درخواست عمومی، واکسیناسیون علیه کروناست، هیچکس اما پاسخگو نیست؛ وزارت بهداشت توپ را در زمین تولیدکنندگان میاندازد و تولیدکنندگان انگشت اتهام را به سمت وزارت بهداشت نشانه میگیرند. از آن طرف هم بخش خصوصی از اینجا مانده و از آنجا رانده، همچنان در تلاش برای واردات چندهزار دوزی واکسن کروناست که هنوز به نتیجهای نرسیده است.
خارج از این دایره، اما مردمی به انتظار نشستهاند که یک چشمشان به کشورهای دیگر است که واکسیناسیون منظم و سریع در حال انجام است و چشم دیگرشان به درهای بسته مراکز واکسیناسیون تا نوبتشان شود. وضعیت کلافهکننده است . آمارهای منتشرشده از سوی وزارت بهداشت درباره میزان تزریقهای روزانه واکسن کرونا، بهراحتی بر کمبود شدید واکسن صحه میگذرد؛ آن هم درست زمانی که به یک واکسن داخلی و یک واکسن تولید مشترک، مجوز مصرف اضطراری داده شده است. وضعیت نابسامان واکسیناسیون همزمان با شیوع جهش جدید کرونا و بالا رفتن میزان ابتلا و مرگ و قرار گرفتن پشت درهای پیک پنجم، نگرانیها را از وضعیت اجتماعی و روان جامعه بالا برده است.
در این شرایط مصطفی معین که ریاست شورایعالی نظامپزشکی را عهدهدار است و سابقه سالها فعالیت در حوزه آموزش در سلامت را دارد، به پیامدهای بیتوجهی به مطالبهگری مردم برای واکسیناسیون و دادن وعدههای مکرر بدون تحقق آنها، اشاره میکند. او در گفتوگو با همشهری تأکید میکند که آثار منفی بحران کرونا بر سلامت روان جامعه، کمتر از خسارتهای بهداشتی و اقتصادی آن نیست و بعدها هم تداوم خواهد داشت.
یک سال و نیم از شیوع کرونا در کشور میگذرد و ما هنوز برنامه مشخص و روشنی در مدیریت اپیدمی نداریم. حالا هم که ماجرای واکسیناسیون کرونا مطرح است، مردم با کندی تزریق واکسن مواجهند، خیلیها نگران دوز دومشان هستند و بسیاری هم بلاتکلیف. حالا در کنار همه اینها ماجرای جهشهای جدید کرونا و بیماریزایی بالای آن در میان است؛ درحالیکه هنوز گامهای واکسیناسیون بسیار کند در حال پیشرفتن است. شما پیش از این فعالیتهای زیادی در حوزه آموزش در سلامت داشتهاید، به اعتقاد شما این شرایط چقدر روان مردم را نسبت به گذشته حتی بعد از شیوع کرونا، ناآرام کرده است؟
در مدتی که از دنیاگیری کرونا گذشته است، براساس آمار رسمی اعلام شده از سوی وزارت بهداشت، در ایران بیش از ۳/۵ میلیون نفر به بیماری کوویدـ۱۹ مبتلا شدهاند و بالاتر از ۸۵هزار نفر جانشان را از دست دادهاند.
در شرایطی که فاصلهگذاری اجتماعی، قرنطینه خانگی و محدودیت سفرهای شهری و بینشهری ملالآور شده و خستگی ایجاد کرده، محدودیت رفتن به طبیعت یا نداشتن ورزش و تحرک بدنی، باعث اضافه وزن و چاقی و بیحالی یا خوابآلودگی و بدخوابی شده است.
قطع روابط خویشاوندی و ارتباط با دوستان، احساس تنهایی و جدا شدن از جامعه را بهوجود آورده و درگذشت غیرمنتظره خویشان و دوستان و نبود امکان برگزاری مراسم عزاداری و کاملشدن مراحل سوگ، وضعیت را آشفتهتر کرده است.در این میان ترس و وحشت از یک بیماری خطرناک و هزار چهره، بدون وجود درمان قطعی در شرایطی همچنان در جامعه غلبه دارد که شایعات و شبهعلم و انگ و خرافه در رسانهها و شبکههای اجتماعی در حال انتشار است . تمام این عوامل به گسترش اختلال در سلامت روان و احساس بیپناهی و درماندگی یا اضطراب و افسردگی بهویژه در میان زنان با درجههای مختلف دامن زده است.
این وضعیت تنها به کشور ما اختصاص ندارد و کم و بیش در سایر کشورها هم رخ داده است، اما هر قدر بهدلیل ضعفهای مدیریتی، در انجام واکسیناسیون عمومی تأخیر ایجاد شود، مدت شیوع بیماری کوویدـ۱۹ طولانیتر و موجهای جدید آن دامنگیر شود و در کنار آن خسارتهای انسانی و اقتصادی بیشتر شود، پیامدهای روانی و اجتماعی شیوع کرونا هم دوچندان خواهد بود؛ اتفاقی که در این مدت در کشورمان شاهد آن بودهایم.
ما اکنون با معضل جدیدی مواجه هستیم و آن هم نگرانی و آشفتگی سالمندان از نبود واکسن است. این موضوع التهابی را میان این گروه ایجاد کرده و خود و خانوادههایشان در کنار سایر دغدغهها، حالا بهدنبال پیدا کردن واکسناند. این شرایط بهویژه برای سالمندان، طاقتفرسا شده، این در حالی است که این گروه درگیر بیماریهای زمینهای هم هستند و این شرایط، برایشان خطرناک است. به اعتقاد شما این وضعیت چقدر میتواند ابعاد آسیبزای بیشتری پیدا کند؟
در کشور ما بیش از ۸میلیون نفر بالای ۶۰سال دارند که ۲میلیون نفر از آنها، تنها زندگی میکنند.
تنهایی عامل خطر بزرگی است که بهدنبال خود افسردگی، مشکلات گوارشی، اختلال خواب و ترس و وحشت ایجاد میکند. معمولا مراقبتهای غیردارویی در کاهش اضطراب، افسردگی و استرس مزمن مؤثرند. نتایج پژوهشهای گسترده در سطح جهان نشان میدهد که در بحران کرونا، قدرت سازگاری سالمندان با شرایط و تابآوری آنها نسبت به گروههای سنی پایینتر یعنی میانسالان و جوانان، بیشتر بوده است، اما از سوی دیگر سالمندان بهدلیل ضعف سیستم ایمنی دوره کهولت و همچنین ابتلا به بیماریهای زمینهای مثل بیماریهای قلبی و عروقی، فشار خون، بیماریهای مزمن تنفسی، دیابت و… در معرض ابتلا به نوع شدید کرونا قرار دارند.
آمارها نشان میدهد، بیش از ۵۰درصد مبتلایان و بیش از ۶۵درصد مرگ ومیرها بهدلیل کرونا در میان سالمندان بوده است؛ بنابراین رعایت توصیههای بهداشتی برای پیشگیری از سرایت ویروس، ارتباط منظم آنها با پزشک معالج و از همه مهمتر در اولویت قرار دادن سالمندان در تزریق واکسن بسیار مهم است.
بیبرنامگی در نوبتدهی برای واکسیناسیون سالمندان و کمبود واکسن که باعث ازدحام و ساعتها انتظار در صفهای طولانی و شلوغ آنهم در هوای گرم شده، اتفاق تأسفآوری است و میتوان آن را شاخصی از بیمسئولیتی مدیران مربوط دانست. در این شرایط، در کنار استرس و احساس بیپناهی، چه بسا تعدادی از این افراد در معرض ابتلا به کرونا قرار گیرند.
قبل از اینکه ماجرای واکسیناسیون مطرح شود، نگرانی مردم از ابتلا به این ویروس بود و حالا با تولید چندین واکسن در دنیا و واکسیناسیون جمعیت قابلتوجهی در کشورهای مختلف بخشی از مردم ایران، احساس عقبماندگی میکنند. در کنار آن هم حالا مردم خیلی به وعدههای تامین واکسن اعتمادی ندارند و حتی دیگر پروتکلهای رسمی وزارت بهداشت را رعایت نمیکنند.
بهطورکلی، تغییر مداوم سیاستها و گفتهها و ضدو نقیضگوییها، کالایی دیدن واکسن، دادن وعدهها و امیدهای واهی و ناتوانی در به انجام رساندن آنها به بیاعتمادی مردم نسبت بهگفتههای مسئولان و نگرانی و اضطراب آنها نسبت به آینده منجر میشود. مطرح شدن سفر به کشورهای اطراف مانند ترکیه، اماراتو ارمنستان برای تزریق واکسن بازتابی از ناامیدی مردم از مسئولان است.
وقتی مسائل و نحوه تصمیمگیریها شفاف نباشد، اولویتهای واکسیناسیون رعایت نشود، بیش از حد بر تولید واکسن داخلی تبلیغ شود و هر بار رونماییهایی از یک واکسن جدید انجام بگیرد، بدون اینکه عرضه آن در زمان اعلام شده، صورت گیرد، طبیعی است که بیاعتمادی ایجاد شود.وقتی تجویز اضطراری واکسن قبل از اتمام مراحل کارآزمایی نهایی صورت گیرد، جلب اعتماد عمومی با مشکل مواجه میشود. همه اینها در شرایطی است که برای خرید واکسن خارجی با وجود قرار گرفتن در پیکهای جدید، تعلل و فرصتسوزی میشود و این به بیاعتمادی مردم دامن میزند.
مسئلهای که اکنون با آن مواجه هستیم، تکرار تجربههای گذشته در مدیریت بحران کروناست که موج انتقادات را نسبت به مسئولان کشور بیشتر کرده است. بهنظر میرسد مجموعه این مسائل در کنار بیاعتمادی، حلقه سرمایه اجتماعی را کوچکتر خواهد کرد. به همه اینها باید نبود یک برنامه دقیق برای کنترل و مدیریت تأثیرات روانی و اجتماعی ناشی از شیوع کرونا در یک سال و نیم گذشته را هم اضافه کرد. برای خروج از این وضعیت، چه اقدامی باید در اولویت قرار گیرد؟
ثبت مرگ بر اثر کرونا، بیش از میانگین جهانی چه در بین کادرهای پزشکی و پرستاری و چه عموم مردم و قرار گرفتن ایران در آخرین رتبههای منطقهای و جهانی از نظر واکسیناسیون نسبت به جمعیت، منجر به بیاعتمادی، ناامیدی و انتقاد شدید از تکرار عملکردهای نادرست، شده است. مدیرانی که پاسخگوی اشتباهات نیستند، عملکرد ضعیف دارند و رفتار اجتماعی دوگانهای از خود نشان میدهند، هیچوقت نمیتوانند در میان مردم جایگاهی داشته باشند.
بیتردید آثار منفی بحران کرونا بر سلامت روانی جامعه که در بلندمدت هم ادامه خواهد داشت، کمتر از خسارتهای بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی آن نیست و در دوران پساکرونا هم تداوم خواهد داشت. در جوامع و کشورهای پیشرفته، یک سند تقسیم کار ملی برای کنترل و مدیریت این بحران فراگیر چه در دوره حاد آن و چه در بلندمدت پساکرونا، تدوین شده و قرار است به اجرا گذاشته شود.
من اطلاع دقیقی از وجود چنین سندی در کشورمان ندارم؛ بنابراین پیشنهاد میشود چنین سندی در دستور کار قرار گیرد، علاوه بر تدوین و تصویب این سند، پیشنهاد میشود، تیمی از دانشگاهیان بیطرف در تخصصهای علمی مختلف با حکم رئیسجمهوری تشکیل شود و با مطالعه فرایند طی شده در مدیریت بحران کرونا در ایران، موارد قوت و ضعف آن را ارزیابی و مستند کنند و راهکارهای رفع ضعفها و ناکارآمدیها را برای پیشگیری از تکرار آنها در آینده ارائه دهند.