گروه سیاسی: روزنامه فرهیختگان در مطلبی نوشت که معتقد است رای پزشکیان قومیتی نیست.
این روزنامه نوشت: در هفتههای اخیر برخی افراد یا جریانها، دلیل پیروزی کاندیدای مرحله دوم انتخابات سال ۱۴۰۳ (مسعود پزشکیان) را آرای قومی و مشخصا میزان رأی وی در استانهای آذرینشین دانستهاند.
در این رابطه چند نکته قابل توجه است:
نخست اینکه آمار و ارقام نشان میدهد استانهای غرب و شمالغرب ایران در دهه ۹۰ پایگاه اصلاحطلبان بوده و در دو انتخابات ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ که مشارکت بالای ۵۰ درصد اتفاق افتاده است، رأی کاندیدای اصلاحطلبان در این استانها بیش از دیگر کاندیداها بوده و بنابراین صرفنظر از کاندیداتوری پزشکیان، انتظار میرود در انتخابات پر شور و حداکثری، هر شخصی که از سوی اصلاحطلبان معرفی شود، در این مناطق اقبال بیشتری داشته باشد.
دوم اینکه همچنانکه گفته شد، مقبولیت یک شخص در زادگاه خود بهطور منطقی موجه و پذیرفته شده است و رأی آوردن پزشکیان در استانهای شمالغربی که ۵ دوره متوالی رأی بزرگترین شهر این استانها را برای ورود به مجلس بهدست آورده، قابل پیشبینی و انتظار است.
بنابراین اینکه احیانا جریانهای قومگرا بخواهند این موضوع را مقدمه داستان سراییهایی کنند و از این نمد کلاهی برای خود بدوزند، یا رقبا بخواهند با چنین برچسبی به داستان قومگرایی در انتخابات ایران اعتباری دهند، هم غیرمنطقی و هم خطرناک است.
سوم آن که تفاوت رأی دو کاندیدا در زادگاه خود از برتری مطلق پزشکیان در زادگاه خود و برتری نسبی در زادگاه جلیلی (خراسانرضوی) حکایت میکند، به عبارت دیگر وعدههای انتخاباتی جلیلی حتی در زادگاه خود نیز توجه آنچنانی را برنیانگیخته است و پزشکیان بهجز استانهای پیرامونی در برخی استانهای داخلی ازجمله استانهای، تهران، البرز، مرکزی و سمنان نیز اکثریت آرا را به دست آورده و تقلیل دادن رأی وی به آرای قومی برداشتی نادرست و نارواست.
برای تحلیل منطقی از نتایج آرای انتخابات ریاستجمهوری البته باید کندوکاو بیشتری در پایگاههای رأی مناطق روستایی و شهری استانهای مختلف، وضعیت اقتصادی و معیشت مردم، نقش احزاب سیاسی و گروههای مرجع و حتی دخالت پنهان یا آشکار نهادهای رسمی و غیررسمی در انتخابات داشت و تقلیل نتیجه انتخابات به مسائل قومی، نهتنها گمراهکننده است که میتواند تهدیدآفرین و خطرناک باشد.
این روزنامه نوشت: در هفتههای اخیر برخی افراد یا جریانها، دلیل پیروزی کاندیدای مرحله دوم انتخابات سال ۱۴۰۳ (مسعود پزشکیان) را آرای قومی و مشخصا میزان رأی وی در استانهای آذرینشین دانستهاند.
در این رابطه چند نکته قابل توجه است:
نخست اینکه آمار و ارقام نشان میدهد استانهای غرب و شمالغرب ایران در دهه ۹۰ پایگاه اصلاحطلبان بوده و در دو انتخابات ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ که مشارکت بالای ۵۰ درصد اتفاق افتاده است، رأی کاندیدای اصلاحطلبان در این استانها بیش از دیگر کاندیداها بوده و بنابراین صرفنظر از کاندیداتوری پزشکیان، انتظار میرود در انتخابات پر شور و حداکثری، هر شخصی که از سوی اصلاحطلبان معرفی شود، در این مناطق اقبال بیشتری داشته باشد.
دوم اینکه همچنانکه گفته شد، مقبولیت یک شخص در زادگاه خود بهطور منطقی موجه و پذیرفته شده است و رأی آوردن پزشکیان در استانهای شمالغربی که ۵ دوره متوالی رأی بزرگترین شهر این استانها را برای ورود به مجلس بهدست آورده، قابل پیشبینی و انتظار است.
بنابراین اینکه احیانا جریانهای قومگرا بخواهند این موضوع را مقدمه داستان سراییهایی کنند و از این نمد کلاهی برای خود بدوزند، یا رقبا بخواهند با چنین برچسبی به داستان قومگرایی در انتخابات ایران اعتباری دهند، هم غیرمنطقی و هم خطرناک است.
سوم آن که تفاوت رأی دو کاندیدا در زادگاه خود از برتری مطلق پزشکیان در زادگاه خود و برتری نسبی در زادگاه جلیلی (خراسانرضوی) حکایت میکند، به عبارت دیگر وعدههای انتخاباتی جلیلی حتی در زادگاه خود نیز توجه آنچنانی را برنیانگیخته است و پزشکیان بهجز استانهای پیرامونی در برخی استانهای داخلی ازجمله استانهای، تهران، البرز، مرکزی و سمنان نیز اکثریت آرا را به دست آورده و تقلیل دادن رأی وی به آرای قومی برداشتی نادرست و نارواست.
برای تحلیل منطقی از نتایج آرای انتخابات ریاستجمهوری البته باید کندوکاو بیشتری در پایگاههای رأی مناطق روستایی و شهری استانهای مختلف، وضعیت اقتصادی و معیشت مردم، نقش احزاب سیاسی و گروههای مرجع و حتی دخالت پنهان یا آشکار نهادهای رسمی و غیررسمی در انتخابات داشت و تقلیل نتیجه انتخابات به مسائل قومی، نهتنها گمراهکننده است که میتواند تهدیدآفرین و خطرناک باشد.