دهقان که با روزنامه شرق گفتوگو کرده است، افزود: اگر شورای نگهبان نیروهای خودمان را تأیید کند، ما ترجیح میدهیم افرادی مثل فاطمه هاشمی سرلیست ما قرار گیرند نه کسانی که جزء حزب ما نیستند ولی اعتدالی هستند.
این احتمال وجود دارد که در آستانه انتخابات آتی مجلس جبههای تحت عنوان اعتدالگراها تشکیل شود. در این صورت جایگاه حزب اعتدال و توسعه در جریان یا جبهه اعتدال کجاست؟
اصولا شکلگیری جریان موسوم به جریان سوم همیشه در ادبیات سیاسی ما موضوع قابلتوجه و قابلاعتنایی بوده است. چراکه جامعه ما بهلحاظ فرهنگی اصولا دوقطبی بوده است. میتوان از فضای بعد از مشروطیت هم کاملا این فضای دوقطبی را احساس کرد. بعد از انقلاب هم دو جریان چپ و راست در دهه ۶٠ شکل گرفت. حسن روحانی بهعنوان رئیسجمهوری فعلی یکی از شخصیتهای شاخص اعتدالی بود که از دهه ۶٠ با تشکیل مجمع عقلا در مجلس دوم و یارگیری از عقلا و معتدلین دو جناح نشان داد خواهان توازن دو جریان چپ و راست آن زمان است.
ولی این هیچوقت بدل به یک جریان نشد.
قرار نیست جریانی جدا به آن معنا شکل بگیرد. روحانی در تشکیل کابینه نشان داد استراتژی عمده اعتدالیون حامی دولت و شخص رئیسجمهوری استراتژی هم این و هم آن است. یعنی اعتدال از دید ما نوعی توازن دو جناح است. نفی دو جناح نیست ولی جنبه سلبی اعتدال قویتر است چون دنبال نفی افراطیگری است.
الان در خانه احزاب فراکسیونی تحت عنوان مستقلین و اعتدالگراها وجود دارد.آیا اینها فقط یک نام هستند؟ جایگاه و وزن آنها در جریان اعتدال چیست؟
واقعیت این است که برخی از احزاب که برای سالها نه در شورای هماهنگی اصلاحات حضور پررنگ داشته و نه در جبهه اصولگرایان، احساس میکنند که میتوانند پررنگتر از همیشه در آرایش سیاسی کشور حضور پیدا کنند ولی درواقع بخشی از تشکلها و احزاب سیاسی و صنفی که در خانه احزاب در پوشش مستقلین دیده میشوند گفتمان جدیدی ندارند بلکه بعدا میتوان ادعا کرد برخی از آنان از اصولگرایان هم اصولگراتر و برخی از آنان از اصلاحطلبان هم یک گام جلوترند. نزاع بخشی از این احزاب که نام حزب را یدک میکشند با برادران بزرگتر خود در سهمگیری از قدرت است و حال آنکه گفتمان جدیدی ندارند.
شما حزب اعتدال و توسعه را از این گروهها مستثنا میکنید؟
بله ما از سال ٧٨ که تأسیس شدهایم، همیشه دنبال توازن بودهایم. اما در حقیقت بخش قابلتوجهی که الان خودشان را مستقل میدانند بهدنبال استراتژی نه این، نه آن هستند.هر مستقلی اعتدالی نیست ما هم در آن فراکسیون هستیم ولی معتقد هستیم که اعتدال این نیست و سؤالبرانگیز است. با چه چهرهها و گفتمانی قرار است این تفاوت ایجاد شود؟ برای همین اعتدال و توسعه موفق شد در انتخابات ٩٢ برنده شود. یعنی تفکر اعتدال و توسعه برنده شد. روحانی بخشهایی از دو جناح را پوشش دارد.
آیا فکر میکنید که حزب شما میتواند نقطه ثقل یک جبهه اعتدالی شود؟
نگاه حزب اعتدال و توسعه در انتخابات ششم، هفتم و هشتم نگاه فراجناحی بوده اما در کنار معتدلین اصولگرا و اصلاحطلبانی که معتقد به ساختار نظام جمهوری اسلامی هستند از شخصیتهایی که به دلایل مختلف حدفاصل دو جناح بودهاند دفاع کرده است. جریان اعتدال و توسعه برایند معتدلین جریان اصولگرا، اصلاحطلب و میانهروهای دو جریان بوده است.
ولی جریان اعتدال از یک فقر تئوری و ادبیات گفتمانی و چهرههای شاخص رنج میبرد. تحلیل شما این است که چون همواره ما شاهد یک جریان دوقطبی در کشور بودهایم، برای همین تئوریسین شاخص و چهره شاخص ندارد؟
تئوریسینهای خوبی دارد که بحثهای آکادمیک را هم مطرح کردهاند؛ مثل دکتر سریعالقلم و صالحیامیری یا در سطح جامعهشناسها دکتر قانعیراد.ولی در دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا افراد صاحب یک سابقه تاریخیاند. مثلا اصلاحطلبان همان چپهای دهه ۶٠ هستند و اصولگرایان همان جناح راست. ولی ما در جریان اعتدالگرا شاهد چنین گذشته ثابتی نیستیم. درواقع همان اصلاحطلبان و اصولگرایانیاند که کنش تعادلی پیدا کردهاند. اصولا شاهد تغییر کنشی افراد هستیم. مثلا ناطق اصولگرا بوده و هنوز هم خودش را اصولگرا میداند اما یک اصولگرای معتدل.چهرهها در چارچوب زمان آزمون پس میدهند. رئیسجمهوری، سیدحسن خمینی و ناطقنوری اینها از دید ما چهرههای شاخصی هستند که هم مقبولیت و هم رویکرد اعتدالی دارند.
ولی اینها مشخصا با برند اعتدالگرا شناسایی نمیشوند.
به اعتقاد من، مهمترین رکن اعتدالگرایی واقعبینی است و این دوستان هم متصف به این صفت هستند. گذشت ٣٧ سال از انقلاب و انباشت تجربهای که اهالی سیاست از اصولگرا و اصلاحطلب از کارکرد خودشان در نظام سیاسی کشور به دست آوردهاند، میگوید نظام امروز جامعه ما در حال ورود به یک فضایی است که رکن رکین آن واقعبینی است. بخش قابلتوجه اصولگرایان و اصلاحطلبان و بخش اعظم جریان میانه هم اکنون واقعیتبینی را رکن رکین سیاستورزی قرار دادهاند. جریانهای سیاسی محصول و فرزند زمان خود هستند، این نیست که یک جریان سیاسی تا ابد همیشه با یک تفکر جلو رود.
پس با این تعریف شما، اعتدالگرایی تعدیل دو جریان موجود است نه لزوما یک جریان جدید یا مستقل.
بله، ولی یک هسته فکری نیاز داشته و پیشقراول آن هم روحانی و هاشمی و ورژن حزبی آن هم اعتدال و توسعه بوده است. ١۶ سال قبل که ما دم از اعتدال میزدیم، اصلاحطلبان و اصولگرایان به ما میخندیدند که این جریان بیخود و خنثی و بیهوده است. دال مرکزی گفتمان اعتدالگرایی واقعبینی است.
برسیم به انتخابات آینده مجلس. الان اصولگراها و اصلاحطلبها در تلاشند به یک فهرست واحد برسند. شما چطور؟ حزب اعتدال و توسعه بهتنهایی یک فهرست حزبی خواهد داشت؟
جبهه اعتدال در انتخابات ٩٢ شکل گرفت. یک سر آن ولایتی و یک سر آن عارف است و روحانی میانه آن است و در این دو سال بخشی از اصولگرایان و اصلاحطلبان هم به آن اضافه شدهاند.بهنظر من، یک خلط مبحث صورت گرفته است. خیلی فرق دارد که کسی در دو جناح رفتاری اعتدالی در پیش گیرد یا در مقطعی بهدنبال رویکارآوردن یک دولت اعتدالی باشد با اینکه بگوید من به جریان اعتدال تعلق دارم کمااینکه اصلاحطلبانی که از دولت اعتدالی روحانی دفاع میکنند، نام اعتدالی روی خود نمیگذارند. ما در انتخابات آتی بخش قابلتوجه فهرستمان با اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل و میانهرو همپوشانی دارد.
پس قرار است حزب شما بهتنهایی در انتخابات آتی پرچمدار اعتدال شود.
ما قرار است تحت عنوان حزب وارد شویم. قطعا فرمول «هم این، هم آن» را فراموش نمیکنیم.
الان این بحث وجود دارد که ممکن است طیف آقای لاریجانی با پرچم اعتدال وارد انتخابات شود. آیا میان شما و آنها رایزنی یا صحبتی شده است؟
ما با هر دو جریان تعامل داریم. اگر ولایتی و لاریجانی هم دعوت به نشست و مذاکره کنند، استقبال میکنیم اما حرف ما این است که هرکدام یک سازمانی داشتند. اعتدال و توسعه هم سازمانی داشتهاست. بنابراین اگر شورای نگهبان نیروهای خودمان را تأیید کند، ما ترجیح میدهیم افرادی مثل فاطمه هاشمی سرلیست ما قرار گیرند نه کسانی که جزء حزب ما نیستند، ولی اعتدالی هستند. آنچه شما تحت عنوان جبهه اعتدالگرا مینامید، اصلا وجود خارجی ندارد.
شما گفتید از حضور منتسبان به اعتدال در فهرست خود استقبال میکنید در فهرست ائتلاف و جبهه میشود فرد غیرحزبی بیاید، ولی در یک فهرست حزبی فرد غیرحزبی بیاید، کمی نامأنوس است؟
باید پذیرفت جهانسومی هستیم. احزاب ما کارکرد واقعی ندارند. احزاب انتخاباتی هستند و در این شرایط امکان دارد افراد غیرحزبی در فهرست ما باشند.
حزب اعتدال و توسعه به اصلاحطلبان نزدیکتر است یا به اصولگرایان؟
همپوشانی قابلتوجهی ایجاد شده است. نسبت اعتدال با اصلاحطلبی عمومخصوص مطلق است. هر اعتدالی یک اصلاحطلب هست، اما هر اصلاحطلب یک اعتدالگرا نیست. از جهت استراتژی به اصلاحات نزدیکتریم اما در قضیه تاکتیک اختلاف داریم. من فکر میکنم الان اصلاحطلبان به تاکتیک ما رسیدهاند.