محمد دانشور که با کسب مدال طلا بازیهای آسیایی اینچئون خود را به عنوان پدیده جدید دوچرخهسواری معرفی کرد، برخلاف تصورات نتوانست در قهرمانی آسیا ۲۰۱۵ درخشش خود را تکرار کند و در مسیر کسب سهمیه المپیک نیز با مشکلاتی روبهرو شد. دانشور که شانس حضور در کاپهای جهانی برای کسب سهمیه المپیک را از دست داده به گفته خودش گلایههایی را مطرح کرد تا مشخص شود او چه مشکلات و شرایطی را پیش رو داشته است. رکابزن طلایی ایران در مهمترین صحبتهای خود عنوان کرد که مغرور نشده بلکه از فدراسیون میخواهد لجبازی را کنار بگذارد تا با کمک به یکدیگر باز هم در دوچرخهسواری افتخارآفرینی کند.
مشروح صحبتهای دانشور را در زیر میخوانید:
ابوحیدری من را استعدادیابی کرد
من در ۱۰ سالگی ورزش را شروع کردم و در ۱۲ سالگی به دوچرخهسواری رو میآورم. در سن ۱۷ سالگی در جریان مسابقههای آموزشگاهها ابوحیدری سرمربی تیم ملی در آن زمان، من را استعدادیابی کرد و به تیم ملی دعوت شدم. پس از این که ۶ ماه بی وقفه در اردوی تیم ملی بودم برای اولین بار در تاریخ دوچرخهسواری مدال نقره کایرین و برنز تیم اسپرینت در مسابقههای قهرمانی جوانان آسیا ۲۰۱۱ کسب کردم. پس از آن به مسابقههای قهرمانی جوانان جهان در مسکو و کاپ آسیایی تایلند اعزام شدم و در آن رقابتها زمان ۱۰ ثانیه و ۶۶ صدم ثانیه را در ۲۰۰ متر به ثبت رساندم و قهرمان ۲۰۰ متر جوانان جهان و رکورددار جوانان آسیا و صاحب مدال نقره تیم اسپرینت آسیایی شدم. پس از این رقابتها به کاپ جهانی قزاقستان اعزام شدم اما بعد از آن با تغییر مدیریت و آمدن کادر جدید فرصت حضور در اردوهای طولانی مدت و مسابقهها به من داده نشد با وجود این که در سن کم عناوین خوبی در مسابقههای مختلف کسب کردم برای مثال در جام باشگاههای آسیا ۲۰۱۲ مدال نقره تیم اسپرینت و بدتر یک کیلومتر را به دست آوردم. نامهربانیهای زیادی با من شد تا حدی که حتی برای مدتی از دوچرخهسواری خداحافظی کردم اما خانوادهام و ابوحیدری به من امید دادند تا در اردوی انتخابی تیم ملی اعزامی به چک شرکت کنم و حقم را بگیرم.
به بهانه جوان بودن من را قهرمانی آسیا ۲۰۱۴ اعزام نکردند
برای مسابقههای قهرمانی آسیا ۲۰۱۴ با این که آماده بودم اما من را اعزام نکردند و دلیل آن را بیاستعدادی و نداشتن تجربه عنوان کردند در صورتی که فقط تا بازیهای آسیایی ۲۰۱۴ چهار ماه مانده بود. شاید مدال بازیهای آسیایی ۳-۴ بار تکرار میشد اما فرصت حضور در مسابقه قهرمانی آسیایی و میادین بینالمللی دیگر به من داده نشد.
فشار بسیار زیادی از سوی دوچرخهسواران قدیمی و مسئولان بر روی من بود. مسئولان با وجود داشتن نتایج درخشان من را برای اردوها و مسابقه ها دعوت نمیکردند و میگفتند تجربه کافی برای حضور در مسابقههای بزرگسالان را ندارم. دوچرخهسواران قدیمی نیز که نمیخواستند موقعیتشان به خطر بیفتد از من حمایت نمیکردند و حتی من را تحت فشار میگذاشتند اما در نهایت به اردوی قبل از چک دعوت شدم و در اردوها توانستم زمان تاریخی ۱۰ ثانیه و ۴ صدم ثانیه در ۲۰۰ متر را ثبت کنم و فاصله زیادی که زمانهای من با سایر ملیپوشان باعث شد من را به چک ببرند اما آنجا فشار روحی زیادی رویم بود انگار من را هیچ کس دوست نداشت و همه چیز در راستای تضعیف شدن من بود. حتی در حدی که نمیخواستند در مسابقههای کاپ جهانی آلمان پا بزنم اما در آنجا برای اولین بار سرپرست و مربی تیم ملی تصمیم به شایستهسالاری گرفتند که من نیز در ۲۰۰ متر با زمان ۱۰ ثانیه و ۱۷ صدم ثانیه هفتم جهان شدم. همچنین در گرندپری چک مدال نقره ۲۰۰ متر را کسب کردم.
قبل از اعزام به بازیهای آسیایی اینچِئون نیز به خانوادهام گفتند اگر نمیتوانند وثیقه خروج از کشور من را پرداخت کنند افراد دیگری هستند که میتوانند آن را بپردازند و بازی ها بروند که با کمک خانواده، مربیانم ابوحیدری و کربلایی همچنین رییس هیات استان خراسان رضوی راهی اینچئون شدم اما تازه برخوردهای بدشان شروع شد که با بدشانسی من در ۲۰۰ هم افزایش یافت و میخواستند در کایرین شخص دیگری را بگذارند، زیرا معتقد بودند من نتیجه نمیگیرم اما سرپرست و مربی تیم ملی باز هم تصمیم به شایستهسالاری گرفتند و به لطف خدا و دعای مردم مدال طلا را کسب کردم.
پس از اینچئون وعده دادنها شروع شد
پس از کسب مدال همه چیز خوب بود به طوری که به هیچ یک از فشارهای روحی قبل فکر نمیکنم، وعدههای مسئولان نیز شروع شده بود و میگفتند به فکر مدال المپیک باشم و در جواب سوالم که میپرسیدم حمایت چه میشود میگفتند خیالت راحت. تو تلاش کن مطمئن باش بقیه مسائل را حل میکنیم.
بهترین هدیهام را یعنی کارت معافیت از سربازی را دریافت کردم زیرا دیگر نیاز نبود برای تهیه ۱۵ میلیون تومان تحت فشار باشم. شرایط همه چیز خوب بود تمام کسانی که رفتار بدی با من داشتند دیگر به من احترام میگذاشتند و فدراسیون نیز از لحاظ امکانات من را ۷۰ درصد تجهیز کرد. من هم مثل قبل بیادعا بودم و به پیشکسوتان خود احترام میگذاشتم. تمام عزم خود را برای کسب سهمیه المپیک در سرعت جزم کرده بودم غافل از این که به دو موضوع نیاز بود، یکی خواسته مسئولان و دیگری برنامهریزی برای آمادگی من و آماده بودن من به برگزاری اردوها، تغذیه، کادر فنی خوب و استراحت مناسب بستگی داشت اما متاسفانه مسئولان فقط میخواستند در مسابقهها شرکت کنم. گویا هدف نتیجه کیفی نبود زیرا چرا که هیچکدام از نیازهای اولیه برای بهبود شرایط وجود نداشت.
دلیل نتیجه نگرفته در قهرمانی آسیا ۲۰۱۵ بیبرنامگی بود نه ناتوانی من
همانطور که همه ورزشیها میدانند یک ورزشکار حرفه ای در سال یکی دو بار میتواند به اوج برسد. ابوحیدری که مربی من بود یک بار من را در اردوی انتخابی چک به اوج آمادگی رساند تا بتوانم انتخاب شوم. مرتبه دوم برای بازیهای آسیایی به اوج رسیدم. با توجه به این که درخشش در کاپهای جهانی و قهرمانی آسیا ۲۰۱۵ نیاز به ریکاوری و بدنسازی داشت از این رو ابوحیدری که مربی تیم ملی بود به مسئولان گوشزد کرد که من نیاز به استراحت دارم و بعد از بازیهای آسیایی استراحت نداشتم و بدنم به زودی شروع به تحلیل رفتن میکند اما مسئولان گفته بودند باید با همین شرایط به کارم ادامه دهم. بدون هیچ امکاناتی، استراحت، بدنسازی و تغذیه مناسب به مسابقهها رفتم که دلیل آن بیبرنامگی بود نه ضعف علم مربیام، ناتوانی و مغرور شدن محمد دانشور. بیبرنامگی تا جایی بیداد میکرد که برای کاپ مکزیک با پرواز ۲۴ ساعته به محل مسابقهها رسیدم و ۳ ساعت بعد باید در مسابقهها شرکت میکردم که البته نتیجه خوبی گرفتم. من در مسابقه ها هیچ همراهی از نظر مربی، مکانیک، ماساژور یا روانشناس نداشتم. تنها من را با یکی از مسئولان اداری فدراسیون به رقابتها اعزام میکردند.
برای مسابقههای قهرمانی آسیا ۲۰۱۵ نیز ابوحیدری گفت از دانشور انتظار مدال نداشته باشید و فشار روحی او را زیاد نکنید اما به جای اینکه اجازه دهند استراحت کنم برای گرفتن ویزا سفری که رفتن و یا نفرفتنم معلوم نبود در یک ماه ۴ بار من را از اهواز به تهران آوردند که خستگیام را افزایش داد. در قهرمانی آسیا همان طور که فکر میکردم نتیجه خوبی نگرفتم اما مسئولان به جای برداشتن فشار روحی از روی من چرا که تازه در اول راه برای کسب سهمیه المپیک بودیم، خودشان فشارهای روحی را مضاعف کردند.
برای مشاوره هم که به فدراسیون رفتم و گفتم شرایط موجود باعث افت من میشود، پاسخ دادند عجله نکنم و به حاشیه نروم و مصاحبه نکنم، به تمرینهایم ادامه دهم و آنها همه چیز را حل میکنند. با توجه به قول مساعدت مسئولان، مقداری از داراییهایم را فروختم، ابوحیدری را به عنوان مربی آوردم، کربلایی به عنوان کمک مربی و یکی از دوستان نزدیکم به عنوان حریف تمرینی به من کمک کردند و اردو تشکیل دادم. البته اداره کل ورزش و جوانان خراسان رضوی و یک شرکت خصوصی نیز در این راه تنها حامیان من بودند. تمام توانم را برای کسب مدال کاپ جهانی کلمبیا جمع کردم و با توجه به مستندات موجود به این هدف هم نزدیک شده بودیم.
کاپهای جهانی را از دست دادم و فدراسیون فقط معذرتخواهی کرد
از اوایل سال بارها به فدراسیون گفتیم برای حضور من در کاپهای جهانی و کسب سهمیه المپیک نیاز است در مسابقههای گرندپری و مسابقههای C1،C2, C3 هم شرکت کنم اما مسئولان فدراسیون گفتند در این کارها دخالت نکنم زیرا قانون را خوب میدانند. تا روزی که کربلایی کمک مربی ام اعلام کرد که من شانس حضور در کاپهای جهانی را به دلیل شرکت نکردن در مسابقههای گرندپری از دست دادم اما مسئولان فدراسیون گفتند کذب است و کربلایی دروغ میگوید باز هم به فدراسیون اعتماد کردم و مبنا را بر اشتباه کردن کمک مربیام گذاشتم اما مسئولان فدراسیون یک روز به من گفتند معذرت میخواهیم، خبر کربلایی صحت داشته و ما اشتباه کردیم اما دیگر نمیتوانیم کاری انجام دهیم.
فدراسیون به جای لجبازی کمک کند
از مسئولان ورزشی بابت حمایتها و این که بیتالمال را صرف من کردند تا مدال بازیهای آسیایی را بگیرم تشکر میکنم اما میخواهم چند نکته را گوشزد کنم. با توجه به فاصله زمانی کمی تا قهرمانی آسیا ژاپن باقی مانده میخواهم به مسئولان پیشکسوتان، مربیان و تمام کسانی که در ورزش دوچرخهسواری هستند بگویم به جای انداختن تقصیر از دست دادن شانس زیاد کسب سهمیه المپیک به گردن یکدیگر بیایید از حاشیه خارج شویم و زمان را از دست ندهیم و با همفکری تلاش کنیم به یکدیگر کمک و باز هم افتخارآفرینی کنیم همان طور که هیچ وقت فکر نمیکردند در تاریخ دوچرخهسواری مدال طلا بازیهای آسیایی به دست آید، با توجه به شرایط فعلی و شرایطی که در پیش گرفتهایم روز به روز من افت خواهم کرد نه این که مدال قهرمانی آسیا را از دست خواهم داد بلکه در بازیهای آسیایی و المپیک بعدی هم شانسی نخواهم داشت. بنابراین خواهش میکنم به جای لجبازی کمک کنید.