احسان محمدی در عصر ایران نوشت: «شل سیلورستاین، نویسنده و کارتونیست آمریکایی، در شعری خطاب به دخترش مینویسد:
فرزندم! من چند سال از تو بزرگترم … فقط همین!
برای پرواز موقعیتهای بیشتری داشتم و بیشتر هم زمین خوردم
معنیاش این نیست که عاقلترم
معنیاش این است که بیشتر سختی کشیدهام
فرزندم! من چند سال از تو بزرگترم … فقط همین
تو به سمت جایی میروی که من آنجا بودم … و میدانم که در آنجا خبری نیست
فرزندم! من چند سال بیشتر از تو تجربه دارم … فقط همین»
وقتی گفتوگوی بشار رسن در تلویزیون الکاس قطر و برنامه «ضیفنا» را دیدم باز هم یادم آمد که گاهی متقاعدکردن هواداران جوان چقدر سخت است. این که همه عشق و امیدشان را به پای یک بازیکن میریزند؛ غافل از این که او با یک قرارداد و فرصت بهتر چنان میرود و پشت سرش را نگاه نمیکند و حتی ممکن است با ناسپاسی در مورد تیم سابقش حرف بزند که باورکردنی نیست.
بشار رسن بازیکن فوقالعادهای بود؛ بدون حاشیههای معمول ستارهها، در خدمت تیم و گرهگشا در لحظههای کلیدی. به پرسپولیس کمک کرد تا در فوتبال ایران و آسیا بدرخشد و البته پرسپولیس هم به او کمک کرد تا دیده شود. حتی هنوز هم اگر اسم او را به انگلیسی در گوگل سرچ کنید، عکسهایش بیشتر با لباس پرسپولیس است تا تیم ملی عراق! او حق دارد به دنبال رویاهای خودش برود اما در این گفتوگو چند نکته کلیدی را بیان کرد:
«چه مشکلی بود و چه نبود، من باشگاه پرسپولیس را ترک میکردم چون ایران خارج از فضای رسانههاست و مردم عراق توجهی به آن ندارند و این که مسابقات آسیایی نبود و کسی از بشار خبر نداشت که کجاست و چه کار میکند. بنابراین ترجیح دادم ادامه فوتبالم در کشورهای عربی و خلیج (فارس) باشد. قطر را انتخاب کردم چون فوتبالش در سالهای اخیر خیلی پیشرفت کرده. یک زمانی فقط السد و الدحیل برای قهرمانی میجنگیدند ما الان میبینیم اگر چه فاصله هست اما تیمها برای صعود به رتبه بالای جدول میجنگند.»
او البته این را هم اضافه کرد که «اگر السد یا النصر به فینال آسیا میرسیدند، بلاشک قهرمان لیگ قهرمانان میشدند.» این یعنی پرسپولیسی که من هم عضو آن بودم و هر دو تیم السد و النصر را شکست داد از آنها ضعیفتر است.
در چند سال اخیر برخی از بزرگترین ستارگان فوتبال ایران از لیگهای عربی به اروپا رفتهاند. علی دایی از السد به آرمینیا بیلهفیلد منتقل شد. علی کریمی از الاهلی به بایرنمونیخ رفت. جواد نکونام و مسعود شجاعی از الشارجه به اوساسونا رفتند و مهدی طارمی از الغرافه به فوتبال پرتغال پیوست. شاید از این منظر حرف بشار رسن غلط نباشد که کشورهای عربی حالا بیشتر دیده میشوند.
در این سالها به دلیل مراودات بینالمللی، پذیرش توریست، میزبانی از تیمهای بزرگ برای تمرینات پیشفصل و برگزاری برخی مسابقات ورزشی از اتومبیلرانی تا تنیس، داشتن مدیران بینالمللی، امکانات چشمنواز، اخذ میزبانی جام جهانی و … بسیار بیشتر از ایران در رسانههای جهانی دیده شدهاند. این نکته را هم نباید فراموش کرد که زبان عربی گویندگان بسیار بیشتری از زبان فارسی دارد و رسانههای آنها پوشش گستردهتر و با کیفیتتری از رقابتها دارند اما واقعاً بشار رسن را عراقیها در ایران نمیدیدند؟ پس چطور بهترین بازیکن سال عراق شد؟ این حرف کملطفی نیست؟
کاری به «الخلیج» گفتن و قورت دادن «فارس» آن ندارم که حتی عماد رضا هم در برنامه ۹۰ این حرف را زد و به نظر چنان در گوشت و خونشان فرو رفته که با آن کاری نمیشود کرد اما چرا هیچ اشارهای به دستمزد بالاتر نکرد؟ او بازیکنی است که قطعاً میتواند به اروپا برود اما باور کنیم که دستمزد بالاتر هیچ تاثیری روی جداییاش نداشت؟
او فقط کافی است تا دلداری صد هزار نفری هواداران پرسپولیس پس از فوت مادرش در استادیوم آزادی را به یاد بیاورد. شاید آن وقت با این قاطعیت از لیگ قطر که بازی تیمهایش ۱۰۰۰ نفر را به استادیوم نمیآورد حرف نمیزد. گرفتار تعصب ایرانی نشدهام. پیشرفت فوتبال قطر را بارها تحسین کردهام و امکانات آنها را حالا جهان هم پسندیده اما کمی قدرشناسی تا امروز کسی را نکشته است.
وقتی مینویسیم که هواداران جوان فوتبال خوب است در بتساختن از بازیکنان اندازه نگه دارند برای چنین روزهایی است. این بدان معنی نیست که ما عاقلتریم، نه! دلیلاش این است که ما بیشتر زمین خوردهایم، بیشتر بیوفاییهایی از این دست دیدهایم و داریم از راهی برمیگردیم که جوانترها تازه رفتن به سمت آنجا را شروع کردهاند … فقط همین!»
انتهای پیام