گروه سیاسی: جماران، عبدالکریم بهجت پور، رئیس سابق حوزههای علمیه خواهران سراسر کشور و قائم مقام رییس هیأت حمایت از کرسیهای نظریهپردازی، در گفتگویی تفصیلی به بیان نکاتی درباره امام خمینی، شکست خمینیستیزی و … پرداخته است که بخشی از آن را در ادامه میخوانید.
* ما میپذیریم که در مسیر انقلاب و حرکت ممکن است احیاناً اتفاقاتی بیفتد که مورد نظر و جزء برنامههای امام نبود یا اینگونه نبود که عملکردی ایشان داشته باشد که چنین نتیجهای دهد. اما بعدها کسانی مینشینند و برخی از این اشتباهات و قدمهای غیر استوار را به پای امام مینویسند. مثل اینکه پیامبر عظیمالشأن (ص) مسیری را برای امت اسلامی تعیین کردند و بعد از ایشان کسانی در قامت جانشین، صحابی و پیروان آن حضرت کارهایی کردند که ممکن است مورد تأیید نباشد.
* آیا کسی ایمان به انقلاب دارد و منتقد برخی از اشکالات است؟ یا کافر به اصل انقلاب شده و منتقد امام و رفتارهای ایشان است و میخواهد مسئولیت کل انقلاب و حرکت انقلاب را به دوش امام بگذارد؟ من معتقدم برگشت بخشی از مخالفتها و ابراز نارضایتیها و کینهورزیها به این است که برخی از اصل انقلاب گذشتهاند. اگر تحلیل درستی از مواضع برخی از اشخاصی که امروزه امام را زیر تیغ خشم خود قرار میدهند داشته باشیم، کاملاً نشان میدهد که از انقلاب گذشتهاند، نه اینکه مومن به انقلاب است و نسبت به برخی اشکالات، موضعگیری دارد. خوب است این جهت را هم توجه کنیم. هر زمان کینه با انقلاب باشد، کینه با خمینی است در غیر این صورت انقلاب، انقلاب خمینی نیست.
* هر پدیده اجتماعی اینگونه نیست که سختی و مشکل نداشته باشد. این گونه نیست که سخن مهم یا کار بزرگی از امام داشته باشیم و همه در آن همراه باشند، یا در این مسیر برخی اشکالات جزئی، اشتباهات طبیعی و تصمیمات موردی که ناشی از عدم احاطه به تمام جوانب است، پیش نیاید. برخی مثل مگس دنبال این هستند که چند اشکال جزئی حتی از رهبران، مدیران و روسای جمهور بگیرند، مگر اینها به تمام جوانب احاطه دارند؟ حضرت امام در قضیه نهضت آزادی فرمود: من اشتباه کردم که کار را به دست اینها دادم. یا رهبر معظم انقلاب فرمود: ما در مسئله کنترل جمعیت و تحدید نسل اشتباه کردیم و مسئولیت آن را هم بر عهده گرفت. چه اشکالی دارد؟ وقتی که من بر تمام جوانب احاطه ندارم ممکن است اشتباه کنم، معصوم که نیستم و پدیدههای اجتماعی اصولاً اینگونه هستند. زمانی که من ارزیابی میکنم، روی چند مورد اشتباه تأکید نمیکنم تا بر اساس آن کلیت حرکت امام را زیر سوال ببرم.
* اگر ما جریانی بودیم که خودمان، خودمان را نابود میکردیم چرا دشمن مشکلات را بر سر ما آوار میکند؟ چرا این قدر علیه ما تحریف میکند؟ پس معلوم است که نهضت امام یک جریان رو به جلو و موفق است که دشمنان نگران آن هستند و این همه حقد و کینه علیه امام و نهضت ایشان دارند. بله امکان دارد چند مورد مصداق پیدا شود که من در تحلیل مصداقها حرف دارم. نمیگویم که برداشت من درست است، اما ممکن است زمانی که در شرائط و اقتضائات امام قرار بگیرید، بگویید دقیقاً همان موضع درست است. وقتی که امام نهضتی را برپا میکند و در مسیر نهضت روزانه با صدها چالش مواجه میشود و باید به سرعت تصمیم بگیرد، اینکه انتظار داشته باشیم همه تصمیمها معصومانه باشد، تصور غلطی است.
* امکان دارد یک انسان متدین به دلیل عدم آگاهی، بصیرت و بینش لازم نسبت به دشمن، از همان راهی که وارد میشود فریب بخورد. مگر حضرت آدم، فریب ابلیس را نخورد؟ به وی اعتماد کرد و چوبش را خورد. نیروهای نهضت آزادی متدین بودند و شخصیتهایی داشتند که برای اسلام و ترویج دین در بین اهل دانش زحمت کشیدند، اما دقیقاً ممکن است به دلیل برخی ضعفها اشتباهاتی کنند و اگر بر مواضعی اصرار کنند، حتی در اصل اسلامیت آنان تردید ایجاد شود.
* تصور من این است که از وضع کنونی تحلیل دیگری داشته باشیم و پرونده دیگری برای آن کنیم، اما تمرکز من روی شخص و دوره امام است. اگر کسی میخواهد امام را تحلیل کند ایشان را در دوره خود تحلیل کند. امام را با خواستها، اهداف، سیره و چالشهایی که اطراف ایشان را گرفته بود باید تحلیل کرد، نظام مستقری وجود نداشت و امام باید به جای همۀ نظام تصمیم میگرفت.
* گروهی هم نشستهاند و یکسری تصورات ذهنی و نگاه ایدهآلیستی به مسائل دارند و نگاه طبیعی، درست و منطقیشان را از دست دادهاند، روی کاغذ میگویند فلان جور باید شود و برای اساس تصویر ذهنی و روی کاغذی ادعا میکنند که انقلاب را ارزیابی میکنیم. در حالی که واقعیت و شرائط را نمیبیند و بار انتقاد بر نظام را بالا میبرند. اینکه نظام اشکالی نداشته باشد مطلبی است، اما اینکه باری بیش از حد از اشکالات روی نظام گذاشتن، مطلب دیگری است. بر اساس نگاه رئالیستی و واقعگرایی، شما میتوانید ده انتقاد داشته باشید، اما بر اساس نگاه ایدهآلیسیتی، انتقادها به صد میرسد و ۹۰ اشکال بیجا را متوجه انقلاب میکنید.
* اگر منتقدین از اصل انقلاب گذشتند تصور نشود که با تفکیک بین مشکلات امروزِ انقلاب و عدم توجه آن به حضرت امام مشکل اینها حل میشود؛ اینها از انقلاب گذشتهاند. وقتی کسی از انقلاب میگذرد ادبیات و پیگیری از انتقادات وی فرق میکند، بین امام و مقام معظم رهبری و دیروز و امروز فرق نمیگذارد، همه ما را با هم نمیخواهد و همه ما را با هم در برابر خواستها و تصورات خود قرار میدهد؛ لذا باید بین اینها تفکیک قائل شد و نترسید از اینکه گفته شود برخی از انقلاب گذشتهاند؛ چه انقلاب از مشروطه باشد، چه از ۱۵ خرداد باشد، چه از بهمن ۵۷ باشد، چه بعد از دفاع مقدس باشد، چه در دوره سازندگی باشد، چه پس از دوره سازندگی باشد، برخی از همه اینها گذشتهاند و معتقدند که ما باید همانی میبودیم که بازیهای قدرت را پذیرفته است، در بازی قدرت آهسته میآید و آهسته میرود تا کسی به او تعرضی نداشته باشد، استکبارستیزی نکند، سری که درد نمیکند دستمال نبندند و هارمونیهای فعلی جهان را به هم نریزد.
* اگر این طور باشد ما مقصرترین افراد روزگار هستیم در حالی که ما آمدهایم تا ممهّدین ظهور بقیهالله الاعظم (عج) باشیم و تلاش کنیم تا ظرفیت جهانی و ظرفیت شیعه را برای تحمل مشکلات در کنار بقیه الله الاعظم (عج) بودن را آماده کنیم. با وجود برخی خطاها، مسیر ما این است که میرویم، باید مسیر کلی انقلاب را رفت و اگر بنا است اصلاحی شود از طریق امر به معروف و نهی منکر و نظارت عمومی ـ به رغم هزینههای آن ـ تعقیب و پیگیری شود.
* اینکه کسانی از امام برای توجیه رفتار خود، سوء استفاده کنند، طبیعی است؛ از قرآن و روایات هم سوء استفاده میشود. داعش ستم بزرگی که در جهان کرد و تصویر مشوهی که از اسلام نشان داد، مگر جز به سیره خلفا و آیات قرآن تمسک کرد؟ اینکه افراد از امام تفسیر به رأی کنند یا «یؤمن ببعض و یکفر ببعض» باشند، بخش مهم اندیشه امام را کنار بگذارند و چند مورد که به دردشان میخورد را انتخاب و برجسته کنند و روی دست بگیرند، حتماً اتفاق میافتد. من در این بخش با یادگار امام همراه هستم و فرمایش ایشان بسیار متین است.
* برخی ممکن است رفتاری کنند که کل جهانبینی، بینش و سیره امام نیست؛ بلکه سیره منتخب است، این همیشه اتفاق میافتد. یعنی تحریف اندیشه و نگاه امام و مقام معظم رهبری ممکن است، اتفاق بیفتد. از طرف دیگر امکان دارد برخی مقام معظم رهبری را مصادره کنند. ممکن است برخی با سندسازی از اندیشه حضرت امام و مقام معظم رهبری، بخواهند ایده و بازی سیاسی و اجتماعی خودشان را توجیه کنند، این حتماً اتفاق میافتد و درباره قرآن هم وجود دارد.
* ریشه شکلگیری نهضت اسلامی در عصر حاضر، اندیشه امام است و اندیشه ایشان اصل است. اندیشه حضرت امام و وصیتنامه الهی-سیاسی امام باید دائماً جلو چشم ما باشد و از آن غفلت نشود. اگر امام در مقدمه وصیتنامه میفرماید که ما افتخار میکنیم صحیفه سجادیه متعلق به ما است و در کنار قرآن، عترت را داریم و به عترت افتخار میکنیم، ما امروز به امام افتخار میکنیم. آن چیزی که امروزه جهان را تغییر میدهد اندیشه حضرت امام است. اینکه مقام معظم رهبری میفرماید: «این انقلاب بدون نام خمینی در هیچ جای جهان شناخته شده نیست» یعنی سند این انقلاب، امام است. اگر میخواهیم انقلابی باشیم و در خط نهضتی که ایشان بنا کرده بمانیم باید دائماً نسبت به بازخوانی، تحلیل و امتداد اندیشه امام، هوشیارباشیم و جامعه را هوشیار کنیم.
* اگر امروز مسئولین عزیز، تلاشگران این میدان بزرگ، پاسداران، نظامیان، نیروهای فرهنگی و اقتصادی و همه، بنا است در خط پیامبر (ص)، حضرت امیر (ع)، ائمه اطهار علیهمالسلام و خط اسلام ناب و مهدویت باشند و باید دقیقاً پای خود را جایی بگذارند که حضرت امام گذاشت. این واقعیتی است که باید مورد توجه باشد.
* ما میپذیریم که در مسیر انقلاب و حرکت ممکن است احیاناً اتفاقاتی بیفتد که مورد نظر و جزء برنامههای امام نبود یا اینگونه نبود که عملکردی ایشان داشته باشد که چنین نتیجهای دهد. اما بعدها کسانی مینشینند و برخی از این اشتباهات و قدمهای غیر استوار را به پای امام مینویسند. مثل اینکه پیامبر عظیمالشأن (ص) مسیری را برای امت اسلامی تعیین کردند و بعد از ایشان کسانی در قامت جانشین، صحابی و پیروان آن حضرت کارهایی کردند که ممکن است مورد تأیید نباشد.
* آیا کسی ایمان به انقلاب دارد و منتقد برخی از اشکالات است؟ یا کافر به اصل انقلاب شده و منتقد امام و رفتارهای ایشان است و میخواهد مسئولیت کل انقلاب و حرکت انقلاب را به دوش امام بگذارد؟ من معتقدم برگشت بخشی از مخالفتها و ابراز نارضایتیها و کینهورزیها به این است که برخی از اصل انقلاب گذشتهاند. اگر تحلیل درستی از مواضع برخی از اشخاصی که امروزه امام را زیر تیغ خشم خود قرار میدهند داشته باشیم، کاملاً نشان میدهد که از انقلاب گذشتهاند، نه اینکه مومن به انقلاب است و نسبت به برخی اشکالات، موضعگیری دارد. خوب است این جهت را هم توجه کنیم. هر زمان کینه با انقلاب باشد، کینه با خمینی است در غیر این صورت انقلاب، انقلاب خمینی نیست.
* هر پدیده اجتماعی اینگونه نیست که سختی و مشکل نداشته باشد. این گونه نیست که سخن مهم یا کار بزرگی از امام داشته باشیم و همه در آن همراه باشند، یا در این مسیر برخی اشکالات جزئی، اشتباهات طبیعی و تصمیمات موردی که ناشی از عدم احاطه به تمام جوانب است، پیش نیاید. برخی مثل مگس دنبال این هستند که چند اشکال جزئی حتی از رهبران، مدیران و روسای جمهور بگیرند، مگر اینها به تمام جوانب احاطه دارند؟ حضرت امام در قضیه نهضت آزادی فرمود: من اشتباه کردم که کار را به دست اینها دادم. یا رهبر معظم انقلاب فرمود: ما در مسئله کنترل جمعیت و تحدید نسل اشتباه کردیم و مسئولیت آن را هم بر عهده گرفت. چه اشکالی دارد؟ وقتی که من بر تمام جوانب احاطه ندارم ممکن است اشتباه کنم، معصوم که نیستم و پدیدههای اجتماعی اصولاً اینگونه هستند. زمانی که من ارزیابی میکنم، روی چند مورد اشتباه تأکید نمیکنم تا بر اساس آن کلیت حرکت امام را زیر سوال ببرم.
* اگر ما جریانی بودیم که خودمان، خودمان را نابود میکردیم چرا دشمن مشکلات را بر سر ما آوار میکند؟ چرا این قدر علیه ما تحریف میکند؟ پس معلوم است که نهضت امام یک جریان رو به جلو و موفق است که دشمنان نگران آن هستند و این همه حقد و کینه علیه امام و نهضت ایشان دارند. بله امکان دارد چند مورد مصداق پیدا شود که من در تحلیل مصداقها حرف دارم. نمیگویم که برداشت من درست است، اما ممکن است زمانی که در شرائط و اقتضائات امام قرار بگیرید، بگویید دقیقاً همان موضع درست است. وقتی که امام نهضتی را برپا میکند و در مسیر نهضت روزانه با صدها چالش مواجه میشود و باید به سرعت تصمیم بگیرد، اینکه انتظار داشته باشیم همه تصمیمها معصومانه باشد، تصور غلطی است.
* امکان دارد یک انسان متدین به دلیل عدم آگاهی، بصیرت و بینش لازم نسبت به دشمن، از همان راهی که وارد میشود فریب بخورد. مگر حضرت آدم، فریب ابلیس را نخورد؟ به وی اعتماد کرد و چوبش را خورد. نیروهای نهضت آزادی متدین بودند و شخصیتهایی داشتند که برای اسلام و ترویج دین در بین اهل دانش زحمت کشیدند، اما دقیقاً ممکن است به دلیل برخی ضعفها اشتباهاتی کنند و اگر بر مواضعی اصرار کنند، حتی در اصل اسلامیت آنان تردید ایجاد شود.
* تصور من این است که از وضع کنونی تحلیل دیگری داشته باشیم و پرونده دیگری برای آن کنیم، اما تمرکز من روی شخص و دوره امام است. اگر کسی میخواهد امام را تحلیل کند ایشان را در دوره خود تحلیل کند. امام را با خواستها، اهداف، سیره و چالشهایی که اطراف ایشان را گرفته بود باید تحلیل کرد، نظام مستقری وجود نداشت و امام باید به جای همۀ نظام تصمیم میگرفت.
* گروهی هم نشستهاند و یکسری تصورات ذهنی و نگاه ایدهآلیستی به مسائل دارند و نگاه طبیعی، درست و منطقیشان را از دست دادهاند، روی کاغذ میگویند فلان جور باید شود و برای اساس تصویر ذهنی و روی کاغذی ادعا میکنند که انقلاب را ارزیابی میکنیم. در حالی که واقعیت و شرائط را نمیبیند و بار انتقاد بر نظام را بالا میبرند. اینکه نظام اشکالی نداشته باشد مطلبی است، اما اینکه باری بیش از حد از اشکالات روی نظام گذاشتن، مطلب دیگری است. بر اساس نگاه رئالیستی و واقعگرایی، شما میتوانید ده انتقاد داشته باشید، اما بر اساس نگاه ایدهآلیسیتی، انتقادها به صد میرسد و ۹۰ اشکال بیجا را متوجه انقلاب میکنید.
* اگر منتقدین از اصل انقلاب گذشتند تصور نشود که با تفکیک بین مشکلات امروزِ انقلاب و عدم توجه آن به حضرت امام مشکل اینها حل میشود؛ اینها از انقلاب گذشتهاند. وقتی کسی از انقلاب میگذرد ادبیات و پیگیری از انتقادات وی فرق میکند، بین امام و مقام معظم رهبری و دیروز و امروز فرق نمیگذارد، همه ما را با هم نمیخواهد و همه ما را با هم در برابر خواستها و تصورات خود قرار میدهد؛ لذا باید بین اینها تفکیک قائل شد و نترسید از اینکه گفته شود برخی از انقلاب گذشتهاند؛ چه انقلاب از مشروطه باشد، چه از ۱۵ خرداد باشد، چه از بهمن ۵۷ باشد، چه بعد از دفاع مقدس باشد، چه در دوره سازندگی باشد، چه پس از دوره سازندگی باشد، برخی از همه اینها گذشتهاند و معتقدند که ما باید همانی میبودیم که بازیهای قدرت را پذیرفته است، در بازی قدرت آهسته میآید و آهسته میرود تا کسی به او تعرضی نداشته باشد، استکبارستیزی نکند، سری که درد نمیکند دستمال نبندند و هارمونیهای فعلی جهان را به هم نریزد.
* اگر این طور باشد ما مقصرترین افراد روزگار هستیم در حالی که ما آمدهایم تا ممهّدین ظهور بقیهالله الاعظم (عج) باشیم و تلاش کنیم تا ظرفیت جهانی و ظرفیت شیعه را برای تحمل مشکلات در کنار بقیه الله الاعظم (عج) بودن را آماده کنیم. با وجود برخی خطاها، مسیر ما این است که میرویم، باید مسیر کلی انقلاب را رفت و اگر بنا است اصلاحی شود از طریق امر به معروف و نهی منکر و نظارت عمومی ـ به رغم هزینههای آن ـ تعقیب و پیگیری شود.
* اینکه کسانی از امام برای توجیه رفتار خود، سوء استفاده کنند، طبیعی است؛ از قرآن و روایات هم سوء استفاده میشود. داعش ستم بزرگی که در جهان کرد و تصویر مشوهی که از اسلام نشان داد، مگر جز به سیره خلفا و آیات قرآن تمسک کرد؟ اینکه افراد از امام تفسیر به رأی کنند یا «یؤمن ببعض و یکفر ببعض» باشند، بخش مهم اندیشه امام را کنار بگذارند و چند مورد که به دردشان میخورد را انتخاب و برجسته کنند و روی دست بگیرند، حتماً اتفاق میافتد. من در این بخش با یادگار امام همراه هستم و فرمایش ایشان بسیار متین است.
* برخی ممکن است رفتاری کنند که کل جهانبینی، بینش و سیره امام نیست؛ بلکه سیره منتخب است، این همیشه اتفاق میافتد. یعنی تحریف اندیشه و نگاه امام و مقام معظم رهبری ممکن است، اتفاق بیفتد. از طرف دیگر امکان دارد برخی مقام معظم رهبری را مصادره کنند. ممکن است برخی با سندسازی از اندیشه حضرت امام و مقام معظم رهبری، بخواهند ایده و بازی سیاسی و اجتماعی خودشان را توجیه کنند، این حتماً اتفاق میافتد و درباره قرآن هم وجود دارد.
* ریشه شکلگیری نهضت اسلامی در عصر حاضر، اندیشه امام است و اندیشه ایشان اصل است. اندیشه حضرت امام و وصیتنامه الهی-سیاسی امام باید دائماً جلو چشم ما باشد و از آن غفلت نشود. اگر امام در مقدمه وصیتنامه میفرماید که ما افتخار میکنیم صحیفه سجادیه متعلق به ما است و در کنار قرآن، عترت را داریم و به عترت افتخار میکنیم، ما امروز به امام افتخار میکنیم. آن چیزی که امروزه جهان را تغییر میدهد اندیشه حضرت امام است. اینکه مقام معظم رهبری میفرماید: «این انقلاب بدون نام خمینی در هیچ جای جهان شناخته شده نیست» یعنی سند این انقلاب، امام است. اگر میخواهیم انقلابی باشیم و در خط نهضتی که ایشان بنا کرده بمانیم باید دائماً نسبت به بازخوانی، تحلیل و امتداد اندیشه امام، هوشیارباشیم و جامعه را هوشیار کنیم.
* اگر امروز مسئولین عزیز، تلاشگران این میدان بزرگ، پاسداران، نظامیان، نیروهای فرهنگی و اقتصادی و همه، بنا است در خط پیامبر (ص)، حضرت امیر (ع)، ائمه اطهار علیهمالسلام و خط اسلام ناب و مهدویت باشند و باید دقیقاً پای خود را جایی بگذارند که حضرت امام گذاشت. این واقعیتی است که باید مورد توجه باشد.