رضا صادقیان
انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی با تمام حواشی و متن آن به پایان رسید و براساس خبرهای غیررسمی تا این لحظه میزان مشارکت شهروندان ۴۱ درصد بوده است. براساس گزارش خبرگزاری ایران؛ ۶۱ میلیون نفر واجد شرایط شرکت در این دوره از انتخابات بودند که بیش از ۲۵ میلیون نفر از این تعداد معادل ۴۱ درصد در انتخابات مشارکت کردند. به عبارتی دیگر، ۵۹ درصد از شهروندان به هر دلیل مشخص و یا نامشخص از مشارکت در انتخابات صرفنظر کرده و پای صندوقهای رای حاضر نشدند.
اول: چنانچه میزان مشارکت مردم کشورمان در انتخابات مجلس شورای اسلامی در سالهای گذشته را در نظر داشته باشیم، این میزان از مشارکت شهروندان در انتخابات بسیار پایین به شمار میآید. حتی مقایسه همین میزان با مشارکت مردم در سال ۱۳۹۸ و شکل گرفتن مجلس یازدهم، نمایی نسبتا ناامید کننده از تصویر سیاسی کشور را ترسیم میکند. اگر آمارهای دورههای سابق را در نظر بگیریم، بالاترین میزان مشارکت به سال ۱۳۷۴ و مجلس پنجم با مشارکت ۷۱ درصد و پس از آن مجلس ششم با مشارکت ۶۹ درصد میرسد. در واقع با گذر زمان نه تنها این میزان از مشارکت حفظ نشده است، بلکه رفته رفته از مشارکت شهروندان در فرآیند انتخابات به دلایل متعدد کاسته شده است. به عنوان مثال در انتخابات سال ۱۳۷۸ و با وجودی که ۸۰۰ نفر در شهر تهران برای کسب کرسیهای مجلس شورای اسلامی رقابت میکردند، ۱۸ نفر از چهرههای سیاسی موفق شدند بیش از ۱ میلیون رای کسب کنند، گویا دست یافتن به چنین آماری در زمان حال بسیار دور از ذهن شده است. همین آمار را با آمار سال ۱۳۹۸ مقایسه کنیم، تنها نفر اول تهران موفق به جذب ۱ میلیون و دویست هزار نفر رای میشود و سایر کاندیدا کمتر از یک میلیون رای میآورند. انتشار آمارهای اولیه صندوقهای تهران حکایت متفاوتی از میزان مشارکت شهروندان در سال ۱۴۰۲ را فریاد میزند.
دوم: انتخابات در سپهر سیاسی تنها به یک عبارت، معنا، کلیدواژه و مفهوم کوچک ختم نمیشود، بلکه میتوان به انتخابات به عنوان یک نهاد فربه و بزرگ برای شکل دادن به تغییرات، اصلاح فرآیندها و سیاستها نگاه کرد. انتخابات نهادی است که میزان مشارکت در آن به دلایل متعدد در حوزههای مختلف ارتباط پیدا میکند. از فرهنگ گرفته تا سیاست و اقتصاد و مهمتر از این همه زیست روزمره شهروندان. چنانچه از میزان مشارکت شهروندان در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ و مشارکت مردم در این انتخابات مشخص است، کارکردهای این نهاد تاثیرگذار و کم هزینه از سوی متولیان اصلی دچار آسیب شده و به طبع آن شهروندان نیز نقش خود را در آن به مانند گذشته پیدا نمیکنند. به عبارتی این نهاد در گذشته نه چندان دور از منظر رای دهندگان از تصویری مطلوب، با جذابیت کافی و مهم برخوردار بوده و رای دهندگان در مهمترین کنش سیاسی و اجتماعی حرف و مطالبه خویش را از طریق صندوقهای رای بیان میکردند. چرا که تاثیر رای خود را به صورت بی واسطه در زندگی لمس میکردند. با توجه به میزان مشارکت شهروندان در دو انتخابات برگزار شده، به نظر میرسد در زمان حال رای دهندگان آن تصویر گذشته را نزد خویش نمییابند و از همینرو ترجیح میدهند در ترسیم کردن این تصویر از حق رای استفاده نکرده و آن را نادیده بگیرند. تبلور نهاد انتخابات در یک روز متجلی میشود، اما قبلتر از آنکه این نهاد جایگاه خود را در میان رای دهندگان حفظ کند نیاز به پیادهسازی الزاماتی از جمله رقابت برابر، حضور سلایق مختلف سیاسی، حضور جریانهای سیاسی مختلف از سوی حاکمان سیاسی دارد و بسته نگاه داشتن دریچه ورود سایرین به حلقههای قدرت چه بسا مشکلات دیگری را برای آینده نظام سیاسی در ایران رقم بزند.
سوم: یکی از سادهترین راه حلهای ممکن برای کشف علل کاهش مشارکت در انتخاباتهای برگزار شده از سال ۱۳۹۸ تا به امروز، یافتن مقصر در دولت قبل و امروز و یا تاکید کردن به پروژههای ناامید سازی مردم توسط رسانههای خارجی است. به سادگی میشود انگشت اتهام را به سوی دولت سابق، شیوه مدیریت مجلس یازدهم، ناتوانی دولت سیزدهم در حل برخی مشکلات اقتصادی و یا برخی از روزنامهنگاران خارج از کشور گرفت و آنان را به دلسرد کردن مردم متهم نمود؛ دنبالهروی چنین آدرسی نه تنها تصمیمگیران اصلی را به حل دشواره امروز راهنمایی نخواهد کرد، بلکه مسئله کاهش مشارکت، افزایش آرای باطله و یا غیرمهم شدن صندوق رای در نگاه مردم به قوت برجای خواهد ماند. بهترین راه برای حل دشواره صندوق رای و مشارکت بیشتر شهروندان در انتخابات آینده، دیدن وضعیت موجود براساس تصاویری واقعی و نه ذهنی است. چنانچه این مقدمه برای نگرش به شرایط ایران امروز از سوی صاحبان قدرت و سیاستگذاران فهم شود چه بسا بخش زیادی از مسیر فردای سیاست در ایران با کمترین هزینه مرتفع گردد.
انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی با تمام حواشی و متن آن به پایان رسید و براساس خبرهای غیررسمی تا این لحظه میزان مشارکت شهروندان ۴۱ درصد بوده است. براساس گزارش خبرگزاری ایران؛ ۶۱ میلیون نفر واجد شرایط شرکت در این دوره از انتخابات بودند که بیش از ۲۵ میلیون نفر از این تعداد معادل ۴۱ درصد در انتخابات مشارکت کردند. به عبارتی دیگر، ۵۹ درصد از شهروندان به هر دلیل مشخص و یا نامشخص از مشارکت در انتخابات صرفنظر کرده و پای صندوقهای رای حاضر نشدند.
اول: چنانچه میزان مشارکت مردم کشورمان در انتخابات مجلس شورای اسلامی در سالهای گذشته را در نظر داشته باشیم، این میزان از مشارکت شهروندان در انتخابات بسیار پایین به شمار میآید. حتی مقایسه همین میزان با مشارکت مردم در سال ۱۳۹۸ و شکل گرفتن مجلس یازدهم، نمایی نسبتا ناامید کننده از تصویر سیاسی کشور را ترسیم میکند. اگر آمارهای دورههای سابق را در نظر بگیریم، بالاترین میزان مشارکت به سال ۱۳۷۴ و مجلس پنجم با مشارکت ۷۱ درصد و پس از آن مجلس ششم با مشارکت ۶۹ درصد میرسد. در واقع با گذر زمان نه تنها این میزان از مشارکت حفظ نشده است، بلکه رفته رفته از مشارکت شهروندان در فرآیند انتخابات به دلایل متعدد کاسته شده است. به عنوان مثال در انتخابات سال ۱۳۷۸ و با وجودی که ۸۰۰ نفر در شهر تهران برای کسب کرسیهای مجلس شورای اسلامی رقابت میکردند، ۱۸ نفر از چهرههای سیاسی موفق شدند بیش از ۱ میلیون رای کسب کنند، گویا دست یافتن به چنین آماری در زمان حال بسیار دور از ذهن شده است. همین آمار را با آمار سال ۱۳۹۸ مقایسه کنیم، تنها نفر اول تهران موفق به جذب ۱ میلیون و دویست هزار نفر رای میشود و سایر کاندیدا کمتر از یک میلیون رای میآورند. انتشار آمارهای اولیه صندوقهای تهران حکایت متفاوتی از میزان مشارکت شهروندان در سال ۱۴۰۲ را فریاد میزند.
دوم: انتخابات در سپهر سیاسی تنها به یک عبارت، معنا، کلیدواژه و مفهوم کوچک ختم نمیشود، بلکه میتوان به انتخابات به عنوان یک نهاد فربه و بزرگ برای شکل دادن به تغییرات، اصلاح فرآیندها و سیاستها نگاه کرد. انتخابات نهادی است که میزان مشارکت در آن به دلایل متعدد در حوزههای مختلف ارتباط پیدا میکند. از فرهنگ گرفته تا سیاست و اقتصاد و مهمتر از این همه زیست روزمره شهروندان. چنانچه از میزان مشارکت شهروندان در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ و مشارکت مردم در این انتخابات مشخص است، کارکردهای این نهاد تاثیرگذار و کم هزینه از سوی متولیان اصلی دچار آسیب شده و به طبع آن شهروندان نیز نقش خود را در آن به مانند گذشته پیدا نمیکنند. به عبارتی این نهاد در گذشته نه چندان دور از منظر رای دهندگان از تصویری مطلوب، با جذابیت کافی و مهم برخوردار بوده و رای دهندگان در مهمترین کنش سیاسی و اجتماعی حرف و مطالبه خویش را از طریق صندوقهای رای بیان میکردند. چرا که تاثیر رای خود را به صورت بی واسطه در زندگی لمس میکردند. با توجه به میزان مشارکت شهروندان در دو انتخابات برگزار شده، به نظر میرسد در زمان حال رای دهندگان آن تصویر گذشته را نزد خویش نمییابند و از همینرو ترجیح میدهند در ترسیم کردن این تصویر از حق رای استفاده نکرده و آن را نادیده بگیرند. تبلور نهاد انتخابات در یک روز متجلی میشود، اما قبلتر از آنکه این نهاد جایگاه خود را در میان رای دهندگان حفظ کند نیاز به پیادهسازی الزاماتی از جمله رقابت برابر، حضور سلایق مختلف سیاسی، حضور جریانهای سیاسی مختلف از سوی حاکمان سیاسی دارد و بسته نگاه داشتن دریچه ورود سایرین به حلقههای قدرت چه بسا مشکلات دیگری را برای آینده نظام سیاسی در ایران رقم بزند.
سوم: یکی از سادهترین راه حلهای ممکن برای کشف علل کاهش مشارکت در انتخاباتهای برگزار شده از سال ۱۳۹۸ تا به امروز، یافتن مقصر در دولت قبل و امروز و یا تاکید کردن به پروژههای ناامید سازی مردم توسط رسانههای خارجی است. به سادگی میشود انگشت اتهام را به سوی دولت سابق، شیوه مدیریت مجلس یازدهم، ناتوانی دولت سیزدهم در حل برخی مشکلات اقتصادی و یا برخی از روزنامهنگاران خارج از کشور گرفت و آنان را به دلسرد کردن مردم متهم نمود؛ دنبالهروی چنین آدرسی نه تنها تصمیمگیران اصلی را به حل دشواره امروز راهنمایی نخواهد کرد، بلکه مسئله کاهش مشارکت، افزایش آرای باطله و یا غیرمهم شدن صندوق رای در نگاه مردم به قوت برجای خواهد ماند. بهترین راه برای حل دشواره صندوق رای و مشارکت بیشتر شهروندان در انتخابات آینده، دیدن وضعیت موجود براساس تصاویری واقعی و نه ذهنی است. چنانچه این مقدمه برای نگرش به شرایط ایران امروز از سوی صاحبان قدرت و سیاستگذاران فهم شود چه بسا بخش زیادی از مسیر فردای سیاست در ایران با کمترین هزینه مرتفع گردد.