گروه سیاسی: مصطفی معین وزیر علوم دولت خاتمی در گفتگویی گفت: بنظرم دو مرحلهای کردن ثبتنام و حذف تعداد بسیاری از داوطلبان نامزدی در انتخابات برای کاهش هزینه سیاسی نظارت استصوابی شورای نگهبان بود.
فراز بخش هایی از گفت و گوی معین را در ادامه می خوانید:
فراز بخش هایی از گفت و گوی معین را در ادامه می خوانید:
- عصبانیت از ثبت نام روحانی در انتخابات خبرگان پاسخ همین سیاست یکدست سازی است. آنها او را رقیب خود میدانند و هر ناکارآمدی یا هر مشکلی را به عقب برمیگردانند و به دولت روحانی ربط میدهند.
اگر دولت قبلی دولت اصلاحات بود آقای خاتمی را تخطئه میکردند. اگر حتی بعد از دولت هاشمی هم بود به دولت ایشان برمیگرداندند. ولی به احمدینژاد خیلی برنمیگردانند. چون اینها (دولت سیزدهم) تداوم دولت هاله نور هستند. اینها قابل تامل است.
برداشت و تفسیر مردم این است که جنگ بین خودشان است و بر سر لحاف کهنه ملانصرالدین دعوا دارند! دعوا بر سر قدرت است، نه چیز دیگری! دعوا بر سر خدمت به مردم و یا دین خدا نیست، ایران که به جای خود!
یک نگاه سخت ایدئولوژیک در مدیریت وزارت کشور مشاهده میشود. بنظرم دو مرحلهای کردن ثبتنام و حذف تعداد بسیاری از داوطلبان نامزدی در انتخابات برای کاهش هزینه سیاسی نظارت استصوابی شورای نگهبان بود. هر چه عملکردشان بازتاب اجتماعی منفیتری پیدا کند ممکن است حقانیت تصمیم خود را بیشتر باور کنند اینطور نیست که تحت تاثیر قرار بگیرند، کما اینکه اخیراً سخنگوی شورای نگهبان گفته بود تحت تاثیر هیچ سفارشی واقع نمیشویم.
منظورشان از سفارش، تائید افرادی شاخصتر از قبیل نمایندههای فعلی و ردشدههای دیگر هستند. ممکن است برخی مواقع همان جمود ایدئولوژیک تحت تاثیر برخی از مصلحتاندیشیهای سیاسی در انتخابات قرار گیرد که بلکه نرخ مشارکت بالاتر برود.
نوعی مصلحتاندیشی در دقیقه نود، همانطور که در پذیرش آتشبس در جنگ تحمیلی یا در برجام اتفاق افتاد. ممکن است به صورت مقطعی حتی به عنوان پلیس خوب وارد شوند تا فضای جامعه قدری تلطیف شود. ولی تاکنون با همان جزمیت که بیان کردم برخورد شده است. البته این امر جدیدی نیست. از مجلس ششم هم بیش از ۸۰ نماینده در انتخابات بعدی رد صلاحیت شدند.
در چهار سال قبل، ما همایش سه روزه «امید اجتماعی» را در موسسه رحمان برگزار کردیم که چند پنل مهم علاوه بر سخنرانیها داشت و شاخصترین نخبگان فکری، اجتماعی، جامعهشناس، متخصصین اقتصاد و توسعه، و چهرههای شاخص فرهنگی و علمی در این همایش شرکت داشتند و موضوع «امید اجتماعی» را مورد بحث قرار دادند.
امید اجتماعی چیزی نیست که قابل تجویز باشد، مثل دارویی که پزشک برای بیمار خود تجویز میکند و بیماری با خوردن این دارو یا اجرای نسخه برطرف میشود یا مانند فرد ناامید و مضطربی که نزد روانپزشک میرود و با تجویز چند دارو آرامش و بهبودی پیدا میکند، اینطور نیست.
مسائل اجتماعی بسیار پیچیده است به خصوص مسئله امید به آینده و همچنین ناامیدی از اوضاع موجود! امید اجتماعی در طی سالها شکل میگیرد و در طی سالها با سیاستهای درست و تدابیر واقعبینانه و علمی امکان تغییر آن به سمت امید و یا بالعکس به سمت ناامیدی و یاس پیش میرود. این مسئله چندبعدی و پیچیدهای است.
بنابراین، با نصیحت، بخشنامه، شعار انتخاباتی این مسئله حل نمیشود. این نوعی عوام فریبی و یا خودفریبی است، یعتی با تکرار زیاد دروغ بویژه در تبلیغات انتخاباتی، خود شعاردهنده هم آن را باور کند ولی اگر عمیقتر فکر کند به آن بخندد!
امکان امیدآفرینی با حرف و نصیحت و یا زور نیست بلکه با سیاستهای فرهنگی و اجتماعی درست، با بهبود شاخصهای اقتصادی، کاهش نرخ تورم، پائین آمدن خط فقر، بیکاری و کنترل سایر آسیبهای اجتماعی مانند طلاق، خشونت، اعتیاد و غیره مرتبط است. متاسفانه فاصله حرف تا عمل خیلی زیاد است.
توصیه من به عنوان کسی که در انتخابات مجلس بارها بودم و هم در انتخابات ریاست جمهوری، به موکلین یعنی مردم و به خصوص به جوانان این است که به هیچ وجه تحت تاثیر شعارهای انتخاباتی، قولها و وعدههای زمان انتخابات قرار نگیرید. تاریخ را بخوانید، نه تاریخ ۲ هزار سال قبل را، بلکه تاریخ همین ۲۰ سال گذشته و عملکرد دولتها را بخوانید. عملکرد اعضای دولتها و روسای جمهور را بخوانید.
عصر ارتباطات و اینترنت و شبکههای اجتماعی است. دست ما باز است و مثل گذشته نیست که نیاز باشد ده کتاب پانصد صفحهای بخوانیم. میتوانید خلاصه کتابها یا منابعی را که لازم است تحلیل و اطلاعات را مرور کنید. مسائل را به بحث بگذارید، به دید مشترک برسید و بعد میتوان به افراد و ادعاها اعتماد کرد یا اینکه این امیدآفرینیها و امیدواریها واهی است.
از سوابقی که از من اطلاع دارید و ردصلاحیتهای غیرقانونی در گذشته، چه در انتخابات مجلس شیراز که دوره قبل با دلایل خاصی، نه برای انتخاب شدن، بلکه برای ایجاد شور و تحولی در سطح شهر و انتخاب نمایندگان شایستهتری نسبت به نمایندگان وقت شیراز وارد مجلس شوند، رفتم ثبتنام کردم و همانگونه که پیشبینی میکردم بهاصطلاح ردصلاحیت شدم که به آن برخورد غیر اخلاقی و غیر قانونی هم اعتراض نمودم! استحضار دارید که من تحصیلاتم در شیراز بوده، ریاست دانشگاه شیراز را برعهده داشتم و نماینده مردم شیراز در دوره اول مجلس بودم و با وجود این امر اجازه مشارکت در نامزدیام برای نمایندگی مردم شریف شیراز در مجلس را ندادند! چگونگی کاندیداتوریام در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ را هم اطلاع دارید و پاسخ من را هم شنیدید. بنابراین با پوزش میگویم: «چو دانی و پرسی سوالت خطاست.»