گروه سیاسی:سایت دیدهبان ایران نوشت: خبر بیتوجهی و بیحرمتی ولادیمیر پوتین، رییسجمهور روسیه به محمدباقر قالیباف رییس انقلابی مجلس جمهوریاسلامی به حدی زجرآور و دردناک بود که افکارعمومی برای مدتی مصائب مربوط به کرونا و معیشت را کنار گذاشتند و برای این مصیب وارده مرثیه خواندند.
مصیبتی که به قول مصطفیمیرسلیم برگرفته از جاهطلبی محمدباقرقالیباف بود؛ فردی که قدرت بدجور چشمان او را جذب کرده و سبب شده دید کلان و راهبردی به مسائل نداشته باشد.
قالیباف که سالهاست طمع قدرت تام در جمهوریاسلامی را در برنامه دارد، حتی با رسیدن به صندلی ریاست قوهمقننه نیز سیراب نشده و همچنان به دنبال گندم پاستور است.
این فرد سالهاست به هر ریسمانی چنگ میزند تا شاید سرخوردگیهای ۸۴، ۹۲ و ۹۶ را جبران کند و این رویکرد سبب شده تا بارها از تراز سیاسیون اصیل خارج شود و اقداماتی را انجام دهد که به هویت خود و بدنه حامیاش آسیب وارد کند.این رویه که سبب نابودی قالیباف و اطرافیانش شود چندان به مردم و کشور ارتباطی ندارد ولی به تازگی اتفاقی که افتاد نباید نادیده گرفتهشود و مسئولان نظارتی باید به گونهای مراقب اقدامات وی به عنوان رییس یکی از قوای کشور باشند.
زمانی که خبر آمد قالیباف حامل پیام رهبرانقلاب به رییسجمهور روسیه است، همه نگاهها به این موضوع بود که چرا باید این فرد که از لحاظ سیاسی و دیپلماتیک جایگاهی در میان سران جهان و حتی بزرگان ایران ندارد این وظیفه را برعهده بگیرد ولی با توجه به سیستم اداره کشور چندان این امر دور از ذهن نبود زیرا این فرد با همین سابقه به عنوان رییس یکی از قوای ایران جانمایی شد.
اما قصه به همینجا منتهی نشد و دست رد پوتین به سینه این فرد بازی را برهم ریخت و تمام آنچه او و پشتیبانانش ریسیده بودند پنبه شد.از همان زمان نخست افشای نپذیرفتن قالیباف به کرملین، برخی دست به ماله شدند تا ماجرا را سریع به تاریکخانه بفرستند ولی از برکت فضایمجازی این توهین تاریخی پوتین به مسئولان کشور از دید عموم پنهان نماند و در کسری از ثانیه تمام رسانههای داخلی و برخی خارجیها این موضوع را به تمسخر گرفته و زیر سوال بردند.حتی برخی این سرافکندگی را دستمایه طنز و کاریکاتور قرار دادند و برخی نیز آن را سبب بیآبرویی کشور و نظام دانستند؛ البته بودند کسانی مانند حسینشریعتمداری و عبداللهگنجی که اظهاراتی بر خلاف نظرات مردم به زبان بیاورند ولی خب حقایق دیگر پنهان کردنی نیست و این سرافکندگی نیز در تاریخ ثبت شد.موضوعی که باید نگران آن بود کوچک شمردن رییس یکی از قوای ایران توسط قوای روس نیست بلکه حضور افرادی مانند قالیباف در شاکله نظام است که هر تحقیری را برای رسیدن به هدف تحمل میکنند و از آبروی مردم هزینه میکنند؛ هر چند که به گفته برخی این بیآبروی به نام ملت ایران زده نمیشود ولی در عوام و جهان نگاه خوبی به مردمی ندارند که یکی مانند قالیباف به عنوان رییس قوه قانونگذاری کشورشان فعالیت کند.خطرناکتر از این موضوع آمادهسازی و توهمی است که قالیباف در سر برای انتخابات ۱۴۰۰ دارد؛ انتخاباتی که شاید با قهر مردم سبب شود افرادی مانند این فرد به اریکه قدرت برسند و در آن زمان خطری وجود دارد که به عنوان رییس جمهور ۸۵میلیون ایرانی و نه حدود یک میلیون اصولگرا و انقلابی در مناسبات بینالمللی اینگونه ایران را بیحیثیت کند.
هاشمی، خاتمی و روحانی که در عرصه بینالملل جایگاه و احترام خاص خود را داشتند، به احمدینژاد نیز اگر نگاه مناسبی نداشتند به دلیل رویکردهای خاص او بود ولی اینکه به فردی مانند قالیباف که سیاست خاضعانه و بلهگویانه دارد اینگونه برخورد شود هشداری است که هر ایرانی باید متوجه آن باشد، حتی آنهایی که نقشه جانمایی قالیباف را در پاستور دارند و میکوشند جای خالی را با گزینه مناسب خود پر کنند؛ همه باید مراقب باشند زیرا”چو ایران نباشد، تن هیچکس مباد” و ایران تنها مختصات جغرافیایی نیست و هویتی نیز باید باقیبماند که عدهای بتوانند با آن حکومت کنند و با افرادی مانند قالیباف بعید است.
مصیبتی که به قول مصطفیمیرسلیم برگرفته از جاهطلبی محمدباقرقالیباف بود؛ فردی که قدرت بدجور چشمان او را جذب کرده و سبب شده دید کلان و راهبردی به مسائل نداشته باشد.
قالیباف که سالهاست طمع قدرت تام در جمهوریاسلامی را در برنامه دارد، حتی با رسیدن به صندلی ریاست قوهمقننه نیز سیراب نشده و همچنان به دنبال گندم پاستور است.
این فرد سالهاست به هر ریسمانی چنگ میزند تا شاید سرخوردگیهای ۸۴، ۹۲ و ۹۶ را جبران کند و این رویکرد سبب شده تا بارها از تراز سیاسیون اصیل خارج شود و اقداماتی را انجام دهد که به هویت خود و بدنه حامیاش آسیب وارد کند.این رویه که سبب نابودی قالیباف و اطرافیانش شود چندان به مردم و کشور ارتباطی ندارد ولی به تازگی اتفاقی که افتاد نباید نادیده گرفتهشود و مسئولان نظارتی باید به گونهای مراقب اقدامات وی به عنوان رییس یکی از قوای کشور باشند.
زمانی که خبر آمد قالیباف حامل پیام رهبرانقلاب به رییسجمهور روسیه است، همه نگاهها به این موضوع بود که چرا باید این فرد که از لحاظ سیاسی و دیپلماتیک جایگاهی در میان سران جهان و حتی بزرگان ایران ندارد این وظیفه را برعهده بگیرد ولی با توجه به سیستم اداره کشور چندان این امر دور از ذهن نبود زیرا این فرد با همین سابقه به عنوان رییس یکی از قوای ایران جانمایی شد.
اما قصه به همینجا منتهی نشد و دست رد پوتین به سینه این فرد بازی را برهم ریخت و تمام آنچه او و پشتیبانانش ریسیده بودند پنبه شد.از همان زمان نخست افشای نپذیرفتن قالیباف به کرملین، برخی دست به ماله شدند تا ماجرا را سریع به تاریکخانه بفرستند ولی از برکت فضایمجازی این توهین تاریخی پوتین به مسئولان کشور از دید عموم پنهان نماند و در کسری از ثانیه تمام رسانههای داخلی و برخی خارجیها این موضوع را به تمسخر گرفته و زیر سوال بردند.حتی برخی این سرافکندگی را دستمایه طنز و کاریکاتور قرار دادند و برخی نیز آن را سبب بیآبرویی کشور و نظام دانستند؛ البته بودند کسانی مانند حسینشریعتمداری و عبداللهگنجی که اظهاراتی بر خلاف نظرات مردم به زبان بیاورند ولی خب حقایق دیگر پنهان کردنی نیست و این سرافکندگی نیز در تاریخ ثبت شد.موضوعی که باید نگران آن بود کوچک شمردن رییس یکی از قوای ایران توسط قوای روس نیست بلکه حضور افرادی مانند قالیباف در شاکله نظام است که هر تحقیری را برای رسیدن به هدف تحمل میکنند و از آبروی مردم هزینه میکنند؛ هر چند که به گفته برخی این بیآبروی به نام ملت ایران زده نمیشود ولی در عوام و جهان نگاه خوبی به مردمی ندارند که یکی مانند قالیباف به عنوان رییس قوه قانونگذاری کشورشان فعالیت کند.خطرناکتر از این موضوع آمادهسازی و توهمی است که قالیباف در سر برای انتخابات ۱۴۰۰ دارد؛ انتخاباتی که شاید با قهر مردم سبب شود افرادی مانند این فرد به اریکه قدرت برسند و در آن زمان خطری وجود دارد که به عنوان رییس جمهور ۸۵میلیون ایرانی و نه حدود یک میلیون اصولگرا و انقلابی در مناسبات بینالمللی اینگونه ایران را بیحیثیت کند.
هاشمی، خاتمی و روحانی که در عرصه بینالملل جایگاه و احترام خاص خود را داشتند، به احمدینژاد نیز اگر نگاه مناسبی نداشتند به دلیل رویکردهای خاص او بود ولی اینکه به فردی مانند قالیباف که سیاست خاضعانه و بلهگویانه دارد اینگونه برخورد شود هشداری است که هر ایرانی باید متوجه آن باشد، حتی آنهایی که نقشه جانمایی قالیباف را در پاستور دارند و میکوشند جای خالی را با گزینه مناسب خود پر کنند؛ همه باید مراقب باشند زیرا”چو ایران نباشد، تن هیچکس مباد” و ایران تنها مختصات جغرافیایی نیست و هویتی نیز باید باقیبماند که عدهای بتوانند با آن حکومت کنند و با افرادی مانند قالیباف بعید است.