هادی سروری که ۱۰ سال از زندگی خود را صرف آموزش به افراد معلول و ناتوانان جسمی – حرکتی کرده است، گفت: من دانشآموخته آموزشگاه استاد سمندریان هستم و اصلا فکری برای ورود به بحث تئاتر درمانی با معلولان جسمی – حرکتی نداشتم. بهصورت خیلی اتفاقی یکی از دوستانم روزی از من دعوت کرد تا دیداری با افراد ناتوان جسمی- حرکتی داشته باشم؛ بعد از این جلسه بود که به قولی نمکگیر شدم.
او افزود: در این جلسه با علاقهمندانی مواجه شدم که از نظر جسمی هیچیک از ویژگیهای معمول برای یادگیری هنر بازیگری را نداشتند اما میخواستند بازیگر شوند. از آن زمان تا امروز ۱۰ سال میگذرد و من تمام زمان خود را صرف کار با این استعدادها کردهام.
سروری آموزش مهارتهای تئاتری به معلولان را بر روند بهبودی آنها تاثیرگذار دانست و اظهار کرد: این کلاسها بچهها را از انزوایی که سالها در آن گرفتار بودند نجات داد و شرایطی پیش آمد که حتی تعدادی از آنها به آثار سینمایی، تئاتری و سریالهای تلویزیونی راه یافتند. به عنوان نمونه «امید زارع» در سریال نرگس همکاری کرد و «پوریا احدی ایرانی»، اولین فیلم بلند خود را مقابل دوربین برده است. عدهای از این بچهها هم به ادامه تحصیل علاقه داشتند که مشغول شدند.
او خاطرنشان کرد: آموزش مهارتهای تئاتری جسارت و نیرویی در این بچهها پدید میآورد که موجب بازگشت دوباره به اجتماع میشود. ولی متاسفانه بسیار مهجور هستیم و هیچ متولی خاصی برای سامان دادن به چنین فعالیتهایی وجود ندارد.
این کارگردان نقش سازمانها را در پیشرفت امور تاثیرگذار توصیف کرد و افزود: شاید وقتی صحبت از تئاتر معلولان به میان میآید همه به سرعت یاد سازمان بهزیستی میافتند، اما باید بگویم مسئولان نه تنها با ما همکاری سازنده نداشتند، بلکه به نوعی استخوان لای زخم گذاشتند. متاسفانه هیچ حمایت مالی وجود ندارد و اندک حمایتها هم به حدی است که اعلام ارقام بیشتر موجب خجالت میشود.
او به برگزاری جشنواره تئاتر معلولان و بودجه هنگفتی که در این راه هزینه میشود اشاره کرد و گفت: سازمان بهزیستی سالانه حدود دهها میلیون تومان هزینه میکند تا تعدادی نمایش برای افرادی خاص و به شکلی کاملا ایزوله در جشنواره اجرا شود. هیچ کارشناسی هم نیامدند بگوید برگزاری جشنواره آنهم ساعت ۱۰ صبح در حوزه هنری چطور به افزایش روحیه این بچهها کمک میکند؟
سروری تصریح کرد: برگزاری جشنواره تئاتر معلولان به این شیوه نه تنها برای بچهها مفید نیست، بلکه به انزوای بیشتر آنها کمک میکند. تاسفآورتر آنکه مسئولان جشنواره از میان دانش آموختگان و افراد متخصص انتخاب نمیشوند؛ بلکه کارمندان سازمان سمتها را برعهده میگیرند.
این مدرس تئاتر تقسیمبندی هنرهای نمایشی را به معلولان و غیرمعلولان نادرست خواند و اظهار کرد: فقط یک نوع تئاتر وجود دارد و ما تئاتر معلولان یا هر نام دیگری نداریم. بنابراین تمام سازمانها و ارگانهای مسئول در زمینه برنامهریزی باید برای این بخش نیز فکری کنند.
او افزود: شهرداری تهران، سازمان بهزیستی، وزارت بهداشت و وزارت فرهنگ و ارشاد همه به نوعی فعالیتهای مرتبط با تئاتر انجام میدهند اما هیچیک از این سازمانها جز وزارت ارشاد و اداره کل هنرهای نمایشی عملکرد اثربخش ندارد. شما ببینید شهرداری تهران سالانه چه مبلغی در زمینه هنر نمایش هزینه میکند، اما هیچ نتیجهای ندارد.
سروری که سال گذشته نمایش «جمع کوچک فراموشی» را با همراهی ناتوانان جسمی – حرکتی روی صحنه برد، اظهار کرد: این امکانپذیر نیست که من هم در فکر تامین هزینهها باشم، به آموزش فکر کنم و کارگردانی را برعهده بگیرم. در نهایت انرژی و انگیزه شخصی بعد از تحمل سختیها جایی به پایان میرسد و این درحالی است که استعدادهای زیادی در میان این علاقهمندان وجود دارد.
دانش آموخته آموزشگاه سمندریان بیان کرد: جنگ تحمیلی و بیماری فلج اطفال موجب شده با جمعیت میلیونی در کشور مواجه باشیم که به دلیل کمبودهای جسمی در رنج هستند و ما باید کاری کنیم از جامعه فاصله نگیرند. در صورت برنامهریزی نه تنها شرایط بازگشت این نیروها به اجتماع فراهم خواهد شد؛ بلکه کاهش هزینههای درمان را در پی دارد.
او ادامه داد: اما تجربه ۱۰ سال فعالیت و تلاش در این عرصه به من میگوید هیچ همتی برای برطرف شدن مشکلات وجود ندارد.
سروری همچنین به تجربه کشورهای دیگر در زمینه تئاتر درمانی اشاره کرد و گفت: وزرات بهداشت یا سازمان بهزیستی قطعا به اهمیت موضوع پی بردهاند اما بروکراسیهای اداری افراد علاقهمند را ناچار به سکوت میکند و از کار میاندازد. امروز کشورهای سوئد، نروژ و استرالیا بیشترین بهره را از این نوع درمان میبرند و حتی همین آموزشها شرایطی بهوجود آورده که تعریف معلولیت در کشور سوئد تغییر کرده است.
این کارگردان گفت: به عنوان نمونه میزان آسیب به سلولهای مغزی در افراد متفاوت است اما همه آنها در ایران یکجا دستهبندی میشوند. افردای که به سندرمدان مبتلا هستند با مبتلایان به اوتیسم تفاوت میکنند و نباید همه آنها را در گروه ناتوانان ذهنی تقسیمبندی کنیم. همین رفتار موجب میشود افرادی که ناتوانی ذهنی آنها ۲۰ درصد است، به ۷۰ درصد افزایش یابد.
سروری خاطرنشان کرد: تئاتر ما به سراغ این افراد میرود تا بار دیگر آنها را به اجتماع بازگرداند. این کنش همزمان به نفع جامعه و به نفع شخص خواهد بود و بهترین راه برای بازیابی استعدادهای این بچهها محسوب میشود. اینها میتوانند مثل دیگر علاقهمندان به هنر تئاتر تواناییهای خودشان را نشان دهند و برای طراحی صحنه، کارگردانی، نمایشنامه نویسی و بازیگری امکانات دریافت کنند.
او تصریح کرد: فراموش نکنیم تعداد زیادی از این معلولان بیآنکه ما متوجه باشیم در خانهها منزوی هستند و بیرون نمیآیند. امروز آمار ۵/ ۱ تا ۲ میلیون نفری مبتلایان به معلولیت در کشور منتشر میشود و ما باید شرایط بازگشت آنها به جامعه را فراهم کنیم. از یاد نبریم معلولیت در یک قدمی همه ما قرار دارد و یک تصادف ساده میتواند همه چیز را زیر و رو کند. آن زمان است که تازه متوجه کمبودهای این بچهها خواهیم شد.