روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشتی به انتقاد از سیاستهای اقتصادی دولت در یک سال اخیر پرداخت و نوشت: “فقط ۴ قلم کالا (مرغ، تخم مرغ، لبنیات و روغن) در اثر این طرح گران میشود. “این خلاصه صحبتهای وزیر کشور است که در سال پیش بدان تصریح کرد.
چیزی که کلیپِ آن این روزها – در سالگردِ آن سخنان – در فضای مجازی میچرخد. سهشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ وزیر کشوردر ارتباط مستقیم تلویزیونی اظهار داشت: “مرغ، تخم مرغ، لبنیات و روغن اقلامی است که قیمت آن با هدفمند شدن یارانهها و با حذف ارز ترجیحی تغییر پیدا خواهد کرد و هیچ کالای دیگری حق و اجازه گران شدن ندارد، البته مجوزی هم برای گران کردن ندارند.”
وزیرکشور آن روز تأکید و تصریح کرده که دیگر کالاها “حق”، “اجازه” و البته “مجوزی” هم برای گران کردن ندارند. امروز که یک سال از آغاز ماجرا میگذرد، زمین و زمان شاهدند که همه کالاها بدون “حق، اجازه، و البته مجوز” تا توانستهاند گران شدهاند!شاید اگر آقای وزیر میفرمود “حق ندارند گران کنند” یک مقدار احتیاط میکردند. چون مرجع ضمیر به انسان به عنوان صاحبان کالا برمی گشت، اما وقتی گفتند حق ندارند “گران شوند! ” گران شدند، چون کالا زبان دستور را نمیفهمد. اصلا بازار جز زبان عرضه و تقاضا هیچ زبان دیگری را نمیفهمد. از قدیم هم همین بوده است و تا قیامت هم همین خواهد بود. عرضه و تقاضا زبان بینالمللی بازار است. تا با این زبان با بازار سخن نگوئیم، جوابی نخواهیم شنید چنان که امروز نمیشنویم. بیاجازه و بدون مجوز دارند گران میشوند.کاش آن روز صدای خبرگان اقتصادی شنیده میشد. نشد آن روز، اما کاش امروز تدبیری کنند و همتی و با زبان بازار با آن تعامل کنند تا شاید این تورم را – که افسار پاره کرده است – بشود دوباره مهار زد.
باور کنند حضرات که حال جامعه ناخوش است. از ناخوش احوال هم نمیتوان امید کارهای بزرگ داشت. معیشت مردم را تامین کنید، معادِ خودشان را تضمین خواهند کرد. بسیاری از این رفتارهای ناروای اجتماعی و سویههای سیاه گریز از معارف و معرفتها هم به همین شلوغی بازار گرانی برمیگردد. نانِ مردم را تأمین و تضمین کنید، بسیاری از نابسامانیهای اخلاقی و رفتاری اصلاح میشوند. نان، با ایمان رابطه تنگاتنگ دارد.
چیزی که کلیپِ آن این روزها – در سالگردِ آن سخنان – در فضای مجازی میچرخد. سهشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ وزیر کشوردر ارتباط مستقیم تلویزیونی اظهار داشت: “مرغ، تخم مرغ، لبنیات و روغن اقلامی است که قیمت آن با هدفمند شدن یارانهها و با حذف ارز ترجیحی تغییر پیدا خواهد کرد و هیچ کالای دیگری حق و اجازه گران شدن ندارد، البته مجوزی هم برای گران کردن ندارند.”
وزیرکشور آن روز تأکید و تصریح کرده که دیگر کالاها “حق”، “اجازه” و البته “مجوزی” هم برای گران کردن ندارند. امروز که یک سال از آغاز ماجرا میگذرد، زمین و زمان شاهدند که همه کالاها بدون “حق، اجازه، و البته مجوز” تا توانستهاند گران شدهاند!شاید اگر آقای وزیر میفرمود “حق ندارند گران کنند” یک مقدار احتیاط میکردند. چون مرجع ضمیر به انسان به عنوان صاحبان کالا برمی گشت، اما وقتی گفتند حق ندارند “گران شوند! ” گران شدند، چون کالا زبان دستور را نمیفهمد. اصلا بازار جز زبان عرضه و تقاضا هیچ زبان دیگری را نمیفهمد. از قدیم هم همین بوده است و تا قیامت هم همین خواهد بود. عرضه و تقاضا زبان بینالمللی بازار است. تا با این زبان با بازار سخن نگوئیم، جوابی نخواهیم شنید چنان که امروز نمیشنویم. بیاجازه و بدون مجوز دارند گران میشوند.کاش آن روز صدای خبرگان اقتصادی شنیده میشد. نشد آن روز، اما کاش امروز تدبیری کنند و همتی و با زبان بازار با آن تعامل کنند تا شاید این تورم را – که افسار پاره کرده است – بشود دوباره مهار زد.
باور کنند حضرات که حال جامعه ناخوش است. از ناخوش احوال هم نمیتوان امید کارهای بزرگ داشت. معیشت مردم را تامین کنید، معادِ خودشان را تضمین خواهند کرد. بسیاری از این رفتارهای ناروای اجتماعی و سویههای سیاه گریز از معارف و معرفتها هم به همین شلوغی بازار گرانی برمیگردد. نانِ مردم را تأمین و تضمین کنید، بسیاری از نابسامانیهای اخلاقی و رفتاری اصلاح میشوند. نان، با ایمان رابطه تنگاتنگ دارد.