گروه سیاسی: حسین قدیانی «نویسنده منتقد اصولگرا» در یادداشتی نوشت: آقای رئیسی! این درست که جنابعالی انتخابات را با غلبه بر آرای باطله بردید اما معالاسف امتحانات را یکی پس از دیگری دارید میبازید؛ مثل امتحان صداقت. مگر شما افه نیامدید که من خودم چند میلیون فالوئر در اینستاگرام دارم و حتی دخترهایم از طریق مجازستان خرید میکنند؟
پس چرا لام تا کام علیه این فیلترینگ لعنتی که کسب و کار ملت را نشانه گرفته، حرفی نمیزنید؟ شاید جوابتان این باشد که در این باره فقط من تصمیمگیرنده نیستم. اگر این چنین است، پس چرا همان زمان تبلیغات به این مهم اشاره نکردید؟
آقای رئیسی! بارزترین مصداق دروغ، خلف وعده است؛ شما چشم در چشم مردم دوختید که من اهل قطع اینترنت نیستم و اینک چند ماه است که انسداد نت، دمار از روزگار مردم درآورده. در عصر ارتباطات، مردم شاید بتوانند بدون هوا زندگی کنند ولی زندگی با فیلترینگ معنایی جز مرگ کار و کاسبی مردم ندارد.
آقای رئیسی! اگر مطابق آنچه بعضی دولتمردان شما میگویند، اینستاگرام اخ و پیف است و برای ایمان مردم ضرر دارد، پس سبب چیست که خود حضرات ضمن استفاده از ضد گلولهترین فیلترشکنها حتی ناهار و شامشان را هم در اینستا میخورند؟ نمیترسید آیا از آه این مردم که اینگونه کرکرهی فعالیتشان را پایین کشیدهاید؟
بدبختی اینکه عوض عذرخواهی بابت این همه دروغ و این همه تبعیض مدام از پیشرفت ایران حرف میزنید. کاش بفرمایید مصادیق این پیشرفت کجاست؟ آیا در صنعت خودروسازی؟ آیا در ارزش پول ملی؟ آیا در تورم و گرانی؟ آیا در رهن و اجارهبها؟ آیا در نرخ مسکن؟ آیا در اشتغال؟ آیا در ازدواج؟ گویا از دورهی «همهی مشکلات زیر سر دولت قبلی است» رسیدهایم به عصر «همهی معضلات زیر سر معترضین است.»
نه آقای رئیسی! همهی حرف اینجاست که مملکت محتاج مدیر بود، نه قاضی و شما با علم به عدم توان و تجربه در مدیریت اجرایی، بیخود و بیجهت نامزد انتخابات شدید. کاش همان قاضی میماندید و اینگونه با اعصاب مردم بازی نمیکردید. اطلاعات عمومی شما آنقدر نازل است که حتی کفاف آسانترین معاونتها را هم نمیدهد؛ به راستی با کدام تعهد یا با کدام تخصص برای ریاست قوهی مجریه کاندیدا شدید؟ شما از ده دقیقه سخنرانی بدون تپق عاجزید و الحق اگر مشاور عاقلی داشتید، دعوتتان میکرد به حل جدول جراید یا حالا بگو آمیرزا.
آقای رئیسی! این عمامههایی که این ایام از سر روحانیها پرانده میشود، فیالواقع اعتراض مردم به شماست. کاش گشت ارشاد مسئولین را از خودتان شروع کنید که {……….}*
* جمله سطر آخر در {…….} به دلیل ملاحظاتی، توسط مدیریت سایت سانسور شده است.
پس چرا لام تا کام علیه این فیلترینگ لعنتی که کسب و کار ملت را نشانه گرفته، حرفی نمیزنید؟ شاید جوابتان این باشد که در این باره فقط من تصمیمگیرنده نیستم. اگر این چنین است، پس چرا همان زمان تبلیغات به این مهم اشاره نکردید؟
آقای رئیسی! بارزترین مصداق دروغ، خلف وعده است؛ شما چشم در چشم مردم دوختید که من اهل قطع اینترنت نیستم و اینک چند ماه است که انسداد نت، دمار از روزگار مردم درآورده. در عصر ارتباطات، مردم شاید بتوانند بدون هوا زندگی کنند ولی زندگی با فیلترینگ معنایی جز مرگ کار و کاسبی مردم ندارد.
آقای رئیسی! اگر مطابق آنچه بعضی دولتمردان شما میگویند، اینستاگرام اخ و پیف است و برای ایمان مردم ضرر دارد، پس سبب چیست که خود حضرات ضمن استفاده از ضد گلولهترین فیلترشکنها حتی ناهار و شامشان را هم در اینستا میخورند؟ نمیترسید آیا از آه این مردم که اینگونه کرکرهی فعالیتشان را پایین کشیدهاید؟
بدبختی اینکه عوض عذرخواهی بابت این همه دروغ و این همه تبعیض مدام از پیشرفت ایران حرف میزنید. کاش بفرمایید مصادیق این پیشرفت کجاست؟ آیا در صنعت خودروسازی؟ آیا در ارزش پول ملی؟ آیا در تورم و گرانی؟ آیا در رهن و اجارهبها؟ آیا در نرخ مسکن؟ آیا در اشتغال؟ آیا در ازدواج؟ گویا از دورهی «همهی مشکلات زیر سر دولت قبلی است» رسیدهایم به عصر «همهی معضلات زیر سر معترضین است.»
نه آقای رئیسی! همهی حرف اینجاست که مملکت محتاج مدیر بود، نه قاضی و شما با علم به عدم توان و تجربه در مدیریت اجرایی، بیخود و بیجهت نامزد انتخابات شدید. کاش همان قاضی میماندید و اینگونه با اعصاب مردم بازی نمیکردید. اطلاعات عمومی شما آنقدر نازل است که حتی کفاف آسانترین معاونتها را هم نمیدهد؛ به راستی با کدام تعهد یا با کدام تخصص برای ریاست قوهی مجریه کاندیدا شدید؟ شما از ده دقیقه سخنرانی بدون تپق عاجزید و الحق اگر مشاور عاقلی داشتید، دعوتتان میکرد به حل جدول جراید یا حالا بگو آمیرزا.
آقای رئیسی! این عمامههایی که این ایام از سر روحانیها پرانده میشود، فیالواقع اعتراض مردم به شماست. کاش گشت ارشاد مسئولین را از خودتان شروع کنید که {……….}*
* جمله سطر آخر در {…….} به دلیل ملاحظاتی، توسط مدیریت سایت سانسور شده است.