گروه سیاسی: محمدحسن اصلروستا در سایت امتداد نوشت: مخاطب من در این نوشته احزاب، گروهها و اندیشمندان اصلاح طلبی هستند که تصور می کنند متولیان یکدست سازی حاکمیت پس از مواجهه آنها با مشکلات ناشی از پروژه یکدستسازی، متنبه شده و حاکمیت را به دامان جامعه برمیگردانند. طرفداران یکدست سازی حاکمیت را به سه گروه می توان تقسیم کرد: گروه اول تمامیت خواهان هستند که خود به دو دسته تقسیم میشوند.
۱- من دسته اول از تمامیت خواهان را “خیر خواهان نادان” می نامم. این دسته خواهان خیر جامعه، مردم و حکومت هستند ولی هر گونه اعتراض و انتقاد را در تعارض با دست یابی به خیر جامعه می دانند و تلاش میکنند تا صداهای مخالف با برنامه ها و روندهای پیشنهادی خود را خاموش کنند غافل از اینکه همین اعتراض ها و انتقادها، مشکلات و معایب را آشکار و به تحقق اندیشه های خیرخواهانه آنها کمک خواهد کرد.
۲ – دسته دوم از تمامیت خواهان، “فرصت طلبان زالوصفت” هستند که عاشقان قدرت و ثروت بوده و برای دستیابی و حفظ آن دست به هر کاری می زنند. اینان وجود گروهها و صداهای متعدد و متکثر را در تضاد با منافع و خواستههای خود میبینند چرا که گروههای مختلف و گاه متضاد به مثابه چشمها و گوشهای مردم عمل کرده و مترتب جامعه را از عملکرد آنها مطلع می نماید و نمی گذارند این گروه به راحتی دست در جیب مردم کرده و به غارت و چپاول اموال عمومی بپردازند.
گروه دوم اصلاح طلبانی هستند که تصور میکنند با یکدست شدن قدرت ناکارامدی سیستم روز به روز بیشتر و آشکارتر می شود نارضایتی ها و اعتراضات افزون میگردد و موجودیت تمامیت خواهان به خطر می افتد و گروه حاکم برای فرار از مشکلات ناکارامدی ناشی از قرار گرفتن افراد ناشایست و ناصالح در جایگاههای تصمیم گیری و مدیریتی به درستی تئوری چرخش نخبگان و کارآمدی نظامهای دموکراتیک پی برده، معایب نظامهای استبدادی و الیگارشی را فهم کرده و در نهایت از مسیر در پیش گرفته شده دست شسته، درها را به روی گروهها دیگر و افراد شایسته و نخبه باز می کنند.
گروه سوم تصور میکنند که با یکدست شدن قدرت ناکارامدی ها روز به روز افزایش می یابد. روز به روز بر دامنه مشکلات افزوده میشود نارضایتیها متراکم شده اعتراضات آغاز و در نهایت به خشونت کشیده شده و ریزش ها آغاز و در نهایت با یک انقلاب نظام سرنگون میشود.
در این نوشته نمی خواهم به پیامد رفتار گروه اول که همان تمامیت خواهان هستند بپردازم و فقط به دو گروه دوم و سوم می پردازم
در خصوص دسته دوم باید گفت:
۱- یکدست شدن سیستم عموما باعث میشود بسیاری از معایب، مشکلات و ناکارامدی ها حداقل در کوتاه مدت عیان نشود. و اگر عیان شود به گردن دشمن خارجی انداخته میشود که اینگونه نظامها در تراشیدن دشمن تبحر ویژه دارند.
۲- سیستم یکدست در زمان سرکوب یکپارچه عمل میکند و اخبار رفتارهای غیرقانونی انجام شده به بیرون درز نخواهد کرد.
۳- سیستم یکدست به راحتی در بین مردم تفرقه ایجاد میکند به گروههایی امتیازاتی می دهد و با تهدید به گرفتن آن امتیازات ،آنها را در مقابل دیگر گروهها قرار می دهد(دادن یارانه به برخی دهک ها ، عضویت در بسیج و الویت آنها در استخدام و کم کردن مدت سربازی …)
۴- در حکومت یکدست به مرور مقاومت اکثریت مردم می شکند به وضع موجود عادت می کنند و به خواسته های آن تن میدهند(کره شمالی، شوروی سابق ، عربستان و….)
۵- در این نظام، ته مانده نهادهای مردمی و مخالف تمامیت خواهان تعطیل و یا چنان ماهیت شان را تغییر می دهند که گاه نبودشان از بودشان مفیدتر است(خانه اندیشمندان، احزاب متعدد فعلی ….)
۶- اصلاح طلبانی که فکر میکنند با یکدست شدن قدرت در نهایت تمامیت خواهان در مواجه با مشکلاتی که از حل آنها قاصرند و حتی عدم حل آن مشکلات به نابودی خودشان خواهد انجامید درهای حاکمیت را به روی عقلا و صالحین باز خواهند کرد سخت در اشتباه هستند چونان که اسلاف آنها چنین نکردند.
اما در خصوص گروه سوم که تصور میکنند با یکدست شدن حاکمیت و فقدان تفکر نو و خلاقانه در مواجه با مشکلات، روز به روز بر حجم آن مشکلات افزوده شده و نارضایتی ها بالا خواهد گرفت و اعتراضات مجددا شعله ور و حاکمیت را خاکستر خواهد کرد. باید بگویم که اینان از مشی اصلاح خارج شده و در کانال دیگری حرکت میکنند که نام آن انقلاب است.
۱- من دسته اول از تمامیت خواهان را “خیر خواهان نادان” می نامم. این دسته خواهان خیر جامعه، مردم و حکومت هستند ولی هر گونه اعتراض و انتقاد را در تعارض با دست یابی به خیر جامعه می دانند و تلاش میکنند تا صداهای مخالف با برنامه ها و روندهای پیشنهادی خود را خاموش کنند غافل از اینکه همین اعتراض ها و انتقادها، مشکلات و معایب را آشکار و به تحقق اندیشه های خیرخواهانه آنها کمک خواهد کرد.
۲ – دسته دوم از تمامیت خواهان، “فرصت طلبان زالوصفت” هستند که عاشقان قدرت و ثروت بوده و برای دستیابی و حفظ آن دست به هر کاری می زنند. اینان وجود گروهها و صداهای متعدد و متکثر را در تضاد با منافع و خواستههای خود میبینند چرا که گروههای مختلف و گاه متضاد به مثابه چشمها و گوشهای مردم عمل کرده و مترتب جامعه را از عملکرد آنها مطلع می نماید و نمی گذارند این گروه به راحتی دست در جیب مردم کرده و به غارت و چپاول اموال عمومی بپردازند.
گروه دوم اصلاح طلبانی هستند که تصور میکنند با یکدست شدن قدرت ناکارامدی سیستم روز به روز بیشتر و آشکارتر می شود نارضایتی ها و اعتراضات افزون میگردد و موجودیت تمامیت خواهان به خطر می افتد و گروه حاکم برای فرار از مشکلات ناکارامدی ناشی از قرار گرفتن افراد ناشایست و ناصالح در جایگاههای تصمیم گیری و مدیریتی به درستی تئوری چرخش نخبگان و کارآمدی نظامهای دموکراتیک پی برده، معایب نظامهای استبدادی و الیگارشی را فهم کرده و در نهایت از مسیر در پیش گرفته شده دست شسته، درها را به روی گروهها دیگر و افراد شایسته و نخبه باز می کنند.
گروه سوم تصور میکنند که با یکدست شدن قدرت ناکارامدی ها روز به روز افزایش می یابد. روز به روز بر دامنه مشکلات افزوده میشود نارضایتیها متراکم شده اعتراضات آغاز و در نهایت به خشونت کشیده شده و ریزش ها آغاز و در نهایت با یک انقلاب نظام سرنگون میشود.
در این نوشته نمی خواهم به پیامد رفتار گروه اول که همان تمامیت خواهان هستند بپردازم و فقط به دو گروه دوم و سوم می پردازم
در خصوص دسته دوم باید گفت:
۱- یکدست شدن سیستم عموما باعث میشود بسیاری از معایب، مشکلات و ناکارامدی ها حداقل در کوتاه مدت عیان نشود. و اگر عیان شود به گردن دشمن خارجی انداخته میشود که اینگونه نظامها در تراشیدن دشمن تبحر ویژه دارند.
۲- سیستم یکدست در زمان سرکوب یکپارچه عمل میکند و اخبار رفتارهای غیرقانونی انجام شده به بیرون درز نخواهد کرد.
۳- سیستم یکدست به راحتی در بین مردم تفرقه ایجاد میکند به گروههایی امتیازاتی می دهد و با تهدید به گرفتن آن امتیازات ،آنها را در مقابل دیگر گروهها قرار می دهد(دادن یارانه به برخی دهک ها ، عضویت در بسیج و الویت آنها در استخدام و کم کردن مدت سربازی …)
۴- در حکومت یکدست به مرور مقاومت اکثریت مردم می شکند به وضع موجود عادت می کنند و به خواسته های آن تن میدهند(کره شمالی، شوروی سابق ، عربستان و….)
۵- در این نظام، ته مانده نهادهای مردمی و مخالف تمامیت خواهان تعطیل و یا چنان ماهیت شان را تغییر می دهند که گاه نبودشان از بودشان مفیدتر است(خانه اندیشمندان، احزاب متعدد فعلی ….)
۶- اصلاح طلبانی که فکر میکنند با یکدست شدن قدرت در نهایت تمامیت خواهان در مواجه با مشکلاتی که از حل آنها قاصرند و حتی عدم حل آن مشکلات به نابودی خودشان خواهد انجامید درهای حاکمیت را به روی عقلا و صالحین باز خواهند کرد سخت در اشتباه هستند چونان که اسلاف آنها چنین نکردند.
اما در خصوص گروه سوم که تصور میکنند با یکدست شدن حاکمیت و فقدان تفکر نو و خلاقانه در مواجه با مشکلات، روز به روز بر حجم آن مشکلات افزوده شده و نارضایتی ها بالا خواهد گرفت و اعتراضات مجددا شعله ور و حاکمیت را خاکستر خواهد کرد. باید بگویم که اینان از مشی اصلاح خارج شده و در کانال دیگری حرکت میکنند که نام آن انقلاب است.