بر اساس این طرح در مرحله اول ۶ هفته طول میکشد تا آتشبس کامل برقرار شود، نیروهای رژیم صهیونیستی از مناطق پرجمعیت غزه خارج میشوند، تبادل برخی اسرا از جمله زنان، کودکان و سالمندان انجام و گروگانهای آمریکایی در این مرحله آزاد میشوند. در مرحله دوم تبادل تمام گروگانها و اسیران صورت میگیرد و در مرحله پایانی طرح بازسازی غزه آغاز میشود.
چندی پیش وزرای خارجه پنج کشور عربی عربستان، اردن، امارات، قطر و مصر بیانیه مشترکی صادر و در حمایت از این طرح، بر اهمیت تعامل جدی و مثبت با پیشنهاد جو بایدن در خصوص برقراری آتشبس در نوار غزه و مبادله اسرا میان رژیم صهیونیستی و مقاومت فلسطین تاکید کردند.
اما بنابر آنچه روزنامه صهیونیستی تایمز گزارش داده، قطعاً طرح آمریکا با پاسخ منفی «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی مواجه خواهد شد.
«حسین اصغریثانی» تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتوگو با ایسنا با مقایسه طرح آتشبس آمریکایی و معاهده اسلو، به جوانب آتشبس پیشنهادی بایدن پرداخت و اظهار کرد: با واکاوی گذشته، از تاریخ ۱۹۴۸ به این سو توافق صلح اسلو را در اوایل دهه هفتاد داشتیم که بین جنبش آزادیبخش فلسطین(ساف) و رژیم اشغالگر صهیونیستی صورت گرفته بود. توافق اسلو در آن زمان در دنیا سر و صدای زیادی به پا کرد و نروژیها به خاطر میانجیگری در این توافق تاجایی که در توان داشتند تصویری از قدرت مذاکراتی خود در سطح دنیا ثبت کردند. با نگاهی به مفاد این توافق متوجه میشویم فلسطینیها به ناچار حاضر به پذیرش آن شدند. در آن موقعیت نروژ به صورت کاملا محرمانه توافق را پیش برد تا جایی که وقتی توافق اعلام شد دنیا در شوک فرو رفت.
وی با بیان اینکه طرح بایدن مانند توافقنامه صلح اسلو بیشتر به نفع رژیم صهیونیستی چیده شده است، اضافه کرد: در آن زمان فلسطین دست بالا را نداشت و نروژ نیز روابط خوبی با اسرائیل داشت. با این حال همان توافق اسلو که به نفع اسرائیل هم بود به خاطر اینکه هیچ ضمانت و پشتوانه اجرایی نداشت، به درستی اجرا نشد و فقط به موجودیت اسرائیل مشروعیت بخشید. از آن توافق چند دهه میگذرد و ما در جهانی دیگر مجددا شاهد ارائه طرحی هستیم که کاملا همسو با منافع رژیم صهیونیستی است. ولی آیا این بار هم چنین توافقی توسط طرفین پذیرفته میشود؟
این تحلیلگر مسائل بینالملل ادامه داد: برخلاف دورههای گذشته فلسطینیها در دو بعد سیاسی و نظامی به قدرت دست یافتهاند. برای اولین بار وارد سرزمینهای اشغالی شدند و توانستند تمام وجوه امنیتی، اطلاعاتی و فنی اسرائیل را به چالش بکشند. اما نقطه عطف این تحولات نه در قدرت حماس و موج حملات ویرانگر رژیم صهیونیستی، بلکه در تاثیر این رویدادها بر افکار عمومی بینالملل است؛ افکاری که پس از ۷ اکتبر به دلیل به حاشیه کشیده شدن و ضعف رسانههای رسمی و نقشآفرینی پررنگ شبکههای مجازی، سازمانها و جنبشهای مدنی از این رو به آن رو شد.
اصغریثانی به دلایلی نشان میدهد که این طرح به نفع اسرائیل است اشاره و عنوان کرد: آتشبس فوری، عقبنشینی نیروهای صهیونیستی از مناطق مسکونی و بازگشت افراد غیرنظامی به مناطق مسکونی جزو برنامههای طرح آتشبس آمریکاست. کاملا مشخص است این طرح به جای اینکه به نفع فلسطینیها باشد به نفع رژیم اشغالگر صهیونیستی است و چند دلیل برای این ادعا وجود دارد. اولا نتانیاهو در داخل رژیم صهیونیستی در شرایط کاملا اسفناکی قرار گرفته؛ کابینهاش در معرض فروپاشی است و اعتراضات داخلی شدیدی در حال وقوع است.
وی افزود: از طرف دیگر قرار است از سوی دیوان بینالمللی کیفری تحت تعقیب قرار بگیرد و کشورهایی مانند آلمان که روابط حسنهای با اسرائیل داشتند نیز اعلام کردند که اگر حکم دیوان قطعی شود نتانیاهو را بازداشت میکنند. همچنین در نظر افکار عمومی بینالمللی نیز نتانیاهو به عنوان جنایتکار جنگی شناخته شده، حیات سیاسی خود را کاملا از دست داده و در داخل هم آنچه به عنوان میراث صهیونیسم رشد و نمو پیدا کرده بود و اجازه نمیدادند فلسطین مستقلی شکل بگیرد در حال تخریب است. از سوی دیگر رژیم صهیونیستی همیشه از فلسطینیها چهره خشنی به نمایش میگذاشت و آنها را به عنوان تروریست و جهادگرایان بنیادگرا و کسانی که تهدیدی برای مردم اسرائیل هستند، معرفی میکرد. اما در حال حاضر این تصویر کاملا برعکس شده است.
این تحلیلگر مسائل بینالملل با اشاره به اینکه از همان ابتدا مشخص بود این طرح راه به جایی نمیبرد، اظهار کرد: بایدن میخواهد با دادن این طرح چند هدف را نشانه بگیرد. اولا انتخابات آمریکا نزدیک است و میتواند از این طرح بهرهبرداری انتخاباتی کند. دوما میخواهد تصویر آمریکا را در نزد رژیم صهیونیستی ترمیم کند. سوما ما شاهد رشد جنبشهای مدنی در آمریکا هستیم و در خود این کشور انواع اعتراضات شدید صورت گرفته است. لذا بایدن در شرایطی که نتوانسته شعارهایش در زمینه سیاست خارجی را عملی کند، این طرح را به عنوان طرح صلح پیشنهاد داده تا دولت خودش را از بیعملی خارج کند و نشان دهد ابتکار عملی را با عنوان طرح صلح روی میز گذاشته است.
اصغریثانی اضافه کرد: از طرف دیگر حماس دست بالا را دارد. از نظر نظامی حداقل نصف نیروهای حماس در حال حاضر در میدان عملیاتی حضور دارند. اسرائیلیها تلفات بسیار زیادی دادهاند و هنوز هم نتوانستهاند به اهدافی که از پیش تعیین کردهاند برسند. نتوانستند حماس را از بین ببرند و مناطق را به صورت پایدار اشغال کنند. به نظر من این طرح نوعی سادهسازی معادلات است. بهطوری که انگار آمریکاییها نمیخواهند درک کنند شرایط تغییر کرده و موضوع از آنچه آنها تصور میکنند فراتر رفته است.
این تحلیلگر مسائل بینالملل ادامه داد: با این طرح بایدن میخواست تشکیل کشور فلسطین را به حاشیه ببرد به خاطر همین از قبل میدانستند که فلسطینیها با این طرح موافقت نمیکنند. چه در این جنگ و چه جنگهای گذشته تا به اکنون فلسطینیها هزینه بسیار سنگینی پرداخت کردهاند و این طرح برای آنها نوعی مسکن فوری است اما مردم فلسطین میخواهند تا این مشکل به صورت ریشهای برای همیشه حل شود. دوما آمریکاییها قدرتهای منطقهای را نادیده گرفتند. هر طرحی که بخواهد حول محور فلسطین اجرا و به یک توافق جامع ختم شود، نمیتواند بدون در نظر گرفتن کشورهایی مانند ایران که نقشآفرینی فوقالعادهای در منطقه دارند موفق شود. سوما طرح بیشتر از اینکه به نظر برسد برای یک بحران بینالمللی ارائه شده باشد؛ برای شرایط داخلی آمریکا و اسرائیل ارائه شده است.
وی در پاسخ به اینکه چرا نتانیاهو با وجود اینکه طرح آمریکا همسو با منافع رژیم صهیونیستی بود به این طرح رغبتی نشان نداد، گفت: به نظر نتانیاهو در یک منجلابی فرو رفته که بیشتر از اینکه موضوع پیش آمده را به عنوان بخشی از منافع ملی رژیم صهیونیستی تلقی کند، جنگ را به پرونده شخصی خودش تبدیل کرده است. به همین دلیل حتی طرحهایی که با چانهزنی بیشتر قابل پذیرش است با مخالفت نتانیاهو رو به رو میشود. سیاست نتانیاهو گسترش جنگ است و بقای سیاسی خودش را هم در گسترش جنگ میبیند.
انتهای پیام