدینه است مهلت لازم ندارد برسد، و آنچه در ارتباط با خارج از مدینه است مهلتش تا وقتى است که فرمان تو براى رفع ظلم برسد.”
اما عثمان بدنبال اصلاح نبود فقط بدنبال خرید زمان بود تا معترضان را کنترل کند و چون تن به اصلاح نداد جان بر سرِ انکار مطالبات مردم و رفتار مستبدانه داد و شد آنچه نباید می شد، اتفاقی که بتعبیر امام علی حاصل جمع استبداد عثمان و بی تابی معترضان و تحقق سنت الهی بود.
دو حسرت:
۱- ای کاش آنقدر عقل داشتند که از تاریخ عبرت می گرفتند و می فهمیدند؛ برای ایجاد آرامش باید اقدامات مستبدانه را کنار نهند و مطالبات مردم را اجابت و اصلاحات را آغاز کنند. ای کاش قالیباف و دیگر سران می فهمیدند آرامش نتیجه انجام اصلاحات است نه بالعکس!
۲- و ای کاش کسانی پیدا می شدند بجای تئوریزه کردن سکوت مرگبار و منفعلانه و طرف حاکمان قرار گرفتن؛ ناصحانه و با شجاعت چون امام علی زبانِ بی لکنت معترضان می شدند و حاکمان را بطور شفاف؛ صریح و بدون مجامله و مصانعه و صد البته علنی به اجابت مطالبات مردم دعوت می کردند!
۳- بنظر زمان زیادی لازم نیست تا بدانیم آیا تاریخ به شکل تاسفبار و تراژیک تکرار خواهد شد یا حاکمان به فرمان عقل و تجربه ی تاریخی اعتناء می کنند؟