گروه سیاسی: «سید ابراهیم رئیسی» رئیس جمهور ایران با دعوت رسمی «شی جین پینگ» همتای چینی خود در سفری سه روزه عازم پکن شده و با مقامهای سیاسی این کشور دیدار داشته است. رئیسی در دهمین سفر خارجی در روزهای ۱۴ تا ۱۶ فوریه (۲۵ تا ۲۷ بهمن) در چین حضور خواهد داشت.
بهگزارش فرارو، سفر رئیسی به پکن، اولین سفر دولتی (State visit) یک رئیسجمهور ایرانی به چین در ۲۰ سال گذشته است. حضور رئیسی در کاخ «ژونگ نان های»، نخستین استقبال شی جین پینگ با یک مقام ارشد سیاسی یک کشور ثالث از آغاز سال جدید میلادی در چین است. همین امر موجب شده که خاص بودن این سفر دیپلماتیک بیش از بیش برجسته شود.
استقبال از رئیسی در کنگره ملی چین همراه با شلیک افتخاری ۲۱ گلوله توپ و نواختن مارش خوشآمدگویی ابعاد نمادین این سفر را هر چه بیشتر افزایش داده است. این سفر در سطح رسانههای داخلی و خارجی نیز واکنشهای گستردهای را به همراه داشته است. رسانههای غربی، غالبا سفر رئیسی به پکن را به عنوان گسترش همکاریهای میان دو بازیگر رقیب غرب و آمریکا ارزیابی کردهاند.
در سطح داخلی، برخی رسانهها از این سفر به عنوان ابزاری برای تسویه حساب داخلی بهره گرفتهاند. رسانه دولتی سفر رئیسی به پکن را شکست پروژه «چین هراسی» معرفی و از آن به عنوان نماد عزم جزم تهران- پکن برای همکاری افزونتر در سطوح دوجانبه، منطقهای و جهانی یاد کرده است.
صرف نظر از این تفاسیر، در سطح ابتدایی مساله قابل طرح این است که دولتهای ایران و چین چه اهدافی را در جریان سفر اخیر دنبال میکنند؟ در سطحی دیگر، پرسش جدی برای افکار عمومی ایرانی این است که سفر رئیسی به پکن تا چه اندازه میتواند هدفگذاریهای ویژه دولت سیزدهم را محقق کند؟
از اجرای قرارداد همکاری جامع ۲۵ ساله تا گسترش مناسبات در حوزههای مختلف
مهمترین بُعد سفر سید ابراهیم رئیسی که از سوی مقامهای دولتی و رسانههای خبری داخلی و خارجی مورد توجه قرار گرفته، در ارتباط با اجرای قرارداد همکاری جامع ۲۵ ساله میان دو کشور است. سند برنامه همکاریهای جامع ۲۵ ساله ایران و چین در ۲۷ مارس ۲۰۲۱ (۷ فروردین ۱۴۰۰) به امضای وزرای خارجه دو کشور جمهوری اسلامی ایران (محمدجواد ظریف) و جمهوری خلق چین (وانگ یی) رسید.
هدف بنیادین این سند توافق، ارتقای عملی روابط دو کشور در سطح مشارکت جامع راهبردی و فراهم کردن بستر توسعۀ همهجانبۀ همکاریهای دو کشور اعلام شده بود. بنابر اعلام رسمی وزارت خارجه ایران، از ۱۵ ژانویه ۲۰۲۲ (۲۵ دی ۱۴۰۰) این سند همکاری ۲۵ ساله وارد فاز اجرایی شده است. مهمترین بند این توافق، سرمایهگذاری ۴۰۰ میلیارد دلاری چینیها در بخشهای مختلف انرژی و اقتصاد ایران عنوان شده است.
ناظران سیاسی این سند را بخشی از طرح «یک کمربند یک جاده» (BRI) چین میدانند. یک کمربند و یک جاده، عنوان طرح ابتکاری دولت چین در بیش از یک دهه گذشته برای احیای راه ابریشم سابق است. این طرح به رهبری شی جین پینگ بزرگترین برنامه زیرساختی تاریخی شناخته میشود. این طرح جاده ابریشم کهن را از یک سو به اروپا و آفریقا و در سوی دیگر به چین پیوند میدهد. طرح مذکور چهار قاره جهان را در مینوردد. در این طرح توسعه سرمایهگذاری و همکاری در بنادر، زیر ساختهای عمرانی (فرودگاه، نیروگاهها، ساختمان سازی، جاده و طرحهای عمرانی و..) و بخش انرژی در بیش از ۷۰ کشور جهان مورد توجه قرار دارد. این طرح از نظر سرمایهگذاری نیز در طول تاریخ پرهزینهترین شناخته میشود. اجرای یک کمربند و یک جاده در دو سطح زمینی و دریایی در دستور کار پکن قرار دارد. جمهوری اسلامی ایران نیز در چارچوب سیاستهای کلان خود این طرح را فرصتی برای تحقق اهداف میان مدت و بلندمدت خود در چارچوب مقابله در برابر فشارهای غرب مورد توجه قرار داده است.
در حالیکه مقرر شده بود در سال اول اجرایی شدن سند همکاری جامع ۲۵ ساله میان ایران و چین – به عنوان بخشی از «طرح یک کمربند یک جاده» – قسمت اعظم سرمایهگذاری چینیها در بخش انرژی ایران صورت بگیرد، تا کنون چنین روندی صورت نگرفته است. آنچنان که مقامهای دولت سیزدهم تاکید کردهاند، یک از اهداف اصلی سفر اخیر رئیسی، سرعت بخشیدن به اجرای این سند همکاری استراتژیک است.
علاوه بر موضوع اجرای سند همکاری جامع، گسترش مناسبات میان تهران و پکن در سطوح مختلف اقتصادی، علموفناوری، انرژی هستهای، موضوع اجرام و مذاکرات هستهای، دیگر حوزههایی هستند که میتوانند موضوع مذاکرات رئیسی و هیات همراه او با مقامهای چینی در پکن باشند. هیات همراه رئیسجمهور ایران، شامل وزرای اقتصاد، امور خارجه، جهاد کشاورزی، راه، صمت، نفت و رئیسکل بانک مرکزی به وضوح نشان میدهد که هدفگذاری دولت ایران برای گسترش مناسبات با پکن تا چه اندازه جدی است. در این بین، حضور محمد رضا فرزین، این پالس را مخابره میکند که دو کشور در راستای حذف دلار از معاملات دو سویه خود گام بر میدارند.
تحکیم استراتژی نگاه به شرق در میان تنش فزآینده با غرب
علاوه بر اهداف عینی و مشخص، دیگر بُعد مهم سفر رئیسی به چین را میتوان در راستای تحکیم و تقویت استراتژی نگاه به شرق در سیاست خارجی ایران مورد بازخوانی قرار داد. استراتژی نگاه شرق در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به رویکردی اطلاق میشود که محوریت آن بر دوری فزآینده از غرب و نزدیکی هر چه بیشتر به قدرتهای شرقی است. در این استراتژی علاوه بر توسعه نزدیکی دیپلماتیک، ورود به اتحادهای استراتژیک با قدرتهای شرقی با محوریت چین و روسیه در دستور کار قرار دارد.
محوریت این استراتژی در چارچوب سیاست خارجی ایران، در دو سال گذشته انتقادات فراوانی را به همراه داشته است. منتقدان بر این باور هستند که چنین رویکردی نه تنها در راستای تامین منافع ملی ایران نخواهد بود، بلکه در بلندمدت میتواند آسیبزا نیز باشد. با وجود تمام انتقادات مطرح شده به نظر میرسد سفر اخیر رئیسی با توجه به گستره وسیع توجهات دولتی، گامی جدی در راستای تحکیم و تقویت استراتژی نگاه به شرق باشد. برآیند حداقلی این سفر دوری فزآیندهتر ایران از غرب خواهد بود.
پر کردن گپ به وجود آمده در مناسبات بعد سفر پینگ به ریاض
از دریچهای دیگر، سفر سید ابراهیم رئیسی به چین در شرایطی صورت میگیرد که بعد از سفر «شی جین پینگ» به ریاض گپی بزرگ در مناسبات تهران و پکن ایجاد شده بود. رئیسجمهور چین، در روزهای ۷ تا ۱۰ دسامبر (۱۶ تا ۱۹ آذر) علاوه بر دیدار دو جانبه با مقامهای سیاسی ارشد سعودی در کاخ الیمامه، در «اجلاس سران کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و چین» و «اجلاس سران کشورهای عربی و چین» نیز حضور پیدا کرده بود.
بیش از هر موضوع دیگری، همراهی پینگ با بیانیههای ضدایرانی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس زمینهساز ایراد انتقاداتی جدی را در داخل ایران به همراه داشته بود. در بیانیه مشترک پکن و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، بر ضرورت همکاری ایران با آژانس انرژی اتمی و محترم شمردن “رژیم عدم اشاعه” سلاحهای هستهای و عدم مداخله ایران در امور داخلی همسایگان تاکید شده بود.
در واکنش به بیانیههای مشترک پینگ و کشورهای حوزه خلیج فارس، انتقادات جدیای نسبت به درستی استراتژی نگاه به شرق در سیاست خارجی ایران مطرح شد. بسیاری از ناظران سیاست نزدیکی ایران به شرق را نادرست و مبتنی بر آرمانگرایی ارزیابی کردند. حالا مساله جدی این است که آیا سفر اخیر رئیسی به پکن میتواند گپ به وجود آمده در مناسبات دو طرف را پر کند؟ یا به روایت دیگر، زمینهای برای به فراموشی سپردن همراهی چین با بیانیههای ضدایرانی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس باشد؟
آیا اتحاد یا شراکت استراتژیک تهران و پکن بُعد عینی پیدا خواهد کرد؟
هدفگذاری غایی و ایدئال استراتژی نگاه به شرق، ورود مناسبات ایران و چین به سطح اتحاد استراتژیک است. یعنی ظاهر شدن در مقام دو بازیگری که منافع، تهدیدات و چشمانداز آتی مشترکی داشته باشند. در وضعیت قبل و بعد از سفر اخیر رئیسی به چین، گزاره قطعی این است که تهران و پکن به هیچ عنوان با یکدیگر اتحاد استراتژیک نداشته و نخواهند داشت. چرا که چین و ایران در اولویتهای استراتژی سیاست خارجی، منافع ملی و تهدیدات اشتراک حداقلی با یکدیگر دارند.
در سطحی پایینتر از اتحاد استراتژیک، موضوع شراکت استراتژیک دیگر معیاری است که میتوان از آن برای سنجش عمق مناسبات ایران و چین، بهره گرفت. شراکت استراتژیک یک مرحله پایینتر از اتحاد بوده که مهمترین فاکتور آن اتحاد دو کشور با وجو عدم اتحاد و تهدیدات نظامی مشترک است. دو بازیگر میتوانند با وجود عدم اتحاد نظامی، با اتکای به مولفههایی همچون منافع اقتصادی، اشتراکات فرهنگی یا پیشینه تاریخی مشترک، با یکدیگر شراکت استراتژیک داشته باشند.
حالا پرسش این است که آیا با وجود سفر اخیر رئیسی به پکن، مناسبات ایران و چین را میتوان در قالب اشتراک استراتژیک مورد خوانش قرار داد؟ اساسا برای خوانش مناسبات دو کشور به عنوان اشتراک استراتژیک میبایست سطحی عمیق از منافع و همکاریهای مشترک وجود داشته باشد. برای نمونه منافع اقتصادی مشترک یا نیازهای درهم تنیده در بخش انرژی میتواند زمینهساز چنین امری باشد.
بر اساس آخرین آمارهای گمرک ایران، مجموع تجارت ایران با چین طی ۱۰ ماهه نخست سال ۱۴۰۱ معادل ۲۹.۲ میلیون تن کالا به ارزش ۲۵.۳ میلیارد دلار بوده است. صادرات به چین در ۱۰ ماهه امسال معادل ۱۲ میلیارد و ۸۰۶ میلیون و واردات از چین نیز معادل ۱۲ میلیارد و ۶۹۸ میلیون دلار بوده که به ترتیب رشد ۱۰ و ۳۳ درصدی را نشان میدهد. این رقم هر چند پکن را شریک اول تجاری ایران قرار داده، اما در قیاس با حجم کل مبادلات اقتصادی چین بسیار ناچیز بوده و نمیتواند متغیری برای ورود مناسبات دو کشور به سطح شراکت استراتژیک باشد.
بر اساس آخرین آمارها، در سال ۲۰۲۲ تولید ناخالص داخلی چین از ۱۷.۴ تریلیون دلار فراتر رفته است. در این بین چین مناسبات اقتصادی چند صد میلیارد دلاری را با آمریکا و اروپا داشته و دارد.۲۵ میلیارد دلار رقمی نیست که بتوان از آن به عنوان ابزاری کلیدی در موضوع اتحاد ایران و چین یاد کرد. چرا که عمده صادرات ۱۲ میلیارد دلاری ایران به چین را صادرات انرژی (نفت) تشکیل میدهد که به آسانی در بازار هم قابل جایگزین است.
این مساله زمانی جدیتر میشود که همزمان با سفر رئیسی به چین، ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، چین را نسبت به پرداخت هزینههای سنگین در صورت نزدیکی فزآینده به تهران تهدید کرده است.
چینیها طی دو سال اخیر نیز به وضوح نشان دادهاند که در عرصه مناسبات با ایران، رویکرد رئالیستی داشته و به هیچ عنوان حاضر به تقابل با غرب در زمینه همکاری با تهران نیستند. با وجود این که امضای سند همکاری ۲۵ ساله به ارزش ۴۰۰ میلیارد دلار نیز با توجه به بازه زمانی طولانی آن، بسیار ناچیز به نظر میرسد، در دوسال گذشته چینیها حدود ۲۲۷ میلیون دلار در ایران سرمایهگذاری کرده بودند. البته نکته قابل تاملتر این است که این مقدار در وضعیت جدید به حدود ۱۸۵ میلیون دلار رسیده است.
کنشورزی چینیها در وضعیت قبل و بعد از خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸، به وضوح تایید کننده رویکرد واقعگرایانه آنها در قبال ایران است. بعد از امضای برجام حجم تجارت دو کشور در سال ۲۰۱۴ به رقم ۵۱ میلیارد دلار رسید، اما بعد از خروج آمریکا و بازگشت تحریمها از توافق، حجم تجارت تهران – پکن روندی کاهشی داشته است. بهگونهای که در سال ۱۴۰۱ (۲۰۲۲-۲۰۲۳) در ایدئالترین حالت حجم تجارت ۳۰ میلیارد دلاری قابل پیشبینی خواهد بود.
بهگزارش فرارو، سفر رئیسی به پکن، اولین سفر دولتی (State visit) یک رئیسجمهور ایرانی به چین در ۲۰ سال گذشته است. حضور رئیسی در کاخ «ژونگ نان های»، نخستین استقبال شی جین پینگ با یک مقام ارشد سیاسی یک کشور ثالث از آغاز سال جدید میلادی در چین است. همین امر موجب شده که خاص بودن این سفر دیپلماتیک بیش از بیش برجسته شود.
استقبال از رئیسی در کنگره ملی چین همراه با شلیک افتخاری ۲۱ گلوله توپ و نواختن مارش خوشآمدگویی ابعاد نمادین این سفر را هر چه بیشتر افزایش داده است. این سفر در سطح رسانههای داخلی و خارجی نیز واکنشهای گستردهای را به همراه داشته است. رسانههای غربی، غالبا سفر رئیسی به پکن را به عنوان گسترش همکاریهای میان دو بازیگر رقیب غرب و آمریکا ارزیابی کردهاند.
در سطح داخلی، برخی رسانهها از این سفر به عنوان ابزاری برای تسویه حساب داخلی بهره گرفتهاند. رسانه دولتی سفر رئیسی به پکن را شکست پروژه «چین هراسی» معرفی و از آن به عنوان نماد عزم جزم تهران- پکن برای همکاری افزونتر در سطوح دوجانبه، منطقهای و جهانی یاد کرده است.
صرف نظر از این تفاسیر، در سطح ابتدایی مساله قابل طرح این است که دولتهای ایران و چین چه اهدافی را در جریان سفر اخیر دنبال میکنند؟ در سطحی دیگر، پرسش جدی برای افکار عمومی ایرانی این است که سفر رئیسی به پکن تا چه اندازه میتواند هدفگذاریهای ویژه دولت سیزدهم را محقق کند؟
از اجرای قرارداد همکاری جامع ۲۵ ساله تا گسترش مناسبات در حوزههای مختلف
مهمترین بُعد سفر سید ابراهیم رئیسی که از سوی مقامهای دولتی و رسانههای خبری داخلی و خارجی مورد توجه قرار گرفته، در ارتباط با اجرای قرارداد همکاری جامع ۲۵ ساله میان دو کشور است. سند برنامه همکاریهای جامع ۲۵ ساله ایران و چین در ۲۷ مارس ۲۰۲۱ (۷ فروردین ۱۴۰۰) به امضای وزرای خارجه دو کشور جمهوری اسلامی ایران (محمدجواد ظریف) و جمهوری خلق چین (وانگ یی) رسید.
هدف بنیادین این سند توافق، ارتقای عملی روابط دو کشور در سطح مشارکت جامع راهبردی و فراهم کردن بستر توسعۀ همهجانبۀ همکاریهای دو کشور اعلام شده بود. بنابر اعلام رسمی وزارت خارجه ایران، از ۱۵ ژانویه ۲۰۲۲ (۲۵ دی ۱۴۰۰) این سند همکاری ۲۵ ساله وارد فاز اجرایی شده است. مهمترین بند این توافق، سرمایهگذاری ۴۰۰ میلیارد دلاری چینیها در بخشهای مختلف انرژی و اقتصاد ایران عنوان شده است.
ناظران سیاسی این سند را بخشی از طرح «یک کمربند یک جاده» (BRI) چین میدانند. یک کمربند و یک جاده، عنوان طرح ابتکاری دولت چین در بیش از یک دهه گذشته برای احیای راه ابریشم سابق است. این طرح به رهبری شی جین پینگ بزرگترین برنامه زیرساختی تاریخی شناخته میشود. این طرح جاده ابریشم کهن را از یک سو به اروپا و آفریقا و در سوی دیگر به چین پیوند میدهد. طرح مذکور چهار قاره جهان را در مینوردد. در این طرح توسعه سرمایهگذاری و همکاری در بنادر، زیر ساختهای عمرانی (فرودگاه، نیروگاهها، ساختمان سازی، جاده و طرحهای عمرانی و..) و بخش انرژی در بیش از ۷۰ کشور جهان مورد توجه قرار دارد. این طرح از نظر سرمایهگذاری نیز در طول تاریخ پرهزینهترین شناخته میشود. اجرای یک کمربند و یک جاده در دو سطح زمینی و دریایی در دستور کار پکن قرار دارد. جمهوری اسلامی ایران نیز در چارچوب سیاستهای کلان خود این طرح را فرصتی برای تحقق اهداف میان مدت و بلندمدت خود در چارچوب مقابله در برابر فشارهای غرب مورد توجه قرار داده است.
در حالیکه مقرر شده بود در سال اول اجرایی شدن سند همکاری جامع ۲۵ ساله میان ایران و چین – به عنوان بخشی از «طرح یک کمربند یک جاده» – قسمت اعظم سرمایهگذاری چینیها در بخش انرژی ایران صورت بگیرد، تا کنون چنین روندی صورت نگرفته است. آنچنان که مقامهای دولت سیزدهم تاکید کردهاند، یک از اهداف اصلی سفر اخیر رئیسی، سرعت بخشیدن به اجرای این سند همکاری استراتژیک است.
علاوه بر موضوع اجرای سند همکاری جامع، گسترش مناسبات میان تهران و پکن در سطوح مختلف اقتصادی، علموفناوری، انرژی هستهای، موضوع اجرام و مذاکرات هستهای، دیگر حوزههایی هستند که میتوانند موضوع مذاکرات رئیسی و هیات همراه او با مقامهای چینی در پکن باشند. هیات همراه رئیسجمهور ایران، شامل وزرای اقتصاد، امور خارجه، جهاد کشاورزی، راه، صمت، نفت و رئیسکل بانک مرکزی به وضوح نشان میدهد که هدفگذاری دولت ایران برای گسترش مناسبات با پکن تا چه اندازه جدی است. در این بین، حضور محمد رضا فرزین، این پالس را مخابره میکند که دو کشور در راستای حذف دلار از معاملات دو سویه خود گام بر میدارند.
تحکیم استراتژی نگاه به شرق در میان تنش فزآینده با غرب
علاوه بر اهداف عینی و مشخص، دیگر بُعد مهم سفر رئیسی به چین را میتوان در راستای تحکیم و تقویت استراتژی نگاه به شرق در سیاست خارجی ایران مورد بازخوانی قرار داد. استراتژی نگاه شرق در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به رویکردی اطلاق میشود که محوریت آن بر دوری فزآینده از غرب و نزدیکی هر چه بیشتر به قدرتهای شرقی است. در این استراتژی علاوه بر توسعه نزدیکی دیپلماتیک، ورود به اتحادهای استراتژیک با قدرتهای شرقی با محوریت چین و روسیه در دستور کار قرار دارد.
محوریت این استراتژی در چارچوب سیاست خارجی ایران، در دو سال گذشته انتقادات فراوانی را به همراه داشته است. منتقدان بر این باور هستند که چنین رویکردی نه تنها در راستای تامین منافع ملی ایران نخواهد بود، بلکه در بلندمدت میتواند آسیبزا نیز باشد. با وجود تمام انتقادات مطرح شده به نظر میرسد سفر اخیر رئیسی با توجه به گستره وسیع توجهات دولتی، گامی جدی در راستای تحکیم و تقویت استراتژی نگاه به شرق باشد. برآیند حداقلی این سفر دوری فزآیندهتر ایران از غرب خواهد بود.
پر کردن گپ به وجود آمده در مناسبات بعد سفر پینگ به ریاض
از دریچهای دیگر، سفر سید ابراهیم رئیسی به چین در شرایطی صورت میگیرد که بعد از سفر «شی جین پینگ» به ریاض گپی بزرگ در مناسبات تهران و پکن ایجاد شده بود. رئیسجمهور چین، در روزهای ۷ تا ۱۰ دسامبر (۱۶ تا ۱۹ آذر) علاوه بر دیدار دو جانبه با مقامهای سیاسی ارشد سعودی در کاخ الیمامه، در «اجلاس سران کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و چین» و «اجلاس سران کشورهای عربی و چین» نیز حضور پیدا کرده بود.
بیش از هر موضوع دیگری، همراهی پینگ با بیانیههای ضدایرانی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس زمینهساز ایراد انتقاداتی جدی را در داخل ایران به همراه داشته بود. در بیانیه مشترک پکن و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، بر ضرورت همکاری ایران با آژانس انرژی اتمی و محترم شمردن “رژیم عدم اشاعه” سلاحهای هستهای و عدم مداخله ایران در امور داخلی همسایگان تاکید شده بود.
در واکنش به بیانیههای مشترک پینگ و کشورهای حوزه خلیج فارس، انتقادات جدیای نسبت به درستی استراتژی نگاه به شرق در سیاست خارجی ایران مطرح شد. بسیاری از ناظران سیاست نزدیکی ایران به شرق را نادرست و مبتنی بر آرمانگرایی ارزیابی کردند. حالا مساله جدی این است که آیا سفر اخیر رئیسی به پکن میتواند گپ به وجود آمده در مناسبات دو طرف را پر کند؟ یا به روایت دیگر، زمینهای برای به فراموشی سپردن همراهی چین با بیانیههای ضدایرانی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس باشد؟
آیا اتحاد یا شراکت استراتژیک تهران و پکن بُعد عینی پیدا خواهد کرد؟
هدفگذاری غایی و ایدئال استراتژی نگاه به شرق، ورود مناسبات ایران و چین به سطح اتحاد استراتژیک است. یعنی ظاهر شدن در مقام دو بازیگری که منافع، تهدیدات و چشمانداز آتی مشترکی داشته باشند. در وضعیت قبل و بعد از سفر اخیر رئیسی به چین، گزاره قطعی این است که تهران و پکن به هیچ عنوان با یکدیگر اتحاد استراتژیک نداشته و نخواهند داشت. چرا که چین و ایران در اولویتهای استراتژی سیاست خارجی، منافع ملی و تهدیدات اشتراک حداقلی با یکدیگر دارند.
در سطحی پایینتر از اتحاد استراتژیک، موضوع شراکت استراتژیک دیگر معیاری است که میتوان از آن برای سنجش عمق مناسبات ایران و چین، بهره گرفت. شراکت استراتژیک یک مرحله پایینتر از اتحاد بوده که مهمترین فاکتور آن اتحاد دو کشور با وجو عدم اتحاد و تهدیدات نظامی مشترک است. دو بازیگر میتوانند با وجود عدم اتحاد نظامی، با اتکای به مولفههایی همچون منافع اقتصادی، اشتراکات فرهنگی یا پیشینه تاریخی مشترک، با یکدیگر شراکت استراتژیک داشته باشند.
حالا پرسش این است که آیا با وجود سفر اخیر رئیسی به پکن، مناسبات ایران و چین را میتوان در قالب اشتراک استراتژیک مورد خوانش قرار داد؟ اساسا برای خوانش مناسبات دو کشور به عنوان اشتراک استراتژیک میبایست سطحی عمیق از منافع و همکاریهای مشترک وجود داشته باشد. برای نمونه منافع اقتصادی مشترک یا نیازهای درهم تنیده در بخش انرژی میتواند زمینهساز چنین امری باشد.
بر اساس آخرین آمارهای گمرک ایران، مجموع تجارت ایران با چین طی ۱۰ ماهه نخست سال ۱۴۰۱ معادل ۲۹.۲ میلیون تن کالا به ارزش ۲۵.۳ میلیارد دلار بوده است. صادرات به چین در ۱۰ ماهه امسال معادل ۱۲ میلیارد و ۸۰۶ میلیون و واردات از چین نیز معادل ۱۲ میلیارد و ۶۹۸ میلیون دلار بوده که به ترتیب رشد ۱۰ و ۳۳ درصدی را نشان میدهد. این رقم هر چند پکن را شریک اول تجاری ایران قرار داده، اما در قیاس با حجم کل مبادلات اقتصادی چین بسیار ناچیز بوده و نمیتواند متغیری برای ورود مناسبات دو کشور به سطح شراکت استراتژیک باشد.
بر اساس آخرین آمارها، در سال ۲۰۲۲ تولید ناخالص داخلی چین از ۱۷.۴ تریلیون دلار فراتر رفته است. در این بین چین مناسبات اقتصادی چند صد میلیارد دلاری را با آمریکا و اروپا داشته و دارد.۲۵ میلیارد دلار رقمی نیست که بتوان از آن به عنوان ابزاری کلیدی در موضوع اتحاد ایران و چین یاد کرد. چرا که عمده صادرات ۱۲ میلیارد دلاری ایران به چین را صادرات انرژی (نفت) تشکیل میدهد که به آسانی در بازار هم قابل جایگزین است.
این مساله زمانی جدیتر میشود که همزمان با سفر رئیسی به چین، ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، چین را نسبت به پرداخت هزینههای سنگین در صورت نزدیکی فزآینده به تهران تهدید کرده است.
چینیها طی دو سال اخیر نیز به وضوح نشان دادهاند که در عرصه مناسبات با ایران، رویکرد رئالیستی داشته و به هیچ عنوان حاضر به تقابل با غرب در زمینه همکاری با تهران نیستند. با وجود این که امضای سند همکاری ۲۵ ساله به ارزش ۴۰۰ میلیارد دلار نیز با توجه به بازه زمانی طولانی آن، بسیار ناچیز به نظر میرسد، در دوسال گذشته چینیها حدود ۲۲۷ میلیون دلار در ایران سرمایهگذاری کرده بودند. البته نکته قابل تاملتر این است که این مقدار در وضعیت جدید به حدود ۱۸۵ میلیون دلار رسیده است.
کنشورزی چینیها در وضعیت قبل و بعد از خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸، به وضوح تایید کننده رویکرد واقعگرایانه آنها در قبال ایران است. بعد از امضای برجام حجم تجارت دو کشور در سال ۲۰۱۴ به رقم ۵۱ میلیارد دلار رسید، اما بعد از خروج آمریکا و بازگشت تحریمها از توافق، حجم تجارت تهران – پکن روندی کاهشی داشته است. بهگونهای که در سال ۱۴۰۱ (۲۰۲۲-۲۰۲۳) در ایدئالترین حالت حجم تجارت ۳۰ میلیارد دلاری قابل پیشبینی خواهد بود.