در این سالهای برق و باد، سالیانِ تولید و مصرفِ برقآسا، عدهای از اندیشهوران ایرانی از نارساییهای زبان فارسی مینویسند و دغدغهی گسترش و گشایشی در آن دارند. جد و جهد درازآهنگ و عاشقانهای در این امر داشته و نتایجی نیز گرفتهاند؛ خیرش به زیستجهانِ ایرانی رسیده و غبارش بر چهره و موی آنان درنشسته است.
باری، در این میانه عدّهای که معلوم نیست صلاحیت فتاوی و صدور احکام خود را از کجا گرفتهاند، تا فرصتی پیش میآید، بر کوتاهترین دیوار ممکن آوار شده و اکتشافاتِ خود را از ناتوانی و اختهگیِ این زبان در بوق و کرنا میکنند؛ عدهای که گاه خود به جهلِ خود از زمینه و گسترهی این زبان اقرار کردهاند. از طرفی، کم نیستند مؤلفان و مترجمانی که حدود و ژرفا و آفاقِ زبان فارسی را ــ در خوشبینانهترین حالت ــ به پهنه و قوارهی عمر و استدراکِ خود خلاصه کردهاند و بر آن اساس فتوای لاعلاجی و ناتوانیاش را بارها ابلاغ کردهاند. الغرض، یکی از اشاراتِ رایج ایشان دربارهی ناتوانیِ زبان فارسی در ارائهی برابرنهاده برای رنگها در زبانهای دیگر است.
مقالهی مختصرِ زیر از زندهنام ایرج افشار اشارتی است به گسترهی فراخِ رنگها در این زبان؛ رهاوردِ کوششیست فروتنانه در پیشگاه آنانکه چشم در آفاقِ این زبان دوختهاند؛ متنی که برای عموم مترجمان نیز کارآیند و مفید است.
من هیچگونه تأمل و بصیرتی در زمینههای زبانشناسی ندارم و پیادهی پیادهام. پس کوششم در گردآوری مصطلحات مربوط به رنگها لغتشناسی نبوده است. واژهها و اطلاعات مربوط به رنگ در زبان فارسی را به مناسبت آن گرد کرده بودم که یکی از موازین و قواعد کاغذشناسی در نسخههای خطی ذکر رنگ کاغذ آنهاست. فهرستنگاران مقید و ملزم به تعیین نوع رنگ کاغذ میباشند و هر کس به ظن و سلیقهی خود در تشخیص رنگهای گونهگون کاغذها، نامهایی را که با آنها آشنایی داشته است آورده. «عرضنویسان» قدیم هم در پشت نسخههای خطی بر همین راه رفتهاند. به طور مثال نخودی، نباتی، کاهی، شکری، رنگهای نزدیک به هم است و فهرستنگار به مشابهت یکی از آنها را برای تعیین رنگ کاغذ برمیگرفت.
شمار رنگواژههایی که من گرد آوردهام از یکصد و هفتاد درگذشته است و چند تا از آن میان واژههایی است که رنگهای درهم و طرحواره را مشخص میسازد، مانند ابری، ابلق، گل باقلایی، … . شمار رنگهای مذکور در مقالهی آقای منصوری یکصد و هجده است که اگر رنگهای مکرر یعنی آنها را که با وصف حالات رنگ (سیر، روشن، باز و …) همراه است از آن تعداد برگیریم شمار رنگهای اصلی آن مقاله شصت و سه است. مأخذ عمدهی من در تهیهی صورت رنگها عبارت بوده است از آن چه در افواه سایر است (مخصوصاً نزد رنگرزها و قالیبافها) و البته مقداری هم آنهاست که در متون زبان فارسی و نسخههای خطی دیدهام. پیش از آن که نام رنگها و طبقهبندیهای آنها را بیاورم، یادداشتهایی را میآورم که مربوط به شناسایی منابع مربوط به رنگشناسی است و میتواند مکمّل مقالهی آقای منصوری باشد.
منابع تحقیق
مهمترین تحقیق به زبان عربی مقالهی «الالوان و الاصباغ» نوشتهی احمد تیموربک مصری است که در الموسوعه التمیوریه من کنوزالعرب فی اللغه و الفن و الادب (با مقدمهی عباس محمودالعقاد) به چاپ رسیده است (قاهره، ۱۹۶۱ م).
مهمترین پژوهش برای رنگ در فرهنگ ایرانی مقالهی color مندرج در دایرهالمعارف ایرانیکا است که در دو بخش به قلم آن ماری شیمل و پ. پ. سوچک نگارش یافته. بخش اول به موضوع نماد رنگ در ادبیات فارسی اختصاص دارد و بخش دوم مربوط است به کاربرد و اهمیت رنگ در هنر ایرانی. از نوشتههای ایرانیان به مقالهی خانم مریم میراحمدی به عنوان «رنگ در تاریخ ایران» مندرج در مجلهی مطالعات تاریخی، سال اول (۱۳۶۸ هـ.ش)، شمارهی اول، ص ۱۱۵-۱۴۴، نیز مراجعه شود.
فهرست نام رنگها
آبگینهای
* آبی
*آبی آسمانی
* آبی سورمهای
* آبی نفتی
* آتشی (مثلاً در گل آتشی)
* آجری (در بیانالصناعات: آگرگون)
آسمونی (آسمانی) (در متون آسمانگون هم آمده)
آفتاب غروبی (در لهجهی یزدی)
* آفتابی (در لاری)
آلاپلنگی (در یزدی به عنوان طرح نه رنگ)
* آلبالویی
ابری (طرح)
ابلغ (طرح)
اُخرایی (منسوب به گل اُخرا)
* اردهای
* ارغوانی
استخوانی
اطلسی (براق)
اکلیلی
الماسی
اناری
جوزی (بنفش کم رنگ)
جوگندمی
جیوهای (زیبقی)
چس مرغی (در یزدی، طرح)
چمنی (فرهنگ چراغ هدایت، ۱۰۶)
چهرهای (صورتی)
چیتی (در قالیبافی در راور کرمان)
حنایی
* خاکستری
* خاکی
* خردلی
* خرمایی
خونی
* دارچینی (در قالیبافی در راور)
دودی (دودهای)
دوغی
روناسی
زاغ (زاغی)
زبرجدی
* زرد
زردچوبهای
زرد لیمویی
* زرشکی
زرنیخی (بیانالصناعات)
زعفرانی
زغالی
* سوسنی (فرهنگ گیلکی؛ نیز در قالیبافی در راور)
سیمابی
* سیاه
سیاه دودی
سیاه زغالی
سیاه سوخته
سیلویی
شبقی
* شتری (منظور رنگ شتری است که مایل به قهوهای کم رنگ است نه شتر سیاه)
شرابی
شربتی (چراغ هدایت، ۲۰۱)
شُشی
شفقی (تا آفتاب رخ شفقی کردهای ز می …، دیوان اشرف مازندرانی، ص ۲۰۸)
*شکری (چراغ هدایت، ص ۱۵۹، ۲۰۱)
شکلاتی
شلهای
شمعی (چراغ هدایت، ص ۲۵۰= سبز مایل به سیاهی)
شنگرفی (شنجرفی)
شیرچایی
شیرشکری
کافوری
کاکائویی
کاهی
کبریتی (چراغ هدایت، ص ۲۴۶)
کبود
کتانی
کهربایی (چراغ هدایت، ص ۲۰۱)
گردویی
گل اناری (گلناری)
گل باقلایی (طرح)
گل خاری (در قالیبافی در راور)
گِل ماشی
گلی
گندمی
گوجه فرنگی
گه مرغی (طرح)
لاجوردی (لاژوردی)
* لاکی
لبویی
لعلی
* لیمویی
* ماشی
مرغشی (طرح)
بادامی
بادنجانی
برنجی
بلوری
بلوطی
بنفسجی (در متون قدیم)
* بنفش
بور (دید خود را سرخ و سبز و بور و زرد، مولانا)
بیجادهای
* بیدمشکی
* بیدنجیلی (در یزدی در مورد گربه)
* پرتقالی
* پستهای (نیز مغز پستهای)
* پشت گلی
پوست پستهای
* پوست پلنگی (طرح)
* پوست پیازی
پولادی
* تریاکی
توسی (توس در یزدی به کپک گفته میشود)
تنباکویی
* جگری
زمردی
زنگاری (زنگالی)
زنگاری سپید (بیانالصناعات)
زیبقی (جیوهای)
* زیتونی
زیرهای
سایهکوهی (در قالیبافی در راور؛ نیز در رسالهی چراغان)
* سبز
* سبز چمنی
سبز لیمویی
سبز مغز پستهای
سپیدابی (سفیدابی، بیانالصناعات)
سربازی
سربی
* سرخ
* سرخابی
سرکهای
سرمهای (سورمهای)
سرنجی
* سفید
سفیدابی (سپیدایی)
* سفید یخچالی
سماقی
سنجدی
سورمهای (سرمهای)
شیرهای (منظور شیرهی انگورست)
* شیری
صدفی
صندلی (رنگ چنبه زرد مایل به صندلی است، جهانگیرنامه، ص )
* صورتی (چهرهای)
طاووسی (لطایفالطوایف، ص ۴۱۳)
طلایی
* طوسی (توسی)
عاجی
عقیقی
* عنابی
عودی (چراغ هدایت، ص ۲۲۴)
فستقی (پستهای)
فلفل نمکی
فندقی
فولادی (پولادی) (در قالیبافی در راور)
فیروزهای
* فیلی
* قرمز
قلعی (رصاصی): قلعهی قلعی گردون با فراز قلعهات/ کمترین رنگی است در خندق که ناپیدا بود (بدر شروانی)
*قهوهای (باید دید قبل از ورود قهوه چه نام مشخصی به این رنگ میدادهاند) (۱)
قیری
* مرمری (طرح)
مسی
مشکی
موشی (زرد تیره)
* مهتابی (مانند رنگ بیمار)
میشی (مخصوصاً در مورد چشم)، نسبت آن به چیست درنیافتم .
* نارنجی (شاهد بزم ترا تا کسوت والا شود*** گاه نارنجی نماید گاه احمر آسمان، دیوان قبولی، ص ۳۰)
نباتی
*نخودی
نرگسی (در قالیبافی در راور)
نسواری (در افغانستان)
نفتی
* نقرهای
نوک مدادی
نیلوفری
نیلی
یاقوتی
* یشمی
چند توضیح
در نامگذاری رنگها کلمهی «شوکولاتی» و «پرتقالی» مأخوذ از لفظ فرنگی است. جز آن بعضی رنگ واژههای اروپایی هم عیناً به زبان فارسی وارد شده است که من در جدولم نیاوردهام مانند «بژ» (beige)، کرم (crème)، سیکلمه (مأخوذ از نام گل cyclemen)، کاکائویی.
مراتب و درجاتی را که هر یک از رنگها از کمرنگ تا پررنگ میتواند داشته باشد در جدول خود نیاوردهام. در این باره رنگها با اصطلاحات مختلفی شناسانده میشوند که عمدتاً عبارت است از:
آرام – باز- براق – بیرنگ – پررنگ – پریده – تابیده – تاریک – تند – تیره – تیل – چرک – خودرنگ – روشن – سوخته – سیر- شفاف – کمرنگ – کدر- گرفته – مات – مرده – ملایم.
در بعضی از گویشها و در زبان دامداران مصطلاحات خاص برای شناساندن رنگ و طرح چارپایان و مرغان هست که میباید گردآوری شود و من در پی آنها نرفتهام.
انتساب رنگها و طبقهبندی آنها
الف. رنگهای اصلی: آبی – بنفش (بنفش منتسب بدان شده) – بور – زرد – سبز – سفید – سیاه – قرمز (سرخ) – قهوهای – کبود.
ب. رنگهای منتسب به عناصر طبیعی: آبی – آتشی – آسمانی – آفتاب غروبی – آفتابی – ابری – خاکی – خاکستری – دودی – سایه کوهی – شفقی – مهتابی.
پ. رنگهای منتسب به جانوران: زاغ – گرگ و میش – شتری – طاووسی – فیلی – موشی.
ت. رنگهای منتسب به درختان: صندلی.
ث. رنگهای منتسب به میوهها: آلبالویی – اناری – بادامی – بلوطی – پرتقالی – پستهای – پوست پستهای – جوزی – خرمایی – زرشکی – زیتونی – سماقی – سنجدی – عنابی – فستقی – فندقی – کاکائویی – گردویی – لیمویی – نارنجی.
ج. رنگهای منتسب به سبزیها: بادنجانی – پوستپیازی – جو گندمی – چمنی – روناسی – زیرهای – کاهی – گندمی.
چ. رنگهای منتسب به بقولات: گل باقلایی – ماشی – نخودی.
ح. رنگهای منتسب به گلها: ارغوانی – بنفسجی – بیدمشکی – پشتگلی – سوسنی – گل اناری – گل خاری – گلی – نرگسی – نیلوفری.
خ. رنگهای منتسب به سنگها و کانیها: اُخرایی – الماسی – بیجادهای – جیوهای – زبرجدی – زرنیخی – زمردی – شنگرفی – صدفی – عقیقی – فیروزهای – قیری – کهربایی – لاجوردی – لعلی – مرمری – نیلی – یاقوتی – یشمی.
د. رنگهای منتسب به فلزات: برنجی – پولادی – سربی – طلایی – فولادی – قلعی – مسی – نقرهای.
ذ. رنگهای منتسب به اشیا: آبگینهای – آجری – اکلیلی – بلوری – سپیدابی – سربازی (لباس) – سرخابی – سرمهای – شلهای – شمعی – کتانی – مدادی.
ر. رنگهای منتسب به ساختههای خوردنی: اردهای – سرکهای – شرابی – شربتی – شکری – شکلاتی – شیرچایی – شیرشکری – شیرهای – شیری – قهوهای – لبویی – نباتی.
ز. رنگهای منتسب به ادویه: حنایی – خردلی – دارچینی – زردچوبهای – زعفرانی – زیرهای – عودی – فلفلنمکی – کافوری – مشکی – نسواری.
ژ. رنگهای منتسب به اجزای بدن: استخوانی – جگری – چهرهای – خونی – صورتی – عاجی.
س. رنگهای منتسب به متفرقات: تریاکی – توسی – تنباکویی – چینی – دوغی – زغالی – زنگاری – سیلویی – شبقی – کبریتی – لاکی – میشی.
طبقه بندی درجاتی
طبقهبندی دیگری که میباید در نظر داشت تقسیم رنگها بر حسب تمایل آنها به رنگ اصلیست، به طور مثال:
آبیها: آبگینهای – آسمانی – توسی – جیوهای – فیروزهای – لاجوردی – نیلی.
بنفشها: بادنجانی – دودی – کبود.
زردها: خردلی – زردچوبهای – زعفرانی – طلایی.
سبزها: پستهای – چمنی – زبرجدی – زمردی – زیتونی.
سرخها: آتشی – آلبالویی – اُخرایی – جگری.
سفیدها: استخوانی – شربتی – شیری – صدفی – عاجی.
سیاهها: دودی – زاغ – زغالی – سورمهای – قیری.
قهوهای: اردهای – بلوطی – تریاکی – خرمایی – شتری – فندقی.
خانه شاعران جهان