گروه سیاسی: با وجود ۲ شورای انتخاباتی در اردوگاه اصولگرایان- شورای ائتلاف نیروهای انقلاب و شورای وحدت- اما به گواه سادهترین تحلیلها، تکلیف نهایی درباره کاندیدای این جریان در خرداد ۱۴۰۰ بر اساس تصمیم چهرهها تعیین میشود نه سازوکار شوراها. در حقیقت این شوراها هستند که بر اساس کاندیداتوری ابراهیم رئیسی یا محمدباقر قالیباف یا سعید محمد یا هر چهره دیگری به حمایت او برمیخیزند.
یک عضو شورای مرکزی جبهه پیروان خط امام و رهبری، درباره این موضوع گفت: در کشوری که شما هر ۲ سال یک بار ۲ انتخابات برگزار میکنید ناگزیر ۲ یا سه حزب قدرتمند با برنامه فعالیت میکنند و گرداننده بخش مردمی انتخابات هستند.
محسن کوهکن ادامه داد: پیش از این هر سال یک انتخابات برگزار میشد، بعد اجماعی صورت گرفت بر سر اینکه انتخابات ریاستجمهوری با شوراها و مجلس شورای اسلامی با خبرگان انجام شود.
کوهکن در تشریح صدمات ناشی از فقدان احزاب قوی در کشور توضیح داد: وقتی درباره معرفی کاندیداها جمع حزبی تصمیم نمیگیرد و خروجی بر اساس تصمیم حزب نیست طبیعتاً داوطلبان به صورت فردی و با تحریک نزدیکان و دوستان برای حضور تصمیم میگیرند. این نقص در جریان اصلاحات هم وجود دارد و اشخاص بر اساس تصمیم شخصی وارد صحنه میشوند و بعد دوستانشان نیز وارد صحنه میشوند کمااینکه بعضی اوقات پیش میآید که یک نفر وزیر فرهنگ و ارشاد است و همخطهایش جمع میشوند و میگویند تو قبله عالمی و با ریاستجمهوریات همه مشکلات حل میشود و زمانی دیگر نیز فردی از شهرداری تهران با صحبت اطرافیانش که میگویند تو رئیسجمهور حلال همه مشکلاتی وارد عرصه میشود و گاهی هم یکی از مرکز استراتژیک در همین فضا کاندیدا میشود.
عضو شورای مرکزی جبهه پیروان خط امام و رهبری در ادامه گفت: این اشکال و ایراد تنها متوجه اصولگرایان نیست بلکه ایرادی کلی است که در نظام انتخاباتی کشور در بخش مردمی به صورت کلی و عمومی وجود دارد. این ایرادات وارد است چراکه انتخابات ما در قالب یک چارچوب حزبی تعریف نشده و در نهایت نیز هیچ چارهای جز این نداریم که به سمت و سوی تقویت احزاب برویم.
به عقیده کوهکن با پدیدههای انتخاباتی نمیتوان کشور اداره کرد: این عجیب است که عدهای در انتخابات ریاستجمهوری بحث پدیده را مطرح میکنند چراکه ما از اساس در امر انتخابات موضوعی به عنوان پدیده نداریم؛ یعنی تشکیلات باید فرد واجد شرایط را پیدا کنند و از او بخواهند در عرصه انتخابات حضور یابد.او ادامه داد: انتخابات امری نیست که در آن با پدیده جلو برویم و سرنوشت اجرایی کشور را به دست پدیدهها بسپاریم، بنابراین تاکید میکنم، هم دوم خرداد هم سوم تیر و هم پیروزی آقای روحانی هیچ یک از آقایان نه خاتمی نه احمدینژاد و نه روحانی هیچ برنامهای برای اداره کشور نداشتند. انتخاب آقایان خاتمی و احمدینژاد و روحانی مثل بارداری ناخواسته بود و نتایج این مساله در دولتهای آنان نیز دیده شد.
او توضیح داد: در دولتهای ما کار به اندازهای غیرحزبی و بیبرنامه پیش میرود که برادر و پسر خواهر منتخب، رئیس دفتر و مسئول در دولت میشوند و میبینیم که در همه دولتها بخشی از فامیل رئیسجمهور عهدهدار مسئولیتی هستند.کوهکن در تشریح آسیبهای فضای انتخابات در غیاب حضور احزاب قوی گفت: وقتی شما حزبی ندارید و حزب علم کار را به دست نمیگیرد و خروجی خرد جمعی نیست افرادی در ظاهر و تحت عناوین مختلف جلو میروند.
او اضافه کرد: در شرایطی که افراد از جانب حزب وارد عرصه رقابت و پیروز میشوند بعد از آن نیز مسئولیتهای زیادی در ارتباط با عملکرد متوجه حزب است، بنابراین حزب به خودی خود نظارت موثری بر فرد دارد. در ۲ سه دهه اخیر این اتفاق در هر ۲ جناح با عناوین مختلف رخ داده؛ بدین معنا که آنان تنها با یک هدف وارد میشوند و آن این است که همفکران خود را به نوعی برای امر انتخابات هماهنگ و یکپارچه کنند. وقتی ۲ جریان اصلاحطلب و اصولگرا تصمیم به ایجاد احزاب واحد و قوی بگیرند مطمئناً ریزشهایی در درون خود خواهند داشت، اما در هر صورت تصمیم به انجام این کار مزایای بسیار بیشتری در قیاس با معایب آن دارد.