هشت سال از درگذشت مارکو گریگوریان معروف به «گریگوری مارک» میگذرد. مردی که کارگردانها و فیلمسازان سالها دنبال چهرهی سینماییاش بودند و توانستند پای او را به سینما باز کنند، اما خودش نخواست ستاره سینما شود و دنبال همان چیزی رفت که از کودکی وجودش را بیقرار کرده بود.
مارکو گریگوریان – نقاش و هنرپیشهی ایرانی ارمنی – یکی از پیشگامان هنر نوین در ایران بود. او ۱۴ آذرماه سال ۱۳۰۴ در روسیه و در خانوادهای ارمنی متولد شد. همراه خانوادهاش به ایران مهاجرت کرد و پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی، همزمان با تحصیل در کالج آمریکایی تهران، به مدرسهی کمالالملک رفت و نقاشی را فراگرفت.
او سپس به ایتالیا سفر کرد، با آثار هنرمندان اکسپرسیونیست آشنا شد و با آموختههایش به ایران برگشت. اولین بیینال تهران را سال ۱۳۳۷ برگزار کرد که قدم بزرگی در زمینهی معرفی و نمایش هنر آن روز ایران بهشمار میرفت و استقبال هنرمندان و علاقهمندان را درپی داشت. او اوایل دههی ۴۰ به آمریکا سفر کرد و در بازگشتش به تهران، شاگردانی را تربیت کرد که امروز جزو معروفترین هنرمندان معاصر هستند و آثارشان در حراجیها با قیمتهای بالا به فروش میرسد.
جواد مجابی در کتاب «سرآمدان هنر نو» دربارهی این هنرمند نوشته است: «مارکو همه کاری کرده است، زیرا نمیخواست محدود به عادتهایش بماند. اسمش را برعکس کرد و شد گریگوری مارک و در چند فیلم بازی کرد. البته آنقدر مشهور نشد که عالم نقاشی از فیض وجود او محروم بماند.
در اولین بیینال نقاشی و مجسمه تهران که مارکو بنیانگذار و دبیر آن نمایشگاه بیسابقه بود، خیل مشتاقان هنر چشمانداز نسبتا جامعی از هنر ایران را مشاهده کردند و به حافظه سپردند.
نقاشی مدرن ایران که از دههی اول قرن ۱۴ خورشیدی با آثار ابوالحسن صدیقی از دل مکتب کمالالملک زاده شده بود، به اهتمام مارکو در پایان دههی سوم حیاتش ظهور جدی و رسمی خود را جشن گرفت.
مارکو نهتنها این وظیفهی دشوار را برای پیشبرد هنر نوین ایران انجام داد، بلکه با همین میزان تلاش، کمر به خدمت معرفی بخش مهمی از نقاشی سنتی ما بست که تا آن زمان بیاهمیت و عوامانه تلقی میشد. او نقاشی قهوهخانه را شناخت، آن را همچون هنری جدی و تأملبرانگیز به ما و به غرب شناساند. رونق یافتن این هنر مردمی مدیون کوشش خستگیناپذیر اوست.
مارکو یکی از درخشانترین هنرمندان عصر ما، با آن شور دیوانهوارش به زندگی کردن، حالا به دل خاک پنهان شده است. از متن خاک، از قلب تابلوهای کاهگلیاش آسودهخاطر و شنگول ما را مینگرد که فراموش کردهایم خاک را و خاک هرگز ما را فراموش نمیکند.»
«مردی در طوفان»، «شهر بزرگ»، «آخرین گذرگاه»، «طلای سفید»، «کلید»، «گرگ صحرا» و «آرامش قبل از طوفان» از جمله فیلمهایی هستند که این نقاش با نام هنری «گریگوری مارک» در آنها به ایفای نقش پرداخت.
این هنرمند پنجم شهریورماه سال ۱۳۸۶ در ارمنستان از دنیا رفت.