روزنامه جوان نوشت: علت اصلی این موضوع به اختلاف پایداری ـ لاریجانی برمیگشت. این دو را به عنوان عامل رد همدیگر و در نتیجه موانع اجماع انقلابیون میدانستند. بخشی از طیف اصولگرا (خصوصاً جوانان) چنین تحلیل میکردند که لاریجانی درصدد ائتلاف با دولت و ایضاً اصلاحطلبان و هاشمی است. برخی هم تحلیل دیگری ارائه میکردند و بر این باور بودند که لاریجانی درصدد قرار دادن پایگاه اجتماعی در اختیار دولت در قبال مرزبندی روحانی با تجدیدنظرطلبان است. برخی هم احتمال عدم رأیآوری جریان متبوع را علت عدم صراحت کلام در مواضع لاریجانی میدانستند و وی را متهم به بازی دوطرفه میکردند. برای نیروهای مؤمن به انقلاب اسلامی که قبل از ۱۳۸۴ صحنه سیاسی کشور را درک کرده بودند و از سوی دیگر از بنیه و ریشه دینی خانواده لاریجانی اطلاع داشتند، باورپذیر نیست که مبانی معرفتی ـ سیاسی لاریجانی و تجدیدنظرطلبان همراستا گردد.
واقعیت ماجرا این است که جریانات غیراصلاحطلب و همسو با دولت، لاریجانی را باظرفیتتر از مهرههای مشخص شده اصلاحطلبان برای ریاست مجلس میدانند و لاریجانی نیز از این برگ برنده بیاطلاع نبود اما هرگونه تصمیم برای وی که از یک سو امکان ائتلاف با جبهه پایداری را متصور نمیدانست و از سوی دیگر خروج از جریان انقلابی کشور را به مثابه خودکشی سیاسی میدانست، بسیار دشوار بود. بهرغم تصمیم و اعلام لاریجانی به «استقلال»، عناصر محوری اصولگرایان این حرکت را جدی نگرفتند و در نشست پنجشنبه خود بر اصولگرایی وی صحه گذاشتند. شاید در بین همه راههایی که برای لاریجانی متصور بود، بهترین راه را انتخاب نمود که عمده فواید آن را میتوان اینگونه ذکر کرد:
۱ ـ با خروج فردی از ائتلاف، طیف مخالف خود در درون جبهه را به ائتلاف ترغیب کرد و از انسجام ناقص جلوگیری نمود.
۲ ـ خروج را تکنفره و فردی انتخاب کرد و از همراهی عقبه در قالب تشکیلات انتخاباتی مجزا از اصولگرایان جلوگیری کرد و همه گعده و اتاقهای فکر مربوط را رها نمود تا همراهان به ائتلاف اصولگرایان بپیوندند.
۳ ـ با اعلام استقلال علاوه بر کمک به انسجام اصولگرایان، علقه دولتیها به خود را نیز حفظ نمود. لذا با این احتمال که مرتبطین با دولت در مجلس آینده به اکثریت نسبی برسند (نه اصلاحطلبان) باز کرسی ریاست مجلس برای وی حفظ شده است. بنابراین لاریجانی هم وحدت اصولگرایان را حفظ کرد،هم چراغسبز دولت را محترم شمرد و هم ریاست مجلس را برای یک اصولگرا تضمین کرد.
این رفتار لاریجانی به مثابه خروج واقعی وی از اصولگرایان یا پیوستگی با اصلاحطلبان تلقی نشد. بنابراین اشتباه راهبردی یک سیاستمدار تلقی نمیشود بلکه به مثابه یک تاکتیکی که میتواند مخالفانی هم داشته باشد، قابل تحلیل است.