گروه سیاسی: عمر دولت چهاردهم اگر چه کوتاه است اما در این مدت حضور پسر معاون اول رئیس جمهور در مراسم تودیع و معارف وزیر صمت و همچنین همراهی داماد پزشکیان در سفر عراق، حواشی را ایجاد کرد و بار دیگر پدیده «آقازادگی سیاسی» را بر سر زبانها انداخت.
خبرآنلاین، محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی به واکاوی این موضوع میپرداخت و تاکید میکند؛ ««متأسفانه برخی تحلیلگران سیاسی بدون توجه به حاقّ معنای آقازادگی و امکان سوء استفاده از آن، بارها دیده شده افراد موجهی را بقصد تخریب و با هدف سیاسی و جناحی میکوبند. میروند و بررسی میکنند کدام یک از منسوبان او در مسئولیتی مشغول به کار است و این نسبت مستمسکی میشود برای کوبیدن وی.»
وی مباحث مطرح شده علیه دولت را در مسیر تخریب این دولت نوپا میداند و میگوید؛ «در رابطه با دولت آقای پزشکیان من هیچ عارضه آقازادگی از جنس مخرب و آلوده تاکنون مشاهده نکردهام.»
عطریانفر معتقد است؛ «آقای پزشکیان به مقدار کافی هوشیار است و ایشان به هیچ عنوان در رابطه با این دغدغه بیتوجه نخواهد بود و اجازه هم نخواهند داد که از موقعیت ایشان سوءاستفاده شود. در رابطه با مسئله پسر آقای دکتر عارف هم تصور میکنم مدتهاست دارد در حق ایشان ظلم میشود.»
در ادامه گفتوگوی محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی را میخوانید؛
آقای عطریانفر! در هر دولتی ما با چالشی به نام «آقازادهها» روبهرو هستیم، حال چه در رده روسای جمهور و معاونان و وزرا باشد یا در ردههای پایینتر؛ نظر شما درباره ورود آقازادهها به سیاست چیست و آیا این پدیده مختص به فرهنگ سیاسی خاصی است یا در همه دنیا وجود دارد؟
اجازه بدهید ابتدا به پیشینه تاریخی گزاره فساد و آقازادهها اشاره کنم، آقای علی ربیعی که از دوستان بسیار خوب ما هستند، ۲۰سال پیش در روند تحصیلات عالی خود، پژوهشی پیرامون موضوع فساد، ذیل عنوان «زنده باد فساد، جامعهشناسی سیاسی فساد در دولتهای جهان سوم» در دست تحقیق و تالیف داشتند. ظاهرا در آن پژوهش ارجمند که امکان انتشار نیز یافت به مقولهای تحت عنوان «آقازادگی» و آسیبشناسی آن اشاره شده و از این تاریخ گزاره «آقازادهها» وارد فرهنگ سیاسی ایران شد.
اگر چه اصل پژوهش گام شایسته و ارزشمندی درفرآیند شناخت مقوله فساد و خاستگاه سیاسی آن بود اما بعضا سوءبرداشتها و سوءتفاهمهایی نیز در معنای آقازادگی و فساد احتمالی پیرامون آن رخ داده است. نقد آقازادگی مطرود و آسیبشناسی آن در چالش فکری آقای ربیعی این بود که چهرههایی بدون داشتن هرگونه صلاحیت و شایستگی لازم از ظرفیت، نفوذ و قدرت پدر یا دیگر منسوبان سببی و نسبی خود بصورت نابجا و خلاف عرف و قانون استفاده میکنند و از نردبان رانت بالا میروند و به منافعی و یا مناصبی دست پیدا مینمایند. مفهوم آقازادگی با این تعبیری که آقای ربیعی ارائه میکند، قطعاً در هر فرهنگ سیاسی مشئوم و محکوم به شکست است و نزد هر انسان فهیم و دلبسته ملی مطرود و غیرقابل قبول است.
متأسفانه برخی تحلیلگران سیاسی بدون توجه به حاقّ معنای آقازادگی و امکان سوء استفاده از آن، بارها دیده شده افراد موجهی را بقصد تخریب و با هدف سیاسی و جناحی میکوبند. میروند و بررسی میکنند کدام یک از منسوبان او در مسئولیتی مشغول به کار است و این نسبت مستمسکی میشود برای کوبیدن وی.
این بیماری نوعی سادیسم است که متأسفانه با هدف تخریب روان جامعه ذهنها را مشوب میکند. بدیهی است تا به اصل مفهوم توجه نشود نمیتوان مسئله را بدرستی درک کرد و مرز بیکفایتی برخی منسوبان با چهرههای شایستهای که نسبتی با مسئولان دارند را روشن ساخت.
واقعیت این است بسیاری شخصیتهای برجسته و نامآوری داریم که در صحنه سیاست، فعالیت و مدیریت واجد شرایط برجستهای هستند، در عین حال فرزندان، منسوبان و وابستگان آنها هم کسانی میتوانند باشند که واجد شایستگیهای ذاتی هستند و هیچ نسبت منفعت طلبانه هم با آن فرد ندارند.
یعنی اگر آن پدر، برادر یا آن فامیل هم مسئولیتی بر عهده نمیداشت، آن فرد به دلیل شایستگیهای خود میتوانست به موقعیتهای ارزشمندی دست پیدا کرده و کار کند. از این جهت ما باید بین این قضایا تفاوت قائل شویم.
در رابطه با دولت آقای پزشکیان من هیچ عارضه آقازادگی از جنس مخرب و آلوده تاکنون مشاهده نکردهام. اگر کسانی در مقام تضعیف رییس جمهور ابهامآفرینی میکنند. برای آشفته کردن ذهنیت جامعه با طرح موضوع آقازادگی سیاست تخریب را پیش میگیرند به نظرم نوعی فرافکنی میکنند تا از این رهگذر به دولت نوپای چهاردهم آسیب برسانند.
اینکه بگوییم چرا در سفر آقای پزشکیان به عراق شخصیت موجه و توانمندی چون آقای حسن مجیدی منسوب ایشان حضور دارد، نقدی نیست که احتیاج به بیان داشته باشد و یا امر واقعی نیست که به حقیقتی لطمه وارد کرده باشد. خناسان به دنبال آسیب زدن به دولت وفاق هستند.
دست برقضا مقام رهبری در نصایح و توصیههایی که از گذشته تابه حال به روسای جمهور دارند، فرموده بودند که روسای جمهور در حوزه ستاد شخصی خود و جایی که اطلاعات مهم و طبقه شده وجود دارد و رئیس دولت باید به اطلاعات درست و کامل اشراف پیدا کند، باید فردی را در کنار خود داشته باشد که مورد اعتماد باشد. من این قضیه را در دولت آقای هاشمی شاهد بودم. چهره برجسته و توانمندی مانند محسن هاشمی به عنوان یک شخصیت موجه، مطلع و کاردان در کنار پدرش بود که میتوانست امنیت خاطر برای ایشان ایجاد کند.
در دولت آقای سید محمد خاتمی نیز برادر ایشان آقای مهندس سیدعلی خاتمی مدیر شایسته و توانایی حضور داشت تا دست و بازو و چشم و گوش ایشان باشد. این موضوع هم به لحاظ قانونی، امنیتی و مدیریتی موجه است هم از ناحیه توصیههایی که رهبری داشتند.
آقای احمدی نژاد نیز در مقطعی که رئیس جمهور بود از برادر خود دعوت به کار کرد. آقای روحانی و یا آقای رئیسی هم در رابطه با فعالیتهای دولت، بخصوص ستاد شخصی خود از وجود برادر و یا داماد، برادر داماد و یا همسر خویش به مثابه همکار معتمد و مورد وثوق بهره میبردند. بسیار روشن است که عارضه آقازادگی که مورد نقد آقای ربیعی بود، از این دست انتصابات در کنار مسئولان ارشد اداره کشور نیست.
بنابراین، اگر آقای پزشکیان یا هر رئیس دولتی و یا مقامات ذومراتبی، کسانی را به عنوان چهرههای مومن و مورد تایید، شخصیتهایی مانند داماد یا پسر خود را در کنار خود همراه داشته باشند، نه تنها عارضه مشئوم آقازادگی نیست بلکه این حضور اطمینان بخش از سوی خیرخواهان توصیه میشود تا از وجود چهرههای معتبر و معتمد برای پیشبرد کارها و کسب اطلاعات دقیق به احسن وجه استفاده کنند.
از این جهت آنچه که امروز علیه آقای دکتر پزشکیان دامن زده میشود به نظرم یک غائله سیاسی و ابهامآفرینی انحرافی است که میخواهند دولت را اذیت و آزار رسانند.
این پدیده آقازادگی فقط مختص ایران است یا در کشورهای دیگری هم وجود دارد؟
من این عارضه را در کشورهای دیگر سراغ ندارم. علت وجود چنین آسیبی در ایران هم ناشی از وجود یک بیماری سیاسی در نظام حاکمیت است که اجازه داده نشده دست به دست شدن قدرت از طریق احزاب و رقابتهای حزبی سر و سامان یابد.
درچنین فرضی و در غیاب احزاب کارآمد و تفکر ساختارمند معمولا وقتی شخصی به مسئولیت و منصبی میرسد، امیدهای واهی، امیدهای نادرست و البته امیدهای درست فراوان نسبت به او ظاهر میشود و کسانی هم علاقهمنداند که از بعضی روابط بهرههای سوء و نادرست بگیرند.
از این جهت است که عنوان رانتجویی، روابط ناسالم آقازادگی، ارتباطات بیمارگونه در ادبیات سیاسی ایران رایج شده و دائماً مورد بحث قرار میگیرد. ایراد من هم مشخصاً نسبت به استفادههای ابزاری و غلط از روابط انسانی، روابط فامیلی بین افراد با شخصیتهای معتبری است که مسئولیتی به عهده میگیرند.
آقای عطریانفر! ما در چند سال اخیر، با مسئله فساد در میان آقازادهها چه فساد اخلاقی و چه فساد مالی روبهرو بودیم، به نظر شما نظارت بر ورود آقازادهها به سیاست، اقتصاد یا… باید از چه کانالی صورت بگیرد؟
اتفاقاً این عارضه مورد اشاره شما در نظام سیاسی و اقتصادی توسط افرادی صورت میگیرد که نامی در میان نامآوران سیاست و مدیریت پیدا نمیکنند و اسم آنان مطرح نیست، بلکه به عنوان چهرهای ناشناس و در زیر پوست روابط مدیریتی میخزند و از قدرت منسوبان خود در سطوحی استفاده میکنند.
دست برقضا برخی از مسئولان هم دقت کافی نمیکنند و نمیفهمند که از مسئولیت آنها دارد سوءاستفاده میشود. آن چیزی را که نهادهای امنیتی، اطلاعاتی و قضایی باید دقت کنند و بدون هیچگونه تسامحی برخورد کنند، همین شق از گرفتاریها وعارضه هاست.
برخی افراد با استفاده از روابط فامیلی در حوزههای اقتصادی سوءاستفاده میکنند
ولی نگاهی که افکار عمومی به پدیده آقازادگی دارد با دیدگاهی که شما گفتید تفاوت دارد و مردم نگاه خوبی به این مسئله ندارند. فکر میکنید این نگاه افکار عمومی به خاطر خاطراتی است که خود آقازادهها برای مردم رقم زدند یا به خاطر بیاعتمادی مردم به مسئولین است؟
واقعیت این است که هر دو نگاه میتواند مدنظر باشد. اول اینکه باید این دو مفهوم از هم تفکیک شود. اینکه آقازادگی مورد نقد مردم است و نسبت به آن حساسیت منفی دارند، ناشی از این است که اولاً این تفکیک صورت نمیگیرد.
ثانیا اینکه برخی افراد با استفاده از روابط فامیلی در حوزههای اقتصادی سوءاستفاده میکنند و مقامات نظارتی هم برخورد شایستهای نمیکنند و افکار عمومی را در جریان قرار نمیدهند لذا مردم هم نگاه بدبینانه خود را به همه تسری میدهند.
در هفتههای اخیر دولت با یکسری حواشی در خصوص پدیده آقازادگی روبرو بود، ابتدا بحث حضور پسر آقای عارف در جلسه تودیع و معارفه وزیر صمت مطرح شد و بعد هم حضور داماد آقای رئیس جمهور در سفر به عراق؛ شما چه پیشنهاد و توصیهای در این خصوص به دولت دارید؟ اگر قرار باشد اطرافیان رئیس جمهور، وزرا، معاونان و… در کنارشان باشند باید در چه قالبی باشند؟
توصیه ویژهای ندارم، به عقیده من جناب آقای پزشکیان به مقدار کافی هوشیار است و ایشان به هیچ عنوان در رابطه با این دغدغه بیتوجه نخواهد بود و اجازه هم نخواهند داد که از موقعیت ایشان سوءاستفاده شود.
در رابطه با مسئله پسر آقای دکتر عارف هم تصور میکنم مدتهاست دارد در حق ایشان ظلم میشود. فرزند ایشان در سالهای بسیار دور، شاید ۸ سال پیش اظهارنظری کرده بود که برخی ژن برتراند، البته این بیان در مقام کسب امتیازات ویژه، بیان ناموجهی بود. اگرچه ممکن است شخصی باهوش باشد اما اساساً بیان این عبارتها خیلی در شأن فرزند آقای عارف نبوده ولی حقیقتاً این ماجرا بهانهای است برای تضعیف آقای دکتر عارف و این ظلم فاحش در حق یک مدیر لایق و ارشد نظام است.
آقای عارف حقیقتاً از شخصیتهای اخلاقی و با اعتبار بسیار بالایی هستند که ما اجازه نداریم در حق ایشان اجحاف کنیم. فضاهای رسانهای رقیب هم از برخی ماجراها سوءاستفاده میکنند. توصیه من بیشتر این است که مسئولان ارشد نظام هر کجا که هستند، حساسیتشان نسبت به این جنبه بیشتر و بیشتر باشد. حتی به حدی دقت کنند مبادا از یک ریسمان سیاه و سفید هم آسیب ببینند. این توصیهای است که میتوان داشت.
خبرآنلاین، محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی به واکاوی این موضوع میپرداخت و تاکید میکند؛ ««متأسفانه برخی تحلیلگران سیاسی بدون توجه به حاقّ معنای آقازادگی و امکان سوء استفاده از آن، بارها دیده شده افراد موجهی را بقصد تخریب و با هدف سیاسی و جناحی میکوبند. میروند و بررسی میکنند کدام یک از منسوبان او در مسئولیتی مشغول به کار است و این نسبت مستمسکی میشود برای کوبیدن وی.»
وی مباحث مطرح شده علیه دولت را در مسیر تخریب این دولت نوپا میداند و میگوید؛ «در رابطه با دولت آقای پزشکیان من هیچ عارضه آقازادگی از جنس مخرب و آلوده تاکنون مشاهده نکردهام.»
عطریانفر معتقد است؛ «آقای پزشکیان به مقدار کافی هوشیار است و ایشان به هیچ عنوان در رابطه با این دغدغه بیتوجه نخواهد بود و اجازه هم نخواهند داد که از موقعیت ایشان سوءاستفاده شود. در رابطه با مسئله پسر آقای دکتر عارف هم تصور میکنم مدتهاست دارد در حق ایشان ظلم میشود.»
در ادامه گفتوگوی محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی را میخوانید؛
آقای عطریانفر! در هر دولتی ما با چالشی به نام «آقازادهها» روبهرو هستیم، حال چه در رده روسای جمهور و معاونان و وزرا باشد یا در ردههای پایینتر؛ نظر شما درباره ورود آقازادهها به سیاست چیست و آیا این پدیده مختص به فرهنگ سیاسی خاصی است یا در همه دنیا وجود دارد؟
اجازه بدهید ابتدا به پیشینه تاریخی گزاره فساد و آقازادهها اشاره کنم، آقای علی ربیعی که از دوستان بسیار خوب ما هستند، ۲۰سال پیش در روند تحصیلات عالی خود، پژوهشی پیرامون موضوع فساد، ذیل عنوان «زنده باد فساد، جامعهشناسی سیاسی فساد در دولتهای جهان سوم» در دست تحقیق و تالیف داشتند. ظاهرا در آن پژوهش ارجمند که امکان انتشار نیز یافت به مقولهای تحت عنوان «آقازادگی» و آسیبشناسی آن اشاره شده و از این تاریخ گزاره «آقازادهها» وارد فرهنگ سیاسی ایران شد.
اگر چه اصل پژوهش گام شایسته و ارزشمندی درفرآیند شناخت مقوله فساد و خاستگاه سیاسی آن بود اما بعضا سوءبرداشتها و سوءتفاهمهایی نیز در معنای آقازادگی و فساد احتمالی پیرامون آن رخ داده است. نقد آقازادگی مطرود و آسیبشناسی آن در چالش فکری آقای ربیعی این بود که چهرههایی بدون داشتن هرگونه صلاحیت و شایستگی لازم از ظرفیت، نفوذ و قدرت پدر یا دیگر منسوبان سببی و نسبی خود بصورت نابجا و خلاف عرف و قانون استفاده میکنند و از نردبان رانت بالا میروند و به منافعی و یا مناصبی دست پیدا مینمایند. مفهوم آقازادگی با این تعبیری که آقای ربیعی ارائه میکند، قطعاً در هر فرهنگ سیاسی مشئوم و محکوم به شکست است و نزد هر انسان فهیم و دلبسته ملی مطرود و غیرقابل قبول است.
متأسفانه برخی تحلیلگران سیاسی بدون توجه به حاقّ معنای آقازادگی و امکان سوء استفاده از آن، بارها دیده شده افراد موجهی را بقصد تخریب و با هدف سیاسی و جناحی میکوبند. میروند و بررسی میکنند کدام یک از منسوبان او در مسئولیتی مشغول به کار است و این نسبت مستمسکی میشود برای کوبیدن وی.
این بیماری نوعی سادیسم است که متأسفانه با هدف تخریب روان جامعه ذهنها را مشوب میکند. بدیهی است تا به اصل مفهوم توجه نشود نمیتوان مسئله را بدرستی درک کرد و مرز بیکفایتی برخی منسوبان با چهرههای شایستهای که نسبتی با مسئولان دارند را روشن ساخت.
واقعیت این است بسیاری شخصیتهای برجسته و نامآوری داریم که در صحنه سیاست، فعالیت و مدیریت واجد شرایط برجستهای هستند، در عین حال فرزندان، منسوبان و وابستگان آنها هم کسانی میتوانند باشند که واجد شایستگیهای ذاتی هستند و هیچ نسبت منفعت طلبانه هم با آن فرد ندارند.
یعنی اگر آن پدر، برادر یا آن فامیل هم مسئولیتی بر عهده نمیداشت، آن فرد به دلیل شایستگیهای خود میتوانست به موقعیتهای ارزشمندی دست پیدا کرده و کار کند. از این جهت ما باید بین این قضایا تفاوت قائل شویم.
در رابطه با دولت آقای پزشکیان من هیچ عارضه آقازادگی از جنس مخرب و آلوده تاکنون مشاهده نکردهام. اگر کسانی در مقام تضعیف رییس جمهور ابهامآفرینی میکنند. برای آشفته کردن ذهنیت جامعه با طرح موضوع آقازادگی سیاست تخریب را پیش میگیرند به نظرم نوعی فرافکنی میکنند تا از این رهگذر به دولت نوپای چهاردهم آسیب برسانند.
اینکه بگوییم چرا در سفر آقای پزشکیان به عراق شخصیت موجه و توانمندی چون آقای حسن مجیدی منسوب ایشان حضور دارد، نقدی نیست که احتیاج به بیان داشته باشد و یا امر واقعی نیست که به حقیقتی لطمه وارد کرده باشد. خناسان به دنبال آسیب زدن به دولت وفاق هستند.
دست برقضا مقام رهبری در نصایح و توصیههایی که از گذشته تابه حال به روسای جمهور دارند، فرموده بودند که روسای جمهور در حوزه ستاد شخصی خود و جایی که اطلاعات مهم و طبقه شده وجود دارد و رئیس دولت باید به اطلاعات درست و کامل اشراف پیدا کند، باید فردی را در کنار خود داشته باشد که مورد اعتماد باشد. من این قضیه را در دولت آقای هاشمی شاهد بودم. چهره برجسته و توانمندی مانند محسن هاشمی به عنوان یک شخصیت موجه، مطلع و کاردان در کنار پدرش بود که میتوانست امنیت خاطر برای ایشان ایجاد کند.
در دولت آقای سید محمد خاتمی نیز برادر ایشان آقای مهندس سیدعلی خاتمی مدیر شایسته و توانایی حضور داشت تا دست و بازو و چشم و گوش ایشان باشد. این موضوع هم به لحاظ قانونی، امنیتی و مدیریتی موجه است هم از ناحیه توصیههایی که رهبری داشتند.
آقای احمدی نژاد نیز در مقطعی که رئیس جمهور بود از برادر خود دعوت به کار کرد. آقای روحانی و یا آقای رئیسی هم در رابطه با فعالیتهای دولت، بخصوص ستاد شخصی خود از وجود برادر و یا داماد، برادر داماد و یا همسر خویش به مثابه همکار معتمد و مورد وثوق بهره میبردند. بسیار روشن است که عارضه آقازادگی که مورد نقد آقای ربیعی بود، از این دست انتصابات در کنار مسئولان ارشد اداره کشور نیست.
بنابراین، اگر آقای پزشکیان یا هر رئیس دولتی و یا مقامات ذومراتبی، کسانی را به عنوان چهرههای مومن و مورد تایید، شخصیتهایی مانند داماد یا پسر خود را در کنار خود همراه داشته باشند، نه تنها عارضه مشئوم آقازادگی نیست بلکه این حضور اطمینان بخش از سوی خیرخواهان توصیه میشود تا از وجود چهرههای معتبر و معتمد برای پیشبرد کارها و کسب اطلاعات دقیق به احسن وجه استفاده کنند.
از این جهت آنچه که امروز علیه آقای دکتر پزشکیان دامن زده میشود به نظرم یک غائله سیاسی و ابهامآفرینی انحرافی است که میخواهند دولت را اذیت و آزار رسانند.
این پدیده آقازادگی فقط مختص ایران است یا در کشورهای دیگری هم وجود دارد؟
من این عارضه را در کشورهای دیگر سراغ ندارم. علت وجود چنین آسیبی در ایران هم ناشی از وجود یک بیماری سیاسی در نظام حاکمیت است که اجازه داده نشده دست به دست شدن قدرت از طریق احزاب و رقابتهای حزبی سر و سامان یابد.
درچنین فرضی و در غیاب احزاب کارآمد و تفکر ساختارمند معمولا وقتی شخصی به مسئولیت و منصبی میرسد، امیدهای واهی، امیدهای نادرست و البته امیدهای درست فراوان نسبت به او ظاهر میشود و کسانی هم علاقهمنداند که از بعضی روابط بهرههای سوء و نادرست بگیرند.
از این جهت است که عنوان رانتجویی، روابط ناسالم آقازادگی، ارتباطات بیمارگونه در ادبیات سیاسی ایران رایج شده و دائماً مورد بحث قرار میگیرد. ایراد من هم مشخصاً نسبت به استفادههای ابزاری و غلط از روابط انسانی، روابط فامیلی بین افراد با شخصیتهای معتبری است که مسئولیتی به عهده میگیرند.
آقای عطریانفر! ما در چند سال اخیر، با مسئله فساد در میان آقازادهها چه فساد اخلاقی و چه فساد مالی روبهرو بودیم، به نظر شما نظارت بر ورود آقازادهها به سیاست، اقتصاد یا… باید از چه کانالی صورت بگیرد؟
اتفاقاً این عارضه مورد اشاره شما در نظام سیاسی و اقتصادی توسط افرادی صورت میگیرد که نامی در میان نامآوران سیاست و مدیریت پیدا نمیکنند و اسم آنان مطرح نیست، بلکه به عنوان چهرهای ناشناس و در زیر پوست روابط مدیریتی میخزند و از قدرت منسوبان خود در سطوحی استفاده میکنند.
دست برقضا برخی از مسئولان هم دقت کافی نمیکنند و نمیفهمند که از مسئولیت آنها دارد سوءاستفاده میشود. آن چیزی را که نهادهای امنیتی، اطلاعاتی و قضایی باید دقت کنند و بدون هیچگونه تسامحی برخورد کنند، همین شق از گرفتاریها وعارضه هاست.
برخی افراد با استفاده از روابط فامیلی در حوزههای اقتصادی سوءاستفاده میکنند
ولی نگاهی که افکار عمومی به پدیده آقازادگی دارد با دیدگاهی که شما گفتید تفاوت دارد و مردم نگاه خوبی به این مسئله ندارند. فکر میکنید این نگاه افکار عمومی به خاطر خاطراتی است که خود آقازادهها برای مردم رقم زدند یا به خاطر بیاعتمادی مردم به مسئولین است؟
واقعیت این است که هر دو نگاه میتواند مدنظر باشد. اول اینکه باید این دو مفهوم از هم تفکیک شود. اینکه آقازادگی مورد نقد مردم است و نسبت به آن حساسیت منفی دارند، ناشی از این است که اولاً این تفکیک صورت نمیگیرد.
ثانیا اینکه برخی افراد با استفاده از روابط فامیلی در حوزههای اقتصادی سوءاستفاده میکنند و مقامات نظارتی هم برخورد شایستهای نمیکنند و افکار عمومی را در جریان قرار نمیدهند لذا مردم هم نگاه بدبینانه خود را به همه تسری میدهند.
در هفتههای اخیر دولت با یکسری حواشی در خصوص پدیده آقازادگی روبرو بود، ابتدا بحث حضور پسر آقای عارف در جلسه تودیع و معارفه وزیر صمت مطرح شد و بعد هم حضور داماد آقای رئیس جمهور در سفر به عراق؛ شما چه پیشنهاد و توصیهای در این خصوص به دولت دارید؟ اگر قرار باشد اطرافیان رئیس جمهور، وزرا، معاونان و… در کنارشان باشند باید در چه قالبی باشند؟
توصیه ویژهای ندارم، به عقیده من جناب آقای پزشکیان به مقدار کافی هوشیار است و ایشان به هیچ عنوان در رابطه با این دغدغه بیتوجه نخواهد بود و اجازه هم نخواهند داد که از موقعیت ایشان سوءاستفاده شود.
در رابطه با مسئله پسر آقای دکتر عارف هم تصور میکنم مدتهاست دارد در حق ایشان ظلم میشود. فرزند ایشان در سالهای بسیار دور، شاید ۸ سال پیش اظهارنظری کرده بود که برخی ژن برتراند، البته این بیان در مقام کسب امتیازات ویژه، بیان ناموجهی بود. اگرچه ممکن است شخصی باهوش باشد اما اساساً بیان این عبارتها خیلی در شأن فرزند آقای عارف نبوده ولی حقیقتاً این ماجرا بهانهای است برای تضعیف آقای دکتر عارف و این ظلم فاحش در حق یک مدیر لایق و ارشد نظام است.
آقای عارف حقیقتاً از شخصیتهای اخلاقی و با اعتبار بسیار بالایی هستند که ما اجازه نداریم در حق ایشان اجحاف کنیم. فضاهای رسانهای رقیب هم از برخی ماجراها سوءاستفاده میکنند. توصیه من بیشتر این است که مسئولان ارشد نظام هر کجا که هستند، حساسیتشان نسبت به این جنبه بیشتر و بیشتر باشد. حتی به حدی دقت کنند مبادا از یک ریسمان سیاه و سفید هم آسیب ببینند. این توصیهای است که میتوان داشت.