گروه سیاسی: روزنامه هم میهن نوشت: در دو روز گذشته دو رخداد مهم در عرصه سیاست خارجی ایران بهوقوع پیوست. نخست اعلام پارلمان اروپا مبنی بر قطع رابطه مستقیم با ایران و دیگری اعلام ایران مبنی بر آغاز غنیسازی ۶۰درصدی در تاسیسات فردو.
این دو رخداد وقتی در کنار مجموعه رخدادهای گذشته در عرصه سیاستخارجی قرار میگیرد، به وضوح نشان میدهد که با سرعت بسیار زیادی در حال حرکت به سمت گردابی از تنش با غرب هستیم. آمریکا و اروپا طی چند هفته گذشته سیلی از تحریمهای حقوق بشری را علیه ایران اعمال کردهاند. صراحتا اعلام کردند که مذاکرات هستهای با ایران در اولویتشان نیست و صرفا بر اعتراضات در ایران متمرکز هستند.
یک قطعنامه در شورای حکام آژانس علیه ایران تصویب کردند. این روند، آشنا به نظر میرسد؛ روندی که بعد از انتخابات سال ۸۸ و ناآرامیهای پس از آن نیز در خصوص ایران طی شد و پرونده ایران را در نهایت به شورای امنیت سازمان ملل متحد برد. بنابراین عقل متعارف حکم میکند به این نتیجه محتمل فکر کنیم که ادامه روند فعلی در صورتی که تغییر در سیاستها و داینامیک تنش میان ایران و غرب رخ ندهد، بار دیگر ایران را با شورای امنیت سازمان ملل درگیر خواهد کرد. پارامترهای دیگری نظیر جنگ اوکراین نیز مزید بر علت شده است و ادعای همکاری پهپادی ایران با روسیه، موجب شده که اروپا و آمریکا، ایران را به عنوان نیرویی در کنار روسیه تصور کنند که در مقابل ناتو ایستاده است.
در چنین شرایطی که اروپا و آمریکا به سمت وضع تحریمهای حقوق بشری با ایران رفته و موضع حداکثری در خصوص اعتراضات ایران اتخاذ کردهاند، بعید به نظر میرسد که گفتوگوهای علنی هستهای بار دیگر آغاز شود. چراکه گفتوگوی علنی نقش تلاش غرب برای آمادهسازی افکار عمومیاش علیه ایران است. شاید از این جهت باشد که اروپا و آمریکا فعلا پای خود را از مذاکرات کنار کشیدهاند و در عوض آژانس را برای مذاکرات با ایران پیش فرستادهاند تا در این شرایط خاص، ایران ابتدا درگیر حل مسئلهاش با آژانس شود و به موازات آن، آنها بتوانند بر فشارهای دیپلماتیک و امنیتیسازی ایران ادامه دهند.در این داینامیک مملو از تنش، چنانچه ایران و آژانس به هر دلیلی به تفاهم و توافقی دست نیابند و با توجه به اینکه ایران غنیسازی ۶۰درصدی در تاسیسات حساس فردو را آغاز کرده است، ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل حتمی به نظر میرسد. در شورای امنیت، ایران امید به وتوی روسیه و چین بسته است. اما چه کسی میتواند مطمئن باشد که این امید نقش بر آب نخواهد شد؟ تجربه یک سال اخیر نشان داده است که داینامیک تحولات سیاسی به سرعت تغییر میکند و این تغییر، تصمیمسازی بازیگران را نیز تغییر میدهد. حتی اگر هم روسیه و چین قطعنامه ضدایرانی در شورای امنیت سازمان ملل را وتو کنند، در ساختار مکانیسم ماشه، حق وتو برای هیچکدام از اعضای دائم شورای امنیت در نظر گرفته نشده است.
اگر کشورهای اروپایی و آمریکا در توافقی با یکدیگر تصمیم بگیرند از مکانیزم ماشه استفاده کنند، آنگاه حق وتوی روسیه و چین به داد ایران نخواهد رسید. به نظر میرسد آغاز غنیسازی ۶۰ درصدی ایران در فردو یکی از مهمترین کارتها و شاید آخرین کارت فشار ایران در موضوع پرونده هستهای باشد. اینکه آیا این کارت باید حالا بازی میشد یا برای زمان دیگری نگه داشته میشد، سوالی است که برای دریافت پاسخاش باید منتظر ماند.
این دو رخداد وقتی در کنار مجموعه رخدادهای گذشته در عرصه سیاستخارجی قرار میگیرد، به وضوح نشان میدهد که با سرعت بسیار زیادی در حال حرکت به سمت گردابی از تنش با غرب هستیم. آمریکا و اروپا طی چند هفته گذشته سیلی از تحریمهای حقوق بشری را علیه ایران اعمال کردهاند. صراحتا اعلام کردند که مذاکرات هستهای با ایران در اولویتشان نیست و صرفا بر اعتراضات در ایران متمرکز هستند.
یک قطعنامه در شورای حکام آژانس علیه ایران تصویب کردند. این روند، آشنا به نظر میرسد؛ روندی که بعد از انتخابات سال ۸۸ و ناآرامیهای پس از آن نیز در خصوص ایران طی شد و پرونده ایران را در نهایت به شورای امنیت سازمان ملل متحد برد. بنابراین عقل متعارف حکم میکند به این نتیجه محتمل فکر کنیم که ادامه روند فعلی در صورتی که تغییر در سیاستها و داینامیک تنش میان ایران و غرب رخ ندهد، بار دیگر ایران را با شورای امنیت سازمان ملل درگیر خواهد کرد. پارامترهای دیگری نظیر جنگ اوکراین نیز مزید بر علت شده است و ادعای همکاری پهپادی ایران با روسیه، موجب شده که اروپا و آمریکا، ایران را به عنوان نیرویی در کنار روسیه تصور کنند که در مقابل ناتو ایستاده است.
در چنین شرایطی که اروپا و آمریکا به سمت وضع تحریمهای حقوق بشری با ایران رفته و موضع حداکثری در خصوص اعتراضات ایران اتخاذ کردهاند، بعید به نظر میرسد که گفتوگوهای علنی هستهای بار دیگر آغاز شود. چراکه گفتوگوی علنی نقش تلاش غرب برای آمادهسازی افکار عمومیاش علیه ایران است. شاید از این جهت باشد که اروپا و آمریکا فعلا پای خود را از مذاکرات کنار کشیدهاند و در عوض آژانس را برای مذاکرات با ایران پیش فرستادهاند تا در این شرایط خاص، ایران ابتدا درگیر حل مسئلهاش با آژانس شود و به موازات آن، آنها بتوانند بر فشارهای دیپلماتیک و امنیتیسازی ایران ادامه دهند.در این داینامیک مملو از تنش، چنانچه ایران و آژانس به هر دلیلی به تفاهم و توافقی دست نیابند و با توجه به اینکه ایران غنیسازی ۶۰درصدی در تاسیسات حساس فردو را آغاز کرده است، ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل حتمی به نظر میرسد. در شورای امنیت، ایران امید به وتوی روسیه و چین بسته است. اما چه کسی میتواند مطمئن باشد که این امید نقش بر آب نخواهد شد؟ تجربه یک سال اخیر نشان داده است که داینامیک تحولات سیاسی به سرعت تغییر میکند و این تغییر، تصمیمسازی بازیگران را نیز تغییر میدهد. حتی اگر هم روسیه و چین قطعنامه ضدایرانی در شورای امنیت سازمان ملل را وتو کنند، در ساختار مکانیسم ماشه، حق وتو برای هیچکدام از اعضای دائم شورای امنیت در نظر گرفته نشده است.
اگر کشورهای اروپایی و آمریکا در توافقی با یکدیگر تصمیم بگیرند از مکانیزم ماشه استفاده کنند، آنگاه حق وتوی روسیه و چین به داد ایران نخواهد رسید. به نظر میرسد آغاز غنیسازی ۶۰ درصدی ایران در فردو یکی از مهمترین کارتها و شاید آخرین کارت فشار ایران در موضوع پرونده هستهای باشد. اینکه آیا این کارت باید حالا بازی میشد یا برای زمان دیگری نگه داشته میشد، سوالی است که برای دریافت پاسخاش باید منتظر ماند.