گروه سیاسی: مصطفی هاشمی طبا فعال سیاسی در روزنامه شرق نوشت:گروههای مختلف مردم از هماکنون تصمیم خود را مبنی بر شرکتکردن یا شرکتنکردن در انتخابات گرفتهاند و شاید تبلیغاتی که در برخی رسانهها برای تشویق مردم به حضور در پای صندوقهای رأی انجام میشود، اگر بیتأثیر نباشد، از تأثیر کمی برخوردار است.
مردم رأیدهنده به چند گروه تقسیم میشوند؛ گروهی به سرلیستها نگاه میکنند و اگر مورد پسند بود، به کل لیست رأی میدهند. گروهی، بیشتر در شهرهای کوچک مناسبات ایل و قبیله و تضادهای فردی و محلی را در نظر میگیرند و رأی آنها برای پیروزی هممناسبتیهای خودشان است و گروهی که معمولا اندک هستند، از فهرستهای مختلف و افراد منفرد انتخاب و رأی خود را به صندوق میریزند و البته کسانی هم هستند که صرفا برای یادآوری وفاداری به جمهوری اسلامی یا هر دلیل دیگر به انتخابات روی خوش نشان میدهند؛ اما رأی آنها سفید و باطله است و به قول معروف به آقای باطله رأی میدهند .
تجربه نشان داده که اگر راههای نوشتن رأی منحصر به شقوق یادشده بوده و راه دیگری از قلم نیفتاده باشد، باید اذعان کرد که همه این راهها از نادرستی یکسانی برخوردار است و بهویژه گرایشهای سیاسی را نمیتوان ملاک عمل قرار داد؛ زیرا در هیاهوی انتخابات معلوم نیست به کدام گروه، دسته و گرایش سیاسی باید رأی داد؛ به این دلیل که گرایشهای سیاسی نیز از ابهام برخوردار است.
آیا به طرفداران افرادی که میگویند «مردم چهکاره هستند» باید رأی داد یا به آنان که پیرو این بیان هستند که «مردم ولینعمت ما هستند»؟ تفاوت این دو از زمین تا آسمان است و اینجاست که نهفقط یک آدم معمولی، بلکه آدمهای درسخوانده و تجربهدیده دراینمیان متحیر و معذب باقی میمانند.
مردم رأیدهنده به چند گروه تقسیم میشوند؛ گروهی به سرلیستها نگاه میکنند و اگر مورد پسند بود، به کل لیست رأی میدهند. گروهی، بیشتر در شهرهای کوچک مناسبات ایل و قبیله و تضادهای فردی و محلی را در نظر میگیرند و رأی آنها برای پیروزی هممناسبتیهای خودشان است و گروهی که معمولا اندک هستند، از فهرستهای مختلف و افراد منفرد انتخاب و رأی خود را به صندوق میریزند و البته کسانی هم هستند که صرفا برای یادآوری وفاداری به جمهوری اسلامی یا هر دلیل دیگر به انتخابات روی خوش نشان میدهند؛ اما رأی آنها سفید و باطله است و به قول معروف به آقای باطله رأی میدهند .
تجربه نشان داده که اگر راههای نوشتن رأی منحصر به شقوق یادشده بوده و راه دیگری از قلم نیفتاده باشد، باید اذعان کرد که همه این راهها از نادرستی یکسانی برخوردار است و بهویژه گرایشهای سیاسی را نمیتوان ملاک عمل قرار داد؛ زیرا در هیاهوی انتخابات معلوم نیست به کدام گروه، دسته و گرایش سیاسی باید رأی داد؛ به این دلیل که گرایشهای سیاسی نیز از ابهام برخوردار است.
آیا به طرفداران افرادی که میگویند «مردم چهکاره هستند» باید رأی داد یا به آنان که پیرو این بیان هستند که «مردم ولینعمت ما هستند»؟ تفاوت این دو از زمین تا آسمان است و اینجاست که نهفقط یک آدم معمولی، بلکه آدمهای درسخوانده و تجربهدیده دراینمیان متحیر و معذب باقی میمانند.