گروه سیاسی: فریدون مجلسی دیپلمات پیشین و کارشناس مسائل بینالملل در روزنامه جهان صنعت نوشت: در شرایطی که اعلام میشود مذاکرات برجام به بنبست خورده و مقامات آمریکایی نیز تاکید کردهاند که موضوع برجام از اولویت این کشور خارج شده است، رابرت مالی نماینده وزارت خارجه آمریکا در امور ایران صحبت از تداوم دیپلماسی و رد و بدل شدن پیامهای غیرمستقیم میکند.
از سوی دیگر عنوان شده که قرار است رافائل گروسی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز به منظور حلوفصل اختلافات به تهران سفر کند. حال سوال مهم این است که این اختلاف در گفتهها از سوی مقامات کشورهای غربی چگونه توجیهپذیر است؟
در این رابطه لازم به ذکر است که چنین تناقضی عجیب نیست. این موضوع نه تنها معطوف به سیاست غرب بلکه به سایر کشورها و خواستههای آنها نیز مرتبط میشود. در واقع مساله مهم این است که غرب که اکنون قرنها در زمینههای مختلف تجاری، علمی و بینالمللی پیشرفت کرده و بر جهان سیطره پیدا کرده است، بخش مهمی از این موفقیتشان معطوف به ماهیت سوداگرایانه سیاستهای آنهاست. در واقع اگر جنگی هم واقع شده برای حفظ انحصارات به سود خود و جلوگیری از آن به زیان غرب بوده است. در نتیجه در دیدگاه سوداگرایانه و سودمحور، جنگ و تقابل تنها یک ابزار محسوب میشود.
به همین دلیل است که باید دقیقا بدانیم که دیدگاه ایالاتمتحده آمریکا در قبال ایران چیست؟ تا این موضوع مشخص نشود، نمیتوانیم در خصوص این موضوعات داوری درستی داشته باشیم. آمریکا ایران را سرزمینی بزرگ میداند که طبق آمارهای بینالمللی ۷ تا ۱۰ درصد منابع ارزنده جهان را در اختیار دارد. همچنین موقعیت ایران چه در جهان قدیم و چه در جهان جدید به گونهای است که در چهارراه دنیا قرار داشته و از موقعیت ژئوپلیتیکی خاصی برخوردار است. به همین دلیل است که غرب و به طور کلی آمریکا از این موقعیت احساس نگرانی دوجانبه دارد. در واقع روابط واگرایانه میان ایران و ایالات متحده دارای ملاحظات فرهنگی و سیاسی است که تنش میان دو کشور را در خود مستتر دارد.
به طور کلی امروز برای غربیها نگرانیهای مختلفی وجود دارد. به عنوان مثال بحث ثروتمندشدن جهان عرب و در اختیار قرار گرفتن انحصار انرژی توسط آنها برای کشورهای غربی همواره به عنوان یک چالش محسوب میشود. موضوعی که خود را در جنگ اعراب در ۱۹۷۳ و تحریم نفتی غرب به خوبی نشان داد. نمونه دیگر مساله انحصار گاز روسیه به اوکراین است که جنگ اخیر نشان داد اروپا و کشورهای غربی برای مقابله با این اهرم روسیه تا چه میزان با چالشهای متعددی مواجه شدند. این موضوع نه تنها برای اروپا و آمریکا، بلکه برای کشورهایی نظیر استرالیا، کره جنوبی، نیوزیلند و ژاپن نیز وجود دارد. در واقع از آنجا که هر سوداگری به فکر بازار بالقوه خودش است، در نتیجه در مورد خاص ایران نیز میتوان این نتیجه را گرفت که کشور ما دارای تمامی این اهمیتهایی است که از لحاظ اقتصادی، سودآوری و ژئوپلیتیک برای دنیای غرب به عنوان دغدغه محسوب میشود. به همین دلیل شاهد هستیم خصومتها با ایران چه از لحاظ توسعه تحریمها و نیز تنشها با رژیم تلآویو در حال گسترش است. در واقع میتوان گفت یکی از دلایل مشکلات اقتصادی امروز ایران هزینه خصومتهای برونمرزی است. زیرا تا زمانی که مساله تحریمها و مساله تهدیدها متقابلا وجود داشته باشد نمیتوان محیط آرامی را که مستلزم تجارت و بازرگانی بینالمللی است در نظر داشت.
از سوی دیگر در خصوص سفر رافائل گروسی به ایران به نظر میرسد مقامات کشورمان صحبتهای وی را ناشی از سوءتفاهمات دانسته و قصد بر این است که با رفع آنها راهی برای بازگشت به مذاکرات و حل اختلافات پیدا شود. در واقع گروسی اعلام کرده که اقدامات ایران برخلاف پایشهای صورتگرفته آژانس است که مقامات کشور در توضیح متقابل تصریح کردهاند که این صحبتها ناشی از اشتباهات صورتگرفته از سوی طرف مقابل است. به همین دلیل به نظر میرسد که سفر احتمالی گروسی به ایران بیشتر رنگ و بوی رفع و رجوع اختلافات را داشته باشد. زیرا اگر این وضعیت تداوم داشته باشد، ممکن است مانند گذشته پرونده ایران به شورای حکام و سپس شورای امنیت ارسال شود که در آنجا دیگر حق وتو کارساز نبوده و با فعال شدن مکانیسم ماشه، اوضاع به سمت تنشهای بیشتر سوق پیدا میکند.
از سوی دیگر عنوان شده که قرار است رافائل گروسی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز به منظور حلوفصل اختلافات به تهران سفر کند. حال سوال مهم این است که این اختلاف در گفتهها از سوی مقامات کشورهای غربی چگونه توجیهپذیر است؟
در این رابطه لازم به ذکر است که چنین تناقضی عجیب نیست. این موضوع نه تنها معطوف به سیاست غرب بلکه به سایر کشورها و خواستههای آنها نیز مرتبط میشود. در واقع مساله مهم این است که غرب که اکنون قرنها در زمینههای مختلف تجاری، علمی و بینالمللی پیشرفت کرده و بر جهان سیطره پیدا کرده است، بخش مهمی از این موفقیتشان معطوف به ماهیت سوداگرایانه سیاستهای آنهاست. در واقع اگر جنگی هم واقع شده برای حفظ انحصارات به سود خود و جلوگیری از آن به زیان غرب بوده است. در نتیجه در دیدگاه سوداگرایانه و سودمحور، جنگ و تقابل تنها یک ابزار محسوب میشود.
به همین دلیل است که باید دقیقا بدانیم که دیدگاه ایالاتمتحده آمریکا در قبال ایران چیست؟ تا این موضوع مشخص نشود، نمیتوانیم در خصوص این موضوعات داوری درستی داشته باشیم. آمریکا ایران را سرزمینی بزرگ میداند که طبق آمارهای بینالمللی ۷ تا ۱۰ درصد منابع ارزنده جهان را در اختیار دارد. همچنین موقعیت ایران چه در جهان قدیم و چه در جهان جدید به گونهای است که در چهارراه دنیا قرار داشته و از موقعیت ژئوپلیتیکی خاصی برخوردار است. به همین دلیل است که غرب و به طور کلی آمریکا از این موقعیت احساس نگرانی دوجانبه دارد. در واقع روابط واگرایانه میان ایران و ایالات متحده دارای ملاحظات فرهنگی و سیاسی است که تنش میان دو کشور را در خود مستتر دارد.
به طور کلی امروز برای غربیها نگرانیهای مختلفی وجود دارد. به عنوان مثال بحث ثروتمندشدن جهان عرب و در اختیار قرار گرفتن انحصار انرژی توسط آنها برای کشورهای غربی همواره به عنوان یک چالش محسوب میشود. موضوعی که خود را در جنگ اعراب در ۱۹۷۳ و تحریم نفتی غرب به خوبی نشان داد. نمونه دیگر مساله انحصار گاز روسیه به اوکراین است که جنگ اخیر نشان داد اروپا و کشورهای غربی برای مقابله با این اهرم روسیه تا چه میزان با چالشهای متعددی مواجه شدند. این موضوع نه تنها برای اروپا و آمریکا، بلکه برای کشورهایی نظیر استرالیا، کره جنوبی، نیوزیلند و ژاپن نیز وجود دارد. در واقع از آنجا که هر سوداگری به فکر بازار بالقوه خودش است، در نتیجه در مورد خاص ایران نیز میتوان این نتیجه را گرفت که کشور ما دارای تمامی این اهمیتهایی است که از لحاظ اقتصادی، سودآوری و ژئوپلیتیک برای دنیای غرب به عنوان دغدغه محسوب میشود. به همین دلیل شاهد هستیم خصومتها با ایران چه از لحاظ توسعه تحریمها و نیز تنشها با رژیم تلآویو در حال گسترش است. در واقع میتوان گفت یکی از دلایل مشکلات اقتصادی امروز ایران هزینه خصومتهای برونمرزی است. زیرا تا زمانی که مساله تحریمها و مساله تهدیدها متقابلا وجود داشته باشد نمیتوان محیط آرامی را که مستلزم تجارت و بازرگانی بینالمللی است در نظر داشت.
از سوی دیگر در خصوص سفر رافائل گروسی به ایران به نظر میرسد مقامات کشورمان صحبتهای وی را ناشی از سوءتفاهمات دانسته و قصد بر این است که با رفع آنها راهی برای بازگشت به مذاکرات و حل اختلافات پیدا شود. در واقع گروسی اعلام کرده که اقدامات ایران برخلاف پایشهای صورتگرفته آژانس است که مقامات کشور در توضیح متقابل تصریح کردهاند که این صحبتها ناشی از اشتباهات صورتگرفته از سوی طرف مقابل است. به همین دلیل به نظر میرسد که سفر احتمالی گروسی به ایران بیشتر رنگ و بوی رفع و رجوع اختلافات را داشته باشد. زیرا اگر این وضعیت تداوم داشته باشد، ممکن است مانند گذشته پرونده ایران به شورای حکام و سپس شورای امنیت ارسال شود که در آنجا دیگر حق وتو کارساز نبوده و با فعال شدن مکانیسم ماشه، اوضاع به سمت تنشهای بیشتر سوق پیدا میکند.