گروه سیاسی: روزنامه اعتماد نوشت: بسیاری از کشورها هستند که نسبت به راهبردهای ایالات متحده نقدهای جدی دارند، اما در عین حال با این کشور ارتباط (در عین رقابت و نقد) دارند. چین، روسیه، ویتنام و… از جمله این کشورها هستند.
سالهاست که کارشناسان اعلام میکنند حل مشکل تحریمها و احیای برجام در گروی مذاکره دوجانبه ایران و امریکاست. ایجاد این ارتباط نه تنها برخلاف اصول انقلابی کشور ایران نیست، بلکه میتواند تقویتکننده راهبردهای کشور هم باشد.
حل معادلات میان ایران عربستان یکی ار رویکردهای جدید دولت سیزدهم بود که پس از سالها جنگ سرد منطقهای با عربستان را پایان داد. آیا عدم ارتباط ایران و عربستان فایدهای برای دو کشور داشت؟ مگر غیر از این است که دشمنان مشترک از این سردی روابط استفاده و تلاش کردند منویات خود را محقق کنند. اما از سرگیری روابط ایران و عربستان بازخوردهای مثبت و دستاوردهای مطلوبی به جای گذاشته است. در کشورهای اسلامی هم استقبال فراوانی از آن صورت گرفت. در واقع یکی از منافذی که دشمنان از طریق آن تلاش میکردند منافع کشورهای منطقهای را تاراج کنند، بسته شد. به عبارت روشنتر، دیگر دلیلی برای فروش نجومی سلاح به کشورهای منطقه وجود ندارد و دیگر منابع انرژی کشورهای منطقه با قیمتهای اندک به فروش نمیرسد.
نزدیکی ایران و عربستان باعث حل معادلاتی در عراق، سوریه، لبنان، یمن و… شد. همه این دستاوردها برآمده از یکی از مهمترین راهبردهای اصلاحطلبانه بود که توسط دولت اصولگرا اجرایی شد.
واکنش اصلاحطلبان به این راهبردها، اما برخلاف رقبایشان مثبت است. اصلاحطلبان نشان دادهاند که همواره رفتار درست را فارغ از اینکه کدام گروه و جناح آن را عملیاتی میکنند تایید میکنند. اما پرسش مهم این است، چرا این راهبرد درست را در یک سطح بالاتر امتحان نکنیم؟
چرا بحرانی که در روابط ایران و امریکا شکل گرفته را در عین مصلحت، احترام متقابل و توجه به اصول انقلابی حلوفصل نکنیم؟ همانطور که اشاره شد، یکی از مهمترین چالشهای پیش روی کشورمان، بحث پرونده هستهای است که بیش از دو دهه است منافع ایران را تحتالشعاع قرار داده است. وقتی پرونده هستهای حل شود، هم مطالبات مورد نظر غرب پاسخ داده میشود و هم ایران تحریمها را پشت سر میگذارد. به بازار نفت باز میگردد، تولید رونق میگیرد، سرمایهگذاری خارجی جلب میشود و نهایتا آمارهای اشتغالزایی افزایش پیدا میکند. جدا از این مسائل در نگاه به شرق هم توازنی ایجاد میشود تا کشورهای شرقی تصور نکنند هر قراردادی را روی میز قرار دهند و هر خواستهای طرح کنند، ایران ناچار به اجرای آن است؛ لذا به نظر من مهمترین ویژگی مذاکره دوجانبه با امریکا آن است که واسطهها حذف میشوند. اروپاییها که سالها تصور میشد در مساله برجام میتوانند بیطرف عمل کنند، نشان دادند که فاقد توانایی و نفوذ لازم هستند.
چین و روسیه هم فاقد چنین ظرفیتی هستند که بتوانند از جانب امریکا مذاکرهای با ایران داشته باشند. با این راهبرد جدید، اما بسیاری از مشکلات ایران در سطح بینالمللی حل میشوند. اگر این بحرانها در سطح بینالمللی حل شوند، بدون تردید بخش قابلتوجهی از مشکلات داخلی هم حلوفصل میشوند. یکی از مهمترین دلایل افزایش نرخ ارز، انتظارات تورمی برآمده از تحریمها است. وقتی در بازارهای کشور ثبات ایجاد شود، ایران از ظرفیتهای اقتصادیاش به نحو احسن استفاده کند و به بازارهای بینالمللی دسترسی داشته باشد، این ثبات در فضای داخلی هم طنینانداز میشود. انعکاس این ثبات در مناسبات ارتباطی مردم با نظام حکمرانی هم مشاهده خواهد شد.
وقتی مردم امید بیشتری داشته باشند، حمایت بیشتری از سیستم میکنند؛ بنابراین مشارکت بیشتری در انتخابات خواهند داشت و نسبت به تحولات سیاسی و اجتماعی و… حساس میشوند. حل این معادلات به نام هر جناحی که تمام شود به نفع مردم و کشور است. همانطورکه روابط منجمد با عربستان ذوب شد و هیچ خدشهای به اقتدار ملی ایرانیان وارد نشد، حل مشکلات با کشورهای غربی به خصوص امریکا هم اقتدار منطقهای و بینالمللی ایران را ارتقا میبخشد و زمینه پایان دادن به تحریمهای اقتصادی را فراهم میسازد.
سالهاست که کارشناسان اعلام میکنند حل مشکل تحریمها و احیای برجام در گروی مذاکره دوجانبه ایران و امریکاست. ایجاد این ارتباط نه تنها برخلاف اصول انقلابی کشور ایران نیست، بلکه میتواند تقویتکننده راهبردهای کشور هم باشد.
حل معادلات میان ایران عربستان یکی ار رویکردهای جدید دولت سیزدهم بود که پس از سالها جنگ سرد منطقهای با عربستان را پایان داد. آیا عدم ارتباط ایران و عربستان فایدهای برای دو کشور داشت؟ مگر غیر از این است که دشمنان مشترک از این سردی روابط استفاده و تلاش کردند منویات خود را محقق کنند. اما از سرگیری روابط ایران و عربستان بازخوردهای مثبت و دستاوردهای مطلوبی به جای گذاشته است. در کشورهای اسلامی هم استقبال فراوانی از آن صورت گرفت. در واقع یکی از منافذی که دشمنان از طریق آن تلاش میکردند منافع کشورهای منطقهای را تاراج کنند، بسته شد. به عبارت روشنتر، دیگر دلیلی برای فروش نجومی سلاح به کشورهای منطقه وجود ندارد و دیگر منابع انرژی کشورهای منطقه با قیمتهای اندک به فروش نمیرسد.
نزدیکی ایران و عربستان باعث حل معادلاتی در عراق، سوریه، لبنان، یمن و… شد. همه این دستاوردها برآمده از یکی از مهمترین راهبردهای اصلاحطلبانه بود که توسط دولت اصولگرا اجرایی شد.
واکنش اصلاحطلبان به این راهبردها، اما برخلاف رقبایشان مثبت است. اصلاحطلبان نشان دادهاند که همواره رفتار درست را فارغ از اینکه کدام گروه و جناح آن را عملیاتی میکنند تایید میکنند. اما پرسش مهم این است، چرا این راهبرد درست را در یک سطح بالاتر امتحان نکنیم؟
چرا بحرانی که در روابط ایران و امریکا شکل گرفته را در عین مصلحت، احترام متقابل و توجه به اصول انقلابی حلوفصل نکنیم؟ همانطور که اشاره شد، یکی از مهمترین چالشهای پیش روی کشورمان، بحث پرونده هستهای است که بیش از دو دهه است منافع ایران را تحتالشعاع قرار داده است. وقتی پرونده هستهای حل شود، هم مطالبات مورد نظر غرب پاسخ داده میشود و هم ایران تحریمها را پشت سر میگذارد. به بازار نفت باز میگردد، تولید رونق میگیرد، سرمایهگذاری خارجی جلب میشود و نهایتا آمارهای اشتغالزایی افزایش پیدا میکند. جدا از این مسائل در نگاه به شرق هم توازنی ایجاد میشود تا کشورهای شرقی تصور نکنند هر قراردادی را روی میز قرار دهند و هر خواستهای طرح کنند، ایران ناچار به اجرای آن است؛ لذا به نظر من مهمترین ویژگی مذاکره دوجانبه با امریکا آن است که واسطهها حذف میشوند. اروپاییها که سالها تصور میشد در مساله برجام میتوانند بیطرف عمل کنند، نشان دادند که فاقد توانایی و نفوذ لازم هستند.
چین و روسیه هم فاقد چنین ظرفیتی هستند که بتوانند از جانب امریکا مذاکرهای با ایران داشته باشند. با این راهبرد جدید، اما بسیاری از مشکلات ایران در سطح بینالمللی حل میشوند. اگر این بحرانها در سطح بینالمللی حل شوند، بدون تردید بخش قابلتوجهی از مشکلات داخلی هم حلوفصل میشوند. یکی از مهمترین دلایل افزایش نرخ ارز، انتظارات تورمی برآمده از تحریمها است. وقتی در بازارهای کشور ثبات ایجاد شود، ایران از ظرفیتهای اقتصادیاش به نحو احسن استفاده کند و به بازارهای بینالمللی دسترسی داشته باشد، این ثبات در فضای داخلی هم طنینانداز میشود. انعکاس این ثبات در مناسبات ارتباطی مردم با نظام حکمرانی هم مشاهده خواهد شد.
وقتی مردم امید بیشتری داشته باشند، حمایت بیشتری از سیستم میکنند؛ بنابراین مشارکت بیشتری در انتخابات خواهند داشت و نسبت به تحولات سیاسی و اجتماعی و… حساس میشوند. حل این معادلات به نام هر جناحی که تمام شود به نفع مردم و کشور است. همانطورکه روابط منجمد با عربستان ذوب شد و هیچ خدشهای به اقتدار ملی ایرانیان وارد نشد، حل مشکلات با کشورهای غربی به خصوص امریکا هم اقتدار منطقهای و بینالمللی ایران را ارتقا میبخشد و زمینه پایان دادن به تحریمهای اقتصادی را فراهم میسازد.