بنابراین در وهلهٔ نخست به نفع خودِ حکومت است که زندانیانی نظیر مصطفی تاجزاده، سعید مدنی، مهدی محمودیان، حسین رزاق، محمدرضا جلاییپور، محمد نوریزاد، فائزهٔ هاشمی، الههٔ محمدی، نیلوفر حامدی، خواهرانِ توحیدی، بهارهٔ هدایت، نرگس محمدی و تمام کسانی را که به علتِ نوع اظهارنظر یا اعتقادشان به زندان افتادهاند به سرعت آزاد کند و شهروند دیگری را به این اتهامات به زندان نفرستد.
این کار برای حکومت نه فقط هیچ هزینهای ندارد بلکه مانند نسیم تازهای، جان و روانِ فسردهٔ جامعه را نوازش میدهد و بر حجم عظیمی از تبلیغات نقطهٔ پایان میگذارد. آیا این نوع درخواستها همانطور که بسیاری میگویند واقعاً از سر سادهلوحی و خوشخیالی است یا اینکه زمینهای هرچند کمرنگ برای آن وجود دارد؟ من هنوز متقاعد نشدهام که واقعاً سادهلوحم، بنابراین منتظر میمانم!
چه با نمک!
زیدآبادی در متن دیگری هم نوشت: بخشی از مصاحبهٔ اخیرم با سایتِ خبر فوری در مورد بهبود کلیِ سطح آزادی بیان و رسانه در کشور مورد استقبال رسانههای اصولگرا از جمله طیف افراطی آنها قرار گرفته است.
به هر حال، آن بخش از مصاحبه هم مثل دیگر بخشهای آن نظر من است و بر اساس اصل “صدّق بالحسنی” اگر نشانی از بهبود در امری ببینم، از بیان آن بیم ندارم حتی اگر آسفالت جادهای باشد!
اما متحیرم که چرا نظر من تا این اندازه با استقبال رسانههای افراطی اصولگرا روبرو شده است! اگر نظراتم منصفانه است، چرا در دهها مورد دیگر با پرخاش و ناراحتی آنها روبرو میشود و اگر منصفانه نیست، این یک مورد چرا باید اینقدر اهمیت داشته باشد؟
به هر حال، خودشان هم میدانند که با نگاه آنان اختلافی ۱۸۰ درجه دارم، اما اگر به هر دلیلی تأیید امثال من برایشان مهم شده است، در دیگر حوزهها نیز تحولی صورت دهند تا آن وقت بدون لکنت زبان، همهٔ نیروی چهارمیها به تأیید اوضاع مبادرت کنند.