گروه سیاسی: عبدالرضا فرجیراد، استاد ژئوپلیتیک دانشگاه و سفیر پیشین ایران در نروژ و مجارستان در روزنامه اعتماد نوشت: سفر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی باعث شد که تیرگی روابط ایران و آژانس کاهش پیدا کند و روابطی که داشت هر روز تندتر و تیرهتر میشد و روی سیاستهای امریکا و اروپا تاثیر میگذاشت، اندکی بهبود پیدا کند. بهبود این روابط در رابطه با احیای برجام و توافق هستهای ایران و قدرتهای جهانی یک قدم به جلو است. اما بعید است که حتی در صورت نتیجهبخش بودن توافق اخیر ایران و آژانس، انتظار توافق قریبالوقوعی برای احیای برجام وجود داشته باشد.
توافق هستهای در چند ماه گذشته پشت دو مانع متوقف شده است. نخستین مانع، مساله اختلافهای ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. این مانع دو شاخه دارد، یکی بحث پادمان و بسته شدن پرونده سوالهای باقیمانده آژانس از ایران بود و یک شاخه دیگر حضور مستمر بازرسان و وصل شدن مجدد دوربینهای نظارتی آژانس بود. خوشبختانه در مذاکراتی که رافائل گروسی در تهران داشت، در مورد هر دو مساله بحث شده و قرار شده است که هر دو مساله پیگیری شود.
اما مانع دومی که در مقابل احیای برجام قرار دارد و به اعتقاد من مهمتر از مانع آژانس است، مانع مساله ادعای همکاری نظامی ایران و روسیه در جنگ اوکراین و مطرح شدن ادعای واگذاری پهپادها و سلاحهای ایرانی به روسیه است. در بین این دو مانع، اگر ما بتوانیم در عرض یکی، دو ماه آینده مانع آژانس را برطرف کنیم، مانع دوم همچنان سر جای خود باقی میماند. ای کاش ممکن بود که مانع دوم، یعنی ادعای غرب در مورد همکاری نظامی روسیه و ایران در جنگ اوکراین، همزمان با مذاکرات ایران و آژانس پیش میرفت. حتی در صورتی که ما مانع آژانس را پشت سر بگذاریم، معنایش این نیست که میتوانیم به مذاکرات احیای برجام بازگردیم و توافق کنیم. الان آن موضوعی که بیش از مساله آژانس غرب و به ویژه اروپا را حساس کرده، مساله همکاریهای ایران و روسیه است. عمده تندرویهای سیاسی اروپا علیه ایران در ماههای اخیر مربوط به همین مساله ایران و روسیه است.
به نظر من ما از ابتدا باید هر دو مساله، یعنی مشکلات با آژانس و ادعای همکاری با روسیه را همزمان پیش میبردیم و مساله همکاریهای تهران و مسکو را برای غرب شفاف میکردیم و در این مورد به توافق میرسیدیم یا اینکه اگر انتخاب کردهایم که ابتدا مسائلمان را با آژانس حل و فصل کنیم، شاید بتوان گفت ۴۰ تا ۵۰درصد راه را رفتهایم و برای احیای برجام باید برای حل مساله روسیه هم اقدام کنیم. به نظر من اگر تلاش برای حل مسائل از مساله روسیه شروع میشد و بعد مساله آژانس را حل میکردند، راحتتر بود. اعتقاد شخصی من این است که اگر مساله روسیه حل و فصل میشد، مساله آژانس بیشتر یک مساله سیاسی شده است که غربیها و به ویژه امریکا میتوانستند از طریق بده بستان سر این مساله کنار بیایند. اما در مورد مساله ادعای همکاریهای نظامی ایران و روسیه در جنگ اوکراین، آمادگی ندارند که با بده بستان مساله را حل و فصل کنند و این پیچیدگی کار است.
به هر تقدیر ما الان در شرایطی قرار گرفتهایم که به یک توافق و دستور کار دست پیدا کردهایم که دو شاخه مذکور در حوزه مسائل باقیمانده با آژانس حل شود؛ چه بهتر که به سرعت ایران از یک طرف با روسیه و از یک طرف با غرب و به ویژه اروپا از طریق جوزپ بورل، نماینده عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپا در رابطه با مساله اوکراین و شفافسازی و قانع کردن همدیگر گام بردارند تا وقتی که مساله آژانس به سرانجام رسید، انشاءالله در مدتزمان کوتاهی مساله احیای برجام هم حل شود.
اگر این اتفاق نیفتاد، آنگاه به جای برجام ایران باید به دنبال یک بسته موقتی کوتاهمدت برود که مزایای کمتری خواهد داشت و مساله احیای برجام به آیندهای نامعلوم موکول خواهد شد. مذاکرات با آژانس بینالمللی هستهای نشان داد که اراده کافی در تهران برای رسیدن به توافق در مورد مسائل هستهای وجود دارد. اما باید درنظر داشت که مساله ادعای همکاریهای نظامی ایران و روسیه در جنگ اوکراین به عنوان مانعی برای احیای برجام به مسائل سیاست خارجی ما پیوند خورده است. وقتی که ارادهای ازسوی دو طرف برای احیای برجام وجود دارد، بالاخره ایران باید راهکاری را پیدا کند تا این مساله را حل کند.
اگر ایران میگوید که ما تجهیزاتی دراختیار روسیه قرار ندادهایم یا اگر هم دادهایم روسیه استفاده نکرده است، اما به هر حال ایران باید غرب و اوکراین را اقناع و شفافسازی کند که چنین اتفاقی نیفتاده است. اگر هم ایران تجهیزات نظامی دراختیار روسیه قرار داده است و روسها استفاده کردهاند، تهران باید این موضوع را با مسکو مطرح کند و روسها هم باید بفهمند که بنبست برجام مانعی برای توسعه اقتصادی ایران است و حتی بر مسائل امنیتی اثر گذاشته است و روسها باید به نحوی خودشان را کنترل کنند تا همکاریهایی که ممکن است به اوکراین مرتبط شود، متوقف شود. البته همکاریهای نظامی ایران و روسیه سالهاست که ادامه دارد و تا جایی که به جنگ اوکراین مرتبط نشود، هیچ ایرادی در استمرار آن وجود ندارد و کسی هم نمیتواند نسبت به آن ادعایی داشته باشد.
توافق هستهای در چند ماه گذشته پشت دو مانع متوقف شده است. نخستین مانع، مساله اختلافهای ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. این مانع دو شاخه دارد، یکی بحث پادمان و بسته شدن پرونده سوالهای باقیمانده آژانس از ایران بود و یک شاخه دیگر حضور مستمر بازرسان و وصل شدن مجدد دوربینهای نظارتی آژانس بود. خوشبختانه در مذاکراتی که رافائل گروسی در تهران داشت، در مورد هر دو مساله بحث شده و قرار شده است که هر دو مساله پیگیری شود.
اما مانع دومی که در مقابل احیای برجام قرار دارد و به اعتقاد من مهمتر از مانع آژانس است، مانع مساله ادعای همکاری نظامی ایران و روسیه در جنگ اوکراین و مطرح شدن ادعای واگذاری پهپادها و سلاحهای ایرانی به روسیه است. در بین این دو مانع، اگر ما بتوانیم در عرض یکی، دو ماه آینده مانع آژانس را برطرف کنیم، مانع دوم همچنان سر جای خود باقی میماند. ای کاش ممکن بود که مانع دوم، یعنی ادعای غرب در مورد همکاری نظامی روسیه و ایران در جنگ اوکراین، همزمان با مذاکرات ایران و آژانس پیش میرفت. حتی در صورتی که ما مانع آژانس را پشت سر بگذاریم، معنایش این نیست که میتوانیم به مذاکرات احیای برجام بازگردیم و توافق کنیم. الان آن موضوعی که بیش از مساله آژانس غرب و به ویژه اروپا را حساس کرده، مساله همکاریهای ایران و روسیه است. عمده تندرویهای سیاسی اروپا علیه ایران در ماههای اخیر مربوط به همین مساله ایران و روسیه است.
به نظر من ما از ابتدا باید هر دو مساله، یعنی مشکلات با آژانس و ادعای همکاری با روسیه را همزمان پیش میبردیم و مساله همکاریهای تهران و مسکو را برای غرب شفاف میکردیم و در این مورد به توافق میرسیدیم یا اینکه اگر انتخاب کردهایم که ابتدا مسائلمان را با آژانس حل و فصل کنیم، شاید بتوان گفت ۴۰ تا ۵۰درصد راه را رفتهایم و برای احیای برجام باید برای حل مساله روسیه هم اقدام کنیم. به نظر من اگر تلاش برای حل مسائل از مساله روسیه شروع میشد و بعد مساله آژانس را حل میکردند، راحتتر بود. اعتقاد شخصی من این است که اگر مساله روسیه حل و فصل میشد، مساله آژانس بیشتر یک مساله سیاسی شده است که غربیها و به ویژه امریکا میتوانستند از طریق بده بستان سر این مساله کنار بیایند. اما در مورد مساله ادعای همکاریهای نظامی ایران و روسیه در جنگ اوکراین، آمادگی ندارند که با بده بستان مساله را حل و فصل کنند و این پیچیدگی کار است.
به هر تقدیر ما الان در شرایطی قرار گرفتهایم که به یک توافق و دستور کار دست پیدا کردهایم که دو شاخه مذکور در حوزه مسائل باقیمانده با آژانس حل شود؛ چه بهتر که به سرعت ایران از یک طرف با روسیه و از یک طرف با غرب و به ویژه اروپا از طریق جوزپ بورل، نماینده عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپا در رابطه با مساله اوکراین و شفافسازی و قانع کردن همدیگر گام بردارند تا وقتی که مساله آژانس به سرانجام رسید، انشاءالله در مدتزمان کوتاهی مساله احیای برجام هم حل شود.
اگر این اتفاق نیفتاد، آنگاه به جای برجام ایران باید به دنبال یک بسته موقتی کوتاهمدت برود که مزایای کمتری خواهد داشت و مساله احیای برجام به آیندهای نامعلوم موکول خواهد شد. مذاکرات با آژانس بینالمللی هستهای نشان داد که اراده کافی در تهران برای رسیدن به توافق در مورد مسائل هستهای وجود دارد. اما باید درنظر داشت که مساله ادعای همکاریهای نظامی ایران و روسیه در جنگ اوکراین به عنوان مانعی برای احیای برجام به مسائل سیاست خارجی ما پیوند خورده است. وقتی که ارادهای ازسوی دو طرف برای احیای برجام وجود دارد، بالاخره ایران باید راهکاری را پیدا کند تا این مساله را حل کند.
اگر ایران میگوید که ما تجهیزاتی دراختیار روسیه قرار ندادهایم یا اگر هم دادهایم روسیه استفاده نکرده است، اما به هر حال ایران باید غرب و اوکراین را اقناع و شفافسازی کند که چنین اتفاقی نیفتاده است. اگر هم ایران تجهیزات نظامی دراختیار روسیه قرار داده است و روسها استفاده کردهاند، تهران باید این موضوع را با مسکو مطرح کند و روسها هم باید بفهمند که بنبست برجام مانعی برای توسعه اقتصادی ایران است و حتی بر مسائل امنیتی اثر گذاشته است و روسها باید به نحوی خودشان را کنترل کنند تا همکاریهایی که ممکن است به اوکراین مرتبط شود، متوقف شود. البته همکاریهای نظامی ایران و روسیه سالهاست که ادامه دارد و تا جایی که به جنگ اوکراین مرتبط نشود، هیچ ایرادی در استمرار آن وجود ندارد و کسی هم نمیتواند نسبت به آن ادعایی داشته باشد.