حمزه فیضیپور
شیوه رفتار و نحوه ارتباط رودروی اخیر یکی از نمایندگان مجلس یازدهم با برخی از معلمان معترض خوزستانی و همچنین اعتراض یک خانم در شبکهی افق به حضور برخی افراد منتقد در صدا و سیما با این ادعای قابل تامل که « مملکت از آن حزبالهیها هست» و نقد فراوان این دو شیوه رفتاری و ادعا از سوی افراد؛ باعث نگارش این متن شده است.
این دو رفتار و گفتار نامناسب در قالب واژهی غرور قابل تعریف هستند که دهخدا آن را هم معنی و مترادفّ « تفاخر، تفرعن، تکبر، خودخواهی، خودبزرگ بینی، خودپسندی، خودبینی، خودستایی، خویشتنبینی،….) دانسته است. واژهی غرور و حالتِ روحی در رفتار به نمایش گذاشته شده را میتوان با عنوان «خودشیفتگی» نیز مطرح نمود، حالت یا احساسی «.. که در آن شخص برای خود ارزشِ بسیار زیادی قائل است و در برابرِ تواضع و نیستی بهکار میرود.
درموارد حاد غرور، شخص از همه کس و همه چیز خود را بالاتر میبیند….». خود شیفتگی همان حالت غرور افرادِ خودشیفته و حس خودبرگزیدگی یا خودشایسته بینی است که به نوعی معرفِ شخصیتِ ضد اجتماعی افراد مبتلا به آن به شمار میآید که از نظر روان شناسان باعث میگردد « عقاید متفاوت را نپذیرند و عقاید دیگران برایشان ناخوشایند باشد لذا تمایلی به مشورت گرفتن یا گوش دادن ندارند. پذیرای انتقاد نیستند، اما برای خط بطلان کشیدن بر نظر دیگران منتقد خوبی هستند.
این افراد جستوجوگر عیوب دیگران به شمار میآیند تا حقانیت و برگزیدگی خود را ثابت نمایند و ابداً حاضر نیستند دنیا را از زاویۀ دید دیگران ببینند. به جای خودنگری و اندیشیدن در ژرفای وجودی خود تلاش میکنند تا اندیشۀ دیگران را تغییر دهند زیرا به گمان آنها تغییر کردن و سازش، وظیفۀ دیگران است».
از آنجا که غرور و خودشیفتگی در ارتباط با دیگری یا دیگران تعریف میشوند لذا علاوه بر وصف روانشناختیِ حالات روحی و روان فردی این افراد مانند گستاخی، خودبزرگ بینی، تفکر جادویی، حسادت، استحقاق، بهره برداری شخصی و…… (کتابِ هفت گناه مهلک خودشیفتگی از خانم سندیهاچکیس / ترجمهی سحر صالحی) با نگاه روان شناسی اجتماعی و جامعه شناسی به ریشه و تبعاتِ برون فردی این حالات در بستر جامعه نیز توجه نمود.
واقعیت این است که کژکارکردی برخی ساختارهای سیاسی، آموزشی، فرهنگی و نقصان در عملکرد خانواده، مدرسه، دانشگاه، رسانه و کوتاهی دیگر عوامل جامعه پذیر کردن افراد باعث میشود که در زمینه سازگاری فردی و اجتماعی، تیپ خودشیفتهها شکل بگیرد و در حالتِ جامعه پذیری ناقص، فرد در زمینه نگاه واقع بینانه و البته متعادل به خود واقعی خود و خود واقعی جامعه و انتظارات آن با مشکل مواجه شود و به عبارتی نقل شده (نقل به مضمون) از حضرت امام علی علیه السلام این تیپ افرادِ مغرور و خودشیفته نسبت به اثر، پیامد گفتار و آنچه رفتار میکنند اندیشه نداشته باشند: لَمْ یُفَکِّرْ فِى عَوَاقِبِ الْاُمُورِ مَنْ وَثِقَ بِزُورِ الْغُرُورِ. به عنوان نمونه میتوان گفت که حسادتِ موجود در وجود تیپ شخصیتی خودشیفتهها و اعتماد بیش از حد آنان به خود، گفتار و رفتار خود باعث میشود که از نظر روحی مدام در آشفتگی و خود رنجی به سر ببرند و از نظر رفتار در اجتماع نتوانند واقعیتها را ببینند و حقیقتها را در جامعه بپذیرند و نه تنها مشتاق دیدن ترقی دیگران نباشند بلکه صرفا با دیدن خود و تحسین بی کم و کاست همراهان خود، گروه خود و جریان خود؛ به هنگام بیان پیشرفت یا ذکر موفقیت دیگران سعی در انکار آن کنند یا با بروز رفتار خشن وجود آنها را نفی نمایند.
در تایید این نظر میتوان به کتاب خودشیفتگی فردی، خود شیفتگی اجتماعی؛ اثر الگزاندر لون ترجمه اکبر باقری رجوع نمود که به خوبی اینگونه اشاره دارد: « افرادی که دچار خودشیفتگی جمعی هستند، غالباً، به تهدیدهای ادراکشده از طرف گروههای دیگر به شیوههای پرخاشگرانه واکنش نشان میدهند. نمونهای از افراد دچار خودشیفتگی جمعی در پرتغال که فکر میکردند موقعیت آلمان در اتحادیۀ اروپا بهتر از آنهاست «در بحران اقتصادی آلمان خوشحال شدند» و از «اعمال خصمانه» علیه آلمان حمایت کردند.
در همین حال افرادی که دچار خودشیفتگی گروهی هستند اعضای گروه خود را – که ارزشمند شمرده میشوند- میستایند و خطاهای اخلاقیشان را نادیده میگیرند. مطالعۀ اخیری که در لهستان، بریتانیا و ایالات متحده انجام گرفته است نشان داد آنهایی که خودشیفتگی جمعی بالاتری داشتند،
با احتمال بیشتری، اعمال اعضای گروه را، وقتی به نفع گروه خودی بود، اخلاقی میدانستند، مانند مشاجرۀ کلامیای که مشتری بار آن را شروع کرده بود». طبق آنچه ذکر شد خود شایسته بینها یا خود شیفتهها حسب خودانگاشتههای خود (خود انگاره متکبرانه، احساس خودبرتربینی، تحسین خود و دیدن گروه خود و نیازمند بودن به تحسین دیگران،…..) دچار عشق افراطی نسبت به خود هستند واز این اختلالِ شخصیتی رنج میبرند و به نوعی خود را در میان انبوهه تنها میبینند و با وجود قرار گرفتن در یک جمعیت و جامعه بزرگ فقط حلقهی کوچک هم اندیشان خود را انبوهه به حساب میآورند!
البته باید گفت که این پدیده اختصاص به جامعه ما ندارد و امری فراگیر در جامعه جهانی است و با واژه پوپولیست و حمایت از افراد و گروههای پوپولیستیِ قدرتخواه و شهرتطلب در ارتباط میباشد آنطور که پریوش نریمانی در کتاب اختلال خودشیفتگی، پیامدها و راهبردها ضمن تعریف خودشیفتگی و بیان نظریهی خودشیفتگیِ فروید اشاره میکند که «یکی از مطالعات نشان داده است که خودشیفتگی جمعی بعد از تعصب، قویترین پیشبینیکننده برای رأیدادن به دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوریِ سال ۲۰۱۶ در ایالات متحدۀ آمریکا بود. این پدیده با حمایت از پیروان ترامپ در حمله به عمارت کنگره هم در ارتباط است.
همچنین با حمایت از ماندن ترامپ بر سر قدرت به شیوههای غیردمکراتیک هم مرتبط است (حتی یک تحلیل طولی هم نشان داد که خودشیفتگی گروهی، مشخصاً پیشبینیکنندۀ رشد افکار توطئه باورانه در طول پویش ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ بوده است). خودشیفتگی گروهی همچنین با همهپرسی برای خروج بریتانیا از اتحادیۀ اروپا در بریتانیا، ضدمحیطزیستگرایی در لهستان و نگرشهای منفی نسبت به اتحادیۀ اروپا در مجارستان هم در ارتباط بوده است».
نتیجه گیری:
غرور فردی و خیال بافی ناشی از خود انگاره متکبرانه، در پیوند با یک حلقهی خاص یا گروه خاص با مشابهتهای فکری و در یک زمینهی ناروایِ ستیز با رقابت سالم و در فضا و فرهنگِ دروغ گفتاری و ریا رفتاری برای کسب شهرت و نیل به قدرت؛ خود ستایی، خود تعریفی، خود بزرگ بینی، خودشیفتگی یا خود شایسته بینی گروهی یا جمعی را بدنبال خواهد داشت که باید گفت:
جامعه پذیرای این روحیات و این تیپ افراد نیست و خود افرادِ خودشیفته و مغرور نیز گرفتارِ ایزولگی، بی چیزی، مغبونی و بیچارگی در دنیا و آخرت میباشند (امام صادق علیه السلام: اَلْمَغْرُورُ فِى الدُّنْیَا مِسْکِینٌ و فِى الْآخِرَهِ مَغْبُونٌ، لِانَّهُ بَاعَ الْاَفْضلَ بِالْاَدْنَى)
عیب است بزرگ برکشیدن خود را
وز جملۀ خلق برگزیدن خود را
از مردمک دیده بباید آموخت
دیدن همه کس را و ندیدن خود را (خواجه عبدالله انصاری)
شیوه رفتار و نحوه ارتباط رودروی اخیر یکی از نمایندگان مجلس یازدهم با برخی از معلمان معترض خوزستانی و همچنین اعتراض یک خانم در شبکهی افق به حضور برخی افراد منتقد در صدا و سیما با این ادعای قابل تامل که « مملکت از آن حزبالهیها هست» و نقد فراوان این دو شیوه رفتاری و ادعا از سوی افراد؛ باعث نگارش این متن شده است.
این دو رفتار و گفتار نامناسب در قالب واژهی غرور قابل تعریف هستند که دهخدا آن را هم معنی و مترادفّ « تفاخر، تفرعن، تکبر، خودخواهی، خودبزرگ بینی، خودپسندی، خودبینی، خودستایی، خویشتنبینی،….) دانسته است. واژهی غرور و حالتِ روحی در رفتار به نمایش گذاشته شده را میتوان با عنوان «خودشیفتگی» نیز مطرح نمود، حالت یا احساسی «.. که در آن شخص برای خود ارزشِ بسیار زیادی قائل است و در برابرِ تواضع و نیستی بهکار میرود.
درموارد حاد غرور، شخص از همه کس و همه چیز خود را بالاتر میبیند….». خود شیفتگی همان حالت غرور افرادِ خودشیفته و حس خودبرگزیدگی یا خودشایسته بینی است که به نوعی معرفِ شخصیتِ ضد اجتماعی افراد مبتلا به آن به شمار میآید که از نظر روان شناسان باعث میگردد « عقاید متفاوت را نپذیرند و عقاید دیگران برایشان ناخوشایند باشد لذا تمایلی به مشورت گرفتن یا گوش دادن ندارند. پذیرای انتقاد نیستند، اما برای خط بطلان کشیدن بر نظر دیگران منتقد خوبی هستند.
این افراد جستوجوگر عیوب دیگران به شمار میآیند تا حقانیت و برگزیدگی خود را ثابت نمایند و ابداً حاضر نیستند دنیا را از زاویۀ دید دیگران ببینند. به جای خودنگری و اندیشیدن در ژرفای وجودی خود تلاش میکنند تا اندیشۀ دیگران را تغییر دهند زیرا به گمان آنها تغییر کردن و سازش، وظیفۀ دیگران است».
از آنجا که غرور و خودشیفتگی در ارتباط با دیگری یا دیگران تعریف میشوند لذا علاوه بر وصف روانشناختیِ حالات روحی و روان فردی این افراد مانند گستاخی، خودبزرگ بینی، تفکر جادویی، حسادت، استحقاق، بهره برداری شخصی و…… (کتابِ هفت گناه مهلک خودشیفتگی از خانم سندیهاچکیس / ترجمهی سحر صالحی) با نگاه روان شناسی اجتماعی و جامعه شناسی به ریشه و تبعاتِ برون فردی این حالات در بستر جامعه نیز توجه نمود.
واقعیت این است که کژکارکردی برخی ساختارهای سیاسی، آموزشی، فرهنگی و نقصان در عملکرد خانواده، مدرسه، دانشگاه، رسانه و کوتاهی دیگر عوامل جامعه پذیر کردن افراد باعث میشود که در زمینه سازگاری فردی و اجتماعی، تیپ خودشیفتهها شکل بگیرد و در حالتِ جامعه پذیری ناقص، فرد در زمینه نگاه واقع بینانه و البته متعادل به خود واقعی خود و خود واقعی جامعه و انتظارات آن با مشکل مواجه شود و به عبارتی نقل شده (نقل به مضمون) از حضرت امام علی علیه السلام این تیپ افرادِ مغرور و خودشیفته نسبت به اثر، پیامد گفتار و آنچه رفتار میکنند اندیشه نداشته باشند: لَمْ یُفَکِّرْ فِى عَوَاقِبِ الْاُمُورِ مَنْ وَثِقَ بِزُورِ الْغُرُورِ. به عنوان نمونه میتوان گفت که حسادتِ موجود در وجود تیپ شخصیتی خودشیفتهها و اعتماد بیش از حد آنان به خود، گفتار و رفتار خود باعث میشود که از نظر روحی مدام در آشفتگی و خود رنجی به سر ببرند و از نظر رفتار در اجتماع نتوانند واقعیتها را ببینند و حقیقتها را در جامعه بپذیرند و نه تنها مشتاق دیدن ترقی دیگران نباشند بلکه صرفا با دیدن خود و تحسین بی کم و کاست همراهان خود، گروه خود و جریان خود؛ به هنگام بیان پیشرفت یا ذکر موفقیت دیگران سعی در انکار آن کنند یا با بروز رفتار خشن وجود آنها را نفی نمایند.
در تایید این نظر میتوان به کتاب خودشیفتگی فردی، خود شیفتگی اجتماعی؛ اثر الگزاندر لون ترجمه اکبر باقری رجوع نمود که به خوبی اینگونه اشاره دارد: « افرادی که دچار خودشیفتگی جمعی هستند، غالباً، به تهدیدهای ادراکشده از طرف گروههای دیگر به شیوههای پرخاشگرانه واکنش نشان میدهند. نمونهای از افراد دچار خودشیفتگی جمعی در پرتغال که فکر میکردند موقعیت آلمان در اتحادیۀ اروپا بهتر از آنهاست «در بحران اقتصادی آلمان خوشحال شدند» و از «اعمال خصمانه» علیه آلمان حمایت کردند.
در همین حال افرادی که دچار خودشیفتگی گروهی هستند اعضای گروه خود را – که ارزشمند شمرده میشوند- میستایند و خطاهای اخلاقیشان را نادیده میگیرند. مطالعۀ اخیری که در لهستان، بریتانیا و ایالات متحده انجام گرفته است نشان داد آنهایی که خودشیفتگی جمعی بالاتری داشتند،
با احتمال بیشتری، اعمال اعضای گروه را، وقتی به نفع گروه خودی بود، اخلاقی میدانستند، مانند مشاجرۀ کلامیای که مشتری بار آن را شروع کرده بود». طبق آنچه ذکر شد خود شایسته بینها یا خود شیفتهها حسب خودانگاشتههای خود (خود انگاره متکبرانه، احساس خودبرتربینی، تحسین خود و دیدن گروه خود و نیازمند بودن به تحسین دیگران،…..) دچار عشق افراطی نسبت به خود هستند واز این اختلالِ شخصیتی رنج میبرند و به نوعی خود را در میان انبوهه تنها میبینند و با وجود قرار گرفتن در یک جمعیت و جامعه بزرگ فقط حلقهی کوچک هم اندیشان خود را انبوهه به حساب میآورند!
البته باید گفت که این پدیده اختصاص به جامعه ما ندارد و امری فراگیر در جامعه جهانی است و با واژه پوپولیست و حمایت از افراد و گروههای پوپولیستیِ قدرتخواه و شهرتطلب در ارتباط میباشد آنطور که پریوش نریمانی در کتاب اختلال خودشیفتگی، پیامدها و راهبردها ضمن تعریف خودشیفتگی و بیان نظریهی خودشیفتگیِ فروید اشاره میکند که «یکی از مطالعات نشان داده است که خودشیفتگی جمعی بعد از تعصب، قویترین پیشبینیکننده برای رأیدادن به دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوریِ سال ۲۰۱۶ در ایالات متحدۀ آمریکا بود. این پدیده با حمایت از پیروان ترامپ در حمله به عمارت کنگره هم در ارتباط است.
همچنین با حمایت از ماندن ترامپ بر سر قدرت به شیوههای غیردمکراتیک هم مرتبط است (حتی یک تحلیل طولی هم نشان داد که خودشیفتگی گروهی، مشخصاً پیشبینیکنندۀ رشد افکار توطئه باورانه در طول پویش ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ بوده است). خودشیفتگی گروهی همچنین با همهپرسی برای خروج بریتانیا از اتحادیۀ اروپا در بریتانیا، ضدمحیطزیستگرایی در لهستان و نگرشهای منفی نسبت به اتحادیۀ اروپا در مجارستان هم در ارتباط بوده است».
نتیجه گیری:
غرور فردی و خیال بافی ناشی از خود انگاره متکبرانه، در پیوند با یک حلقهی خاص یا گروه خاص با مشابهتهای فکری و در یک زمینهی ناروایِ ستیز با رقابت سالم و در فضا و فرهنگِ دروغ گفتاری و ریا رفتاری برای کسب شهرت و نیل به قدرت؛ خود ستایی، خود تعریفی، خود بزرگ بینی، خودشیفتگی یا خود شایسته بینی گروهی یا جمعی را بدنبال خواهد داشت که باید گفت:
جامعه پذیرای این روحیات و این تیپ افراد نیست و خود افرادِ خودشیفته و مغرور نیز گرفتارِ ایزولگی، بی چیزی، مغبونی و بیچارگی در دنیا و آخرت میباشند (امام صادق علیه السلام: اَلْمَغْرُورُ فِى الدُّنْیَا مِسْکِینٌ و فِى الْآخِرَهِ مَغْبُونٌ، لِانَّهُ بَاعَ الْاَفْضلَ بِالْاَدْنَى)
عیب است بزرگ برکشیدن خود را
وز جملۀ خلق برگزیدن خود را
از مردمک دیده بباید آموخت
دیدن همه کس را و ندیدن خود را (خواجه عبدالله انصاری)