گروه سیاسی: در جدیدترین اقدام، جمعی از زنان و مردان در متروی تهران ایستادهاند و به خاطر حجاب تذکر میدهند. جالب اینجاست که مشخص نیست آنها از کدام نهاد آمدهاند و کسی فعالیتشان را گردن نمیگیرد. رویداد۲۴ در این گزارش به ۶ چالش بزرگ درباره حجاببانان مترو که به عنوان سفیران هدایت معرفی شدهاند، پرداخته و نشان داده چه نکات مهمی در چنین تصمیمی نادیده گرفته است.
مسئله «حجاب اجباری» یا «حجاب قانونی» از همان روزهای نخست انقلاب محل اختلاف جمهوری اسلامی با شهروندان بوده است و در این چهل و چند سال نه حکومت از موضع خود کوتاه آمده نه بسیاری از شهروندان آنچه حق طبیعی خود میدانند، عقب کشیدهاند و به این شکل چهار دهه است که تنازع به شکلی نالازم ادامه دارد و هر اتفاقی هم که رخ دهد، باز هم حاکمیت استوار است که ذرهای در آرای خود تجدید نظر نکند.
حامیان این قانون، پذیرش حق شهروندان را گامی به عقب میدانند که باعث تضعیف جایگاهشان خواهد شد! به بیان دیگر آنها معتقدند قبول این حق باعث خواهد شد مردم گامهای بعدی را محکمتر بردارند و به این ترتیب آرمانهایی که دههها بر سر آن ایستادهاند، یکی یکی و به نوبت به باد خواهد رفت. این گزاره در حالی به «ایده مرکزی» جریان ارزشی ایران تبدیل شده که تناقضی بنیادین با معنای «حکومتداری» دارد چراکه اساسا حکومتها به عنوان نمایندگان مردم بر سر قدرت هستند و قرار است مجریان مطالبات آنها باشند نه آنکه پذیرش حق شهروندان را به عنوان تضعیف جایگاه خود توصیف کنند!
جدیدترین اقدام در راستای همین تنازعات میان حکومت و شهروندان، «حجاببانان متروی انقلاب» هستند که جمعی از زنان و مردان با پوششهای مورد علاقه حکومت در مترو تونلی ایجاد کردهاند تا فرد از آن بگذرد؛ تونلی که فرد تا پیش از آن، ظاهری دیگر دارد و قرار است با گذر کردن از آن، شهروندان شبیه آنچه شوند که حکومت دوست دارد! تو گویی انسانها به مثابه کالایی هستند که قرار است از بخش رنگآمیزی کارخانه بگذرند و در نهایت همه با یک رنگ از کارخانه خارج شوند.
برای اینکه ارزشیها نیز حس این «لحظه» را درک کنند، خوب است تصور کنند قدرت دست آنها نیست و حکومت مطابق میلشان بر سر کار نیست، آیا علاقه دارند قدرتی با زور وادارشان کند که ریششان را با تیغ بزنند یا مجبورشان کنند که روسری را از سر در بیاورند چون خواسته نهاد قدرت است؟ آیا از این موقعیت لذت خواهند برد که در شرایط مشابه، از دالانی عبور کنند که در منتهای آن بناست به زور شبیه آن چیزی شوند که نیستند یا علاقهای ندارند.
اینجاست که باید پرسید چه سودی در این کار است؟ نتایج مثبت چنین اجباری چیست؟ چه اولویتی در این وجود دارد که نهادهای مختلف دست به دست دادهاند تا طرحی را اجرا کنند که هیچ لزومی برای آن وجود ندارد؟ ماجرا فقط در این سوالات خلاصه نمیشود و باید آن را از ابعاد دیگر نیز بررسی کرد.
مسئولیت حجاببانان مترو با کیست؟
وقتی بحث حجاببانان مترو بالا گرفت، وزیر کشور نخستین کسی بود که به آن واکنش نشان داد. احمد وحیدی گفت: «ما مجوز خاصی برای این کار ندادیم و تحت امر معروف و نهی از منکر ظاهرا توسط گروههای مردمی انجام میشود. کارشان در چارچوب امر معروف و نهی از منکر است. همه مردم برای این کار وظیفه دارند، ولی باید با ادبیات خوب و الفاظ خوب و صرفا تذکر لسانی انجام شود. در همین حد این گروهها مجاز هستند.»
این سخن یکی از عجیبترین اظهاراتی بود که در مسئله حجاب مطرح میشد. به بیان دیگر دولت با تمام قدرت بر سر موضوع حجاب پافشاری میکند و برنامههای مختلف را در دستور کار دارد، اما حجاببانان را گردن نمیگیرد! به همین دلیل واکنشها بیشتر شد. در شبکههای اجتماعی کاربران پرسیده بودند که این چه «گروه مردمی» است که همگی لباس متحدالشکل دارند و برخی بیسیم دارند و برخی با دوربین فیلمبرداری میکنند؟
علیرضا زاکانی شهردار تهران هم در پاسخ به فعالیت گشت ارشاد در مترو گفته بود: «این بحث کاملا خودجوش از سوی مردم شکل گرفته است. در مترو نظم قانون برای ما اهمیت دارد و اگر این امر در مقام کلام و شروط امربه معروف و نهی از منکر باشد هیچ اتفاقی پیش نمیآید. شهرداری مجوز این کار را نداده است و به صورت خودجوش این کار از سوی مردم شکل گرفته است. اقدامی که از سوی مردم صورت گرفته مثل این می ماند که کسی در خیابان امر به معروف و نهی از منکر می کند. آیا به آنها مجوز دادهاند.»
ناصر امانی عضو شورای شهر تهران در واکنش به این سخنان گفته «داریم پیگیری میکنیم تا ببینیم ماجرا از کجا و چگونه است. صحبتهای وزیر کشور ابهامات زیادی را ایجاد کرده است. اگر نیروهای مردمی هستند که بدون مجوز نمیتوانند در مترو مستقر شوند. از سوی دیگر هم نیروهای زن و هم نیروهای مرد یونیفرم و آرم دارند که باید پیگیری و روشن شود.»
چالشهای بزرگ حجاببانان مترو
چالش بسیار بزرگی که درباره مسئولیت «حجاببانان» وجود دارد، این است که اگر هنگام تذکر و سایر اقدامات این گروه، اتفاقی رخ دهد، مسئولیت آن با کدام نهاد است؟ فرض کنید حین تذکر دادن و امر به معروف کردن، به صورت اتفاقی، حادثهای همچون «مهسا امینی» یا حادثهای دیگر رخ دهد، آنگاه کدام نهاد و سازمان باید پاسخگوی آن باشد؟
طبق قانون، درگیری مردم با ماموران قانون جرم مشخصی دارد که در صورت وقوع، طبق موادی خاصی از قانون برخورد خواهد شد. در اینجا سوال اینجاست که اگر به صورت اتفاقی حادثهای رخ دهد و مثلا میان یک شهروند و یکی از اعضای همین گروه مردمی درگیری رخ دهد، پس نباید آن را به عنوان «درگیری با مامور قانون» تلقی کرد و رسیدگی به آن، مشابه درگیری دو شهروند عادی است؟
اینها ابتداییترین سوالاتی است که وقتی تصمیمی بدون عقلانیت و نسنجیده گرفته میشود، به ذهن متبادر میشود. از این دست سوالات بسیار میتوان طرح کرد و مشکل بزرگ این است که اقداماتی از این دست، آنقدر آشفته و بدون بررسی تبعات آن است که تعجبآور است و اتفاقا یکی از بزرگترین مشکلات تصمیمات در جمهوری اسلامی همین است که هیچگاه تبعات آن مشخص نیست. این مسئله در تمام ابعاد تصمیمگیری نمود دارد و تفاوتی نمیکند آن تصمیم درباره ساعات کاری ادارات باشد یا سن بازنشستگی یا سیاست خارجی! در همه موارد اقدامتی سلیقهای انجام میشود که عمدتا منشا آن نیز مشخص نیست، به همین دلیل هنگام بروز یک واقعه، هر کدام از نهادها یا مدیران به سادگی میتوانند از خود رفع مسئولیت کنند و کسی نتواند آن را به خاطر هزینهای که به خاطر آن تصمیم بر یک کشور بار کردهاند، بازخواست کند.
مسئولیت گروههای حاضر در مترو آنقدر مهم است که تا این حد کسی آنها را گردن نمیگیرد که حتی یک عضو شورای شهر کلا حضور این گروه را منکر شده و گفته «اصلا در مترو حجاببان نداریم، اما ظاهرا شما خیلی به این کلمه اعتقاد دارید. ما یگان حفاظت داریم که لباس به تن دارند. کاور دارند و پشتش نوشته که اینها نیروی مترو هستند. در زمینههای مختلف کار میکنند. از دستفروشی و بساطگستری تا کودکان کار و نظم و امنیت مترو.»
همین شرایط نامتعادل و غیرشفاف است که حتی کار را برای ماموران مستقر در مترو نیز سخت کرده است و به همین دلیل است که عمده نیروها با ماسکهایی روی صورتشان در مترو حضور دارند تا توسط مردم شناخته نشوند! چراکه میدانند نگاه شهروندان به آنها چگونه است. به بیان دیگر اگرچه شاید آنها به حجاب باور قلبی دارند و معتقدند باید به هر شکل جلوی بیحجابی را بگیرند، اما عمدتا حاضر نیستند توسط مردم شناخته شوند و عکسهایشان در شبکههای اجتماعی دست به دست شود.
تنها شکلی که ماموران صورت خود را میپوشانند، معمولا مربوط به عملیات نیروهای ویژه است که به دلایل امنیتی چنین کاری صورت میگیرد و در غیر اینصورت عمدتا هر کس به شغلی که دارد، افتخار میکند و هراسی از دیده شدن ندارد. اما اینجا حتی خود نیروها نیز قائل به افتخار نیستند و با صورت پوشیده تذکر میدهند! و این دردناکترین کاری بود که جمهوری اسلامی میتوانست بر سر «امر به معروف» بیاورد: تبدیل یا تشبیه امر به معروف به تونل وحشت!
مسئله «حجاب اجباری» یا «حجاب قانونی» از همان روزهای نخست انقلاب محل اختلاف جمهوری اسلامی با شهروندان بوده است و در این چهل و چند سال نه حکومت از موضع خود کوتاه آمده نه بسیاری از شهروندان آنچه حق طبیعی خود میدانند، عقب کشیدهاند و به این شکل چهار دهه است که تنازع به شکلی نالازم ادامه دارد و هر اتفاقی هم که رخ دهد، باز هم حاکمیت استوار است که ذرهای در آرای خود تجدید نظر نکند.
حامیان این قانون، پذیرش حق شهروندان را گامی به عقب میدانند که باعث تضعیف جایگاهشان خواهد شد! به بیان دیگر آنها معتقدند قبول این حق باعث خواهد شد مردم گامهای بعدی را محکمتر بردارند و به این ترتیب آرمانهایی که دههها بر سر آن ایستادهاند، یکی یکی و به نوبت به باد خواهد رفت. این گزاره در حالی به «ایده مرکزی» جریان ارزشی ایران تبدیل شده که تناقضی بنیادین با معنای «حکومتداری» دارد چراکه اساسا حکومتها به عنوان نمایندگان مردم بر سر قدرت هستند و قرار است مجریان مطالبات آنها باشند نه آنکه پذیرش حق شهروندان را به عنوان تضعیف جایگاه خود توصیف کنند!
جدیدترین اقدام در راستای همین تنازعات میان حکومت و شهروندان، «حجاببانان متروی انقلاب» هستند که جمعی از زنان و مردان با پوششهای مورد علاقه حکومت در مترو تونلی ایجاد کردهاند تا فرد از آن بگذرد؛ تونلی که فرد تا پیش از آن، ظاهری دیگر دارد و قرار است با گذر کردن از آن، شهروندان شبیه آنچه شوند که حکومت دوست دارد! تو گویی انسانها به مثابه کالایی هستند که قرار است از بخش رنگآمیزی کارخانه بگذرند و در نهایت همه با یک رنگ از کارخانه خارج شوند.
برای اینکه ارزشیها نیز حس این «لحظه» را درک کنند، خوب است تصور کنند قدرت دست آنها نیست و حکومت مطابق میلشان بر سر کار نیست، آیا علاقه دارند قدرتی با زور وادارشان کند که ریششان را با تیغ بزنند یا مجبورشان کنند که روسری را از سر در بیاورند چون خواسته نهاد قدرت است؟ آیا از این موقعیت لذت خواهند برد که در شرایط مشابه، از دالانی عبور کنند که در منتهای آن بناست به زور شبیه آن چیزی شوند که نیستند یا علاقهای ندارند.
اینجاست که باید پرسید چه سودی در این کار است؟ نتایج مثبت چنین اجباری چیست؟ چه اولویتی در این وجود دارد که نهادهای مختلف دست به دست دادهاند تا طرحی را اجرا کنند که هیچ لزومی برای آن وجود ندارد؟ ماجرا فقط در این سوالات خلاصه نمیشود و باید آن را از ابعاد دیگر نیز بررسی کرد.
مسئولیت حجاببانان مترو با کیست؟
وقتی بحث حجاببانان مترو بالا گرفت، وزیر کشور نخستین کسی بود که به آن واکنش نشان داد. احمد وحیدی گفت: «ما مجوز خاصی برای این کار ندادیم و تحت امر معروف و نهی از منکر ظاهرا توسط گروههای مردمی انجام میشود. کارشان در چارچوب امر معروف و نهی از منکر است. همه مردم برای این کار وظیفه دارند، ولی باید با ادبیات خوب و الفاظ خوب و صرفا تذکر لسانی انجام شود. در همین حد این گروهها مجاز هستند.»
این سخن یکی از عجیبترین اظهاراتی بود که در مسئله حجاب مطرح میشد. به بیان دیگر دولت با تمام قدرت بر سر موضوع حجاب پافشاری میکند و برنامههای مختلف را در دستور کار دارد، اما حجاببانان را گردن نمیگیرد! به همین دلیل واکنشها بیشتر شد. در شبکههای اجتماعی کاربران پرسیده بودند که این چه «گروه مردمی» است که همگی لباس متحدالشکل دارند و برخی بیسیم دارند و برخی با دوربین فیلمبرداری میکنند؟
علیرضا زاکانی شهردار تهران هم در پاسخ به فعالیت گشت ارشاد در مترو گفته بود: «این بحث کاملا خودجوش از سوی مردم شکل گرفته است. در مترو نظم قانون برای ما اهمیت دارد و اگر این امر در مقام کلام و شروط امربه معروف و نهی از منکر باشد هیچ اتفاقی پیش نمیآید. شهرداری مجوز این کار را نداده است و به صورت خودجوش این کار از سوی مردم شکل گرفته است. اقدامی که از سوی مردم صورت گرفته مثل این می ماند که کسی در خیابان امر به معروف و نهی از منکر می کند. آیا به آنها مجوز دادهاند.»
ناصر امانی عضو شورای شهر تهران در واکنش به این سخنان گفته «داریم پیگیری میکنیم تا ببینیم ماجرا از کجا و چگونه است. صحبتهای وزیر کشور ابهامات زیادی را ایجاد کرده است. اگر نیروهای مردمی هستند که بدون مجوز نمیتوانند در مترو مستقر شوند. از سوی دیگر هم نیروهای زن و هم نیروهای مرد یونیفرم و آرم دارند که باید پیگیری و روشن شود.»
چالشهای بزرگ حجاببانان مترو
چالش بسیار بزرگی که درباره مسئولیت «حجاببانان» وجود دارد، این است که اگر هنگام تذکر و سایر اقدامات این گروه، اتفاقی رخ دهد، مسئولیت آن با کدام نهاد است؟ فرض کنید حین تذکر دادن و امر به معروف کردن، به صورت اتفاقی، حادثهای همچون «مهسا امینی» یا حادثهای دیگر رخ دهد، آنگاه کدام نهاد و سازمان باید پاسخگوی آن باشد؟
طبق قانون، درگیری مردم با ماموران قانون جرم مشخصی دارد که در صورت وقوع، طبق موادی خاصی از قانون برخورد خواهد شد. در اینجا سوال اینجاست که اگر به صورت اتفاقی حادثهای رخ دهد و مثلا میان یک شهروند و یکی از اعضای همین گروه مردمی درگیری رخ دهد، پس نباید آن را به عنوان «درگیری با مامور قانون» تلقی کرد و رسیدگی به آن، مشابه درگیری دو شهروند عادی است؟
اینها ابتداییترین سوالاتی است که وقتی تصمیمی بدون عقلانیت و نسنجیده گرفته میشود، به ذهن متبادر میشود. از این دست سوالات بسیار میتوان طرح کرد و مشکل بزرگ این است که اقداماتی از این دست، آنقدر آشفته و بدون بررسی تبعات آن است که تعجبآور است و اتفاقا یکی از بزرگترین مشکلات تصمیمات در جمهوری اسلامی همین است که هیچگاه تبعات آن مشخص نیست. این مسئله در تمام ابعاد تصمیمگیری نمود دارد و تفاوتی نمیکند آن تصمیم درباره ساعات کاری ادارات باشد یا سن بازنشستگی یا سیاست خارجی! در همه موارد اقدامتی سلیقهای انجام میشود که عمدتا منشا آن نیز مشخص نیست، به همین دلیل هنگام بروز یک واقعه، هر کدام از نهادها یا مدیران به سادگی میتوانند از خود رفع مسئولیت کنند و کسی نتواند آن را به خاطر هزینهای که به خاطر آن تصمیم بر یک کشور بار کردهاند، بازخواست کند.
مسئولیت گروههای حاضر در مترو آنقدر مهم است که تا این حد کسی آنها را گردن نمیگیرد که حتی یک عضو شورای شهر کلا حضور این گروه را منکر شده و گفته «اصلا در مترو حجاببان نداریم، اما ظاهرا شما خیلی به این کلمه اعتقاد دارید. ما یگان حفاظت داریم که لباس به تن دارند. کاور دارند و پشتش نوشته که اینها نیروی مترو هستند. در زمینههای مختلف کار میکنند. از دستفروشی و بساطگستری تا کودکان کار و نظم و امنیت مترو.»
همین شرایط نامتعادل و غیرشفاف است که حتی کار را برای ماموران مستقر در مترو نیز سخت کرده است و به همین دلیل است که عمده نیروها با ماسکهایی روی صورتشان در مترو حضور دارند تا توسط مردم شناخته نشوند! چراکه میدانند نگاه شهروندان به آنها چگونه است. به بیان دیگر اگرچه شاید آنها به حجاب باور قلبی دارند و معتقدند باید به هر شکل جلوی بیحجابی را بگیرند، اما عمدتا حاضر نیستند توسط مردم شناخته شوند و عکسهایشان در شبکههای اجتماعی دست به دست شود.
تنها شکلی که ماموران صورت خود را میپوشانند، معمولا مربوط به عملیات نیروهای ویژه است که به دلایل امنیتی چنین کاری صورت میگیرد و در غیر اینصورت عمدتا هر کس به شغلی که دارد، افتخار میکند و هراسی از دیده شدن ندارد. اما اینجا حتی خود نیروها نیز قائل به افتخار نیستند و با صورت پوشیده تذکر میدهند! و این دردناکترین کاری بود که جمهوری اسلامی میتوانست بر سر «امر به معروف» بیاورد: تبدیل یا تشبیه امر به معروف به تونل وحشت!