آقای رشید؛ بعد از اتفاقا تلخ بامداد روز چهارشنبه در تهران، مطالب مختلفی از سوی افراد و جریانهای سیاسی کشور عنوان شد؛ در گام اول، میخواهم برداشت شما از این حادثه را بدانم و مشخصاً از شما سوال کنم، آیا بروز چنین حوادثی را ضعف در تحلیل سیاسی یا خطای امنیتی میدانید؟
امروز فرصت نقد و گفت و گو درباره ابعاد حادثه نیست؛ باید از هر نوع تصمیم نظام برای واکنش متقابل حمایت کنیم
جنایت اخیر اسرائیل که منجر به شهادت اسماعیل هنیه در ایران شد، ابعاد مختلفی دارد؛ از جمله تأثیر بر سرنوشت امروز سرزمین فلسطین، تاثیر بر آینده دولت اسرائیل، اوضاع اجتماعی دولت اسرائیل، آمریکا و حامیان اروپایی دولت اسرائیل، تأثیر بر جهان اسلام، جهان عرب و جبهه مقاومت؛ تأثیر آن بر ایران و ایرانی و نظام جمهوری اسلامی ایران و دولت نوپای آقای مسعود پزشکیان. به نظر میرسد هنوز نمیتوان از حرف آخر را زد، اما چه زمانی برای نتیجهگیری نهایی مناسب است؟ زمانی که واکنش ایران و میزان تاثیرگذاری آن مشخص شود.
این واکنش میتواند نقطه عطفی در تاریخ فلسطین و تاثیرگذاری ملموسی در ترازبندی نظام بینالملل داشته باشد. پس واکنش ایران بسیار مهم است. همه ابعادی که عرض کردم بستگی به نوع واکنش جمهوری اسلامی ایران دارد و تاثیر بر همه مواردی که بیان کردم. به عبارت دیگر؛ این واکنش هم میتواند نقطه کوری باشد و هم میتواند ما را در گردنه جدید، با مسائل و حوادث جدید رو به رو کند. واکنش ایران هم الزاماً منحصر به عملیات نظامی نیست، بلکه میتواند سیاسی و یا امنیتی هم باشد. بهتر است در خصوص این موضوع ما صحبت نکنیم، زیرا اساساً هر چیزی که عنوان کنیم را هم دشمن رصد میکن و هم ممکن است بر روی مرکزیت تصمیمگیری تاثیرگذاری داشته باشد.
حتماً ارائه نظرات مصلحانه مفید و قابل احترام است، اما نه آنگونه که به طور سرگشاده رسانهای کنیم؛ به مصلحت نظام و کشور نیست که الان درباره ابعاد مختلف ماجرا با هر نوع فهمی وارد گفت و گو شویم. من منتقد شخصیتها، جریانات و نخبگان سیاسی در کشور هستم که امروز به این مسأله پرداختهاند و معتقدم امروز زمان حمایت از نظام برای هر نوع اقدام متقابل است. البته اگر این نظرات قابل انتقال به مرکزیت نظام برای تصمیمگیری هر چه بهتر باشد «فبها» و چه بهتر؛ اما اگر نیست و فقط به دنبال رسانهای کردن نقدهای خودمان هستیم، کاملاً غلط است. امروز ما نیاز به یک «همت متمرکز ملی» برای مقابله با یک حادثه تکاندنده داریم.
واکنش نظامی خود ابعاد مختلفی دارد؛ شدت واکنش، عوامل واکنش و… آیا ایران و جبهه مقاومت به صورت ترکیبی واکنش نشان خواهند داد و یا به صورت تفکیکی عمل خواهند کرد؟ حزبالله، انصارالله، حشدالشعبی و… .
این موضوع مهمی است؛ از نظر من کسانی که در حلقه تصمیمگیری نیستند، بهتر است از ارائه نظرات آشکار خودداری کنند. آفت بیان نظرات آشکار در این خصوص چیست؟ اولاً دشمن گمان میکند که وحدت ملی در کشور وجود ندارد؛ ثانیاً دلگرمی از مسئولین را خواهد گرفت. موضوع ملی و حیثیتی است و نباید کوچکترین خللی در عزم مسئولین وارد شود.
در مورد اهداف ما؛ ما میتوانیم اهداف متفاوتی را مدنظر قرار بدهیم. شاید در برداشت اول همه گمان کنند که اسرائیل باید مورد هدف قرار گیرد؛ خب چرا مواضع آمریکاییها را نزنیم؟ اگر کف و سوتهایی که آمریکاییها برای نتانیاهو در مجلس آمریکا زدند نبود، این حادثه هم اتفاق نمیفتاد. عقبه استراتژیک اسرائیل آمریکا است. هسته تصمیمگیری باید قدرت مانور داشته باشد و به راحتی تصمیمگیری کند. این الزاماً به معنای القاء مورد هدف قرار دادن این و آن نیست.
در تیر ماه سال ۱۳۶۶ و بعد از ورود ناو «بریجتون» که از قضاء با مین برخورد کرد، دستور امام خمینی رحمت الله بر انهدام آن بود؛ اما مسئولین وقت تصمیمگیری به مصلحت نداستند و امام نظرات آنان را پذیرفت، اما فرمودند اگر من بودم میزدم. حال برای چی نگران باشیم؟ باید برای حمایت از هر نوع تصمیمی از سمت حلقه تصمیمگیری آماده باشیم. چه این تصمیم انهدام مواضع آمریکاییها باشد و چه مذاکره سیاسی. مهمترین موضوع در کشور پشتیبانی از تصمیم حلقه تصمیمگیری در کشور است؛ فارغ از آنکه چه دسته و گروه سیاسیای در کشور هستند.
«تلک الایام نوادلها بین الناس». امروز ممکن است در مرکزیت تصمیمگیری کسانی نشسته باشند که با نیز همسو نباشند، اما موضوع ملی و حیثیتی اتفاق افتاده است، علم دست کسانی است که در مرکزیت تصمیمگیری نظام نشستهاند. باید همه از آنان حمایت کنیم. نظر کارشناسی برای بعد از واکنش محفوظ باشد. امروز تنها باید حمایت کرد.
در مورد ابعاد واکنش هم ممکن است نظامی، امنیتی، تسحلیات اتمی، زیرساخت، مراکز عمومی و … باشد. باید از تصمیمگیری مرکزیت حمایت کرد. ضروری است که دایره تصمیمگیری تنگ و بسته باشد؛ زیرا رعایت مسائل امنیتی بسیار واجب است. شبکههای نفوذی خطرناک و پنهانی در درون دستگاههای امنیتی به صورت شناور عمل میکنند و بارها و بارها به نظام ضربه زدند؛ از جمله همین ترور شهید اسماعیل هنیه. از سوی دیگر؛ سیستمهای پیشرفته اطلاعاتی در اختیار دشمن است؛ پس شبکه نفوذ و ابزارهای پیشرفته اطلاعاتی دشمن از جمله ماهواره و دستگاههای الکترونیکی ایجاب میکند که حلقه تصمیمگیری بسته و تنگ باشد. گلایه از این موضوع هم خلاف فهم عقلانی است.
امروز فرمانده کل قوا رهبری است و به تشخیص ایشان حلقه تصمیمگیری شکل میگیرد. ممکن است که من و شما نیز حدسهایی درباره افراد آن داشته باشیم، اما این حلقه نباید آشکار شود و رسانهای شود. وظیفه امروز اول ملت، نخبگان، سیاستمداران و جناحهای سیاسی، فارغ از هرگونه تحلیل، مصلحت اندیشی و مساعدت فکری، باید حمایت از مرکزیت نظام باشد. هر نوع اظهار نظری که تصمیمگیری را دچار خدشه کند و یا به دشمن بفهماند که این تصمیم حمایت ملی ندارد، خلاف تجربه و درک صحیح از واقعیت پیش آمده است. اسرائیل حیثیت ما را مورد هدف قرار داده، هر چند که سابقه این کار از طرف اسرائیل کم نیست، اما این مرتبه نسبت به گذشته متفاوت است.
اگر قبلاً از نظام سیاسی کشور به خاطر واکنش ندادن به حوادث گذشته انتقاد میکردیم، امروز که پس از ترور شهید اسماعیل هنیه نظام تصمیم به واکنش گرفته است، باید از او پشتیبانی کنیم. ملت باید مثل سرباز پشت سر فرماندهی قدم بردارد؛ حتی نوع واکنش مهم نیست خواه واکنش محدود، واکنش وسیع، هدف استراتژیک، هدف عمومی و … هر چه که شد.
وظیفه ملت آن است که پیام خود را به نظام سیاسی برساند و بگوید پشت هر تصمیمی که شما بگیرید ایستادهایم و هزینه آن را قبول خواهیم کرد. حیثیت ما مورد هدف قرار گرفته است و وقتی حیثیت ما مورد هدف قرار گرفت، هستی ما بی معنی است.
من به سهم خودم تقاضا میکنم که دیگران نیز چنین نظری را داشته باشد. پشت هر تصمیمی که نظام با هر هزینهای که گرفت بایستیم. البته این سخن به معنای جنگ طلببودن نیست، اما وقتی حیثیت شما لکهدار شد، ابایی از وقوع جنگ هم نداریم. وقتی که حیثیت شما آسیب دید، دیگر فرصتی برای چانهزنی ندارید. بله؛ ممکن است تصمیم نظام بر جنگیدن نباشد، اما هر تصمیمی که گرفت را باید حمایت کنیم.
در جمعبندی بحث خودم باید بیان کنم که ما امروز در یک نقطه عطف قرار داریم؛ قبل از اینکه به این نقطه عطف برسیم، حادثه ترور اسماعیل هنیه اتفاق افتاده است. عبور از این نقطه بستگی به واکنش و میزان تاثیرگذاری آن دارد. همه آن مواردی که در ابتدای سخن خودم عرض کردم: ایران و ایرانی، هویت ایرانی، نظام جمهوری اسلامی، دولت پزشکیان، ترازبندی نظام بینالملل، جهان عرب و جهان اسلام، فلسطین و غزه، اسرائیل و نتانیاهو.
شکاف بین ملت و دولت و شکاف در حاکمیت باعث پدید آمدن عوامل نفوذی در کشور است
پزشکیان را شعار وفاق ملی پا به عرصه گذاشته و باید از او حمایت کرد
اساساً عامل نفوذی که به وضوح مشخص است در کشور وجود دارد، چگونه پدید آمده است؟ یکی از دلایل اصلی پیداش عامل نفوذی شکاف بین ملت و دولت است. شکاف در حاکمیت یکی دیگر از دلایل آن است.مرحبا به آقای پزشکیان که با شعار وفاق ملی آمد و چه بد میفهمند کسانی که همچنان بر طبل اختلاف میکوبند.
با یک مثال ورزشی این موضوع را بهتر توضیح بدهم؛ همه میدانیم یک مسابقه بزرگ ورزشی به نام دربی بین تیمهای استقلال و پرسپولیس برگزار میشود. هر مرتبه این شهرآورد برگزار میشود، بعد بازی صدا و سیما تیمی که پیروز میدان شده است را برای گفت و گو میآورد، اما چه کنیم که در این قصه صدا و سیما همچنان طرف بازنده ماجراست! آیا آقای پزشکیان؛ ستاد و حامی و طرفدار نداشت که همه مهمانان امروز صدا و سیما از طرف بازنده انتخابات است؟ من نمیخواهم بگویم که از آن طرف کسی را نیاورید، ولی انصاف شما کجاست؟ تیم برنده، تیم پزشکیان است؛ اما هر چه برنامه برگزار شده برای طرف بازنده است.
سال ۲۰۰۶ و در روزهای اول حمله اسرائیل به لبنان، همان موقع من معاون تحقیقاتی بنیاد حفظ آثار دفاع مقدس بودم. یکی از پروژههای در دست انجام بنیاد و مدیریت آن برحسب وظیفه بر دوش معاونت تحقیقات بود؛ دایرهالمعارف دفاع مقدس بود. به همین تناسب جلسهای با قائم مقام وقت صدا و سیما مرحوم آقای «هنردوست» داشتیم. جلسه در خصوص دایرهالمعارف جنگ بود. آن موقع تازه آقای احمدینژاد به ریاست جمهوری رسیده بود. ایشان در آن جلسه با قاطعیت خطاب به اعضای جلسه گفت که: «دیگر نمیگذاریم دولت از دست ما خارج شود.» معنی این حرف چیست؟ یعنی اگر دولت ما نبود، صدا و سیما او را زمین خواهد زد.
همین خط همچنان در صدا و سیما همچنان دیده میشود. دولتی با شعار وفاق ملی روی کار آمده است، آیا به این معنی است که رقیب بازنده از بازی خارج شود و به او بازی ندهیم؟ من از اصلاحطلبان و اصولگرایان درخواست میکنم که روی کلمه «وفاق ملی» تامل کنند، تعمق کنند و تحقیق کنند. یکی از عواملی که دایره نفوذ در کشور را تنگ میکند، وفاق ملی است.تقویت وفاق ملی باعث کاهش خطر نفوذیهاست. شبکههای جاسوسی عوامل مهمی در کشور شدهاند. ترفند مقابله با آنان، ایجاد وحدت ملی و تقویت وفاق ملی است. امروز وحدت ملی یعنی پشت تصمیم نظام بایستیم.