روزنامه اعتماد نوشت: «جمله معروف «سینما، بیرحم است» از فرط تکرار، معنی واقعیاش را از دست داده اما این جمله اشارهای به یک واقعیت هولناک دارد که در سالهای اخیر در جامعه ما نمودی آشکار داشته است. سینما ستاره میسازد اما ضمانتی برای حفظ شأن و جایگاه ستارههایش وجود ندارد. عمر ستارهها بسیار کوتاه است. فضای مجازی و فرصتی که شبکههای اجتماعی به مردم دادهاند تا درباره ستارهها و شخصیتهای هنری و فرهنگی معرووف اظهار نظر کنند، روند تخریب این چهرهها را سریعتر کرده است. فاصلهها برداشته شده و ستارهها مانند گذشته دور از دسترس و خاص به نظر نمیآیند. یک دهه پیش به سختی میشد محبوبترین ستاره سینما، موسیقی و ورزش را دید یا خبری از فعالیتهایش به دست آورد. اما شبکههای اجتماعی این بستر را فراهم کردهاند تا با یک گشت و گذار ساده در فیسبوک یا اینستاگرام بدانیم ستاره محبوب ما کجا زندگی میکند و با او ارتباط بگیریم.
به ندرت پیش میآید چهرههای محبوب یا مشهور به سلامت از آتشی که در شبکههای اجتماعی برپاست، عبور کنند. این شفافیت که محصول گسترش شبکههای اجتماعی در همه جوامع است، همیشه منفی و مخرب نیست اما گاهی موجهایی که جامعه را با خود میبرد بیش از هر چیز مبتنی بر احساساتگرایی مفرط و با فاصله زیاد از عقلگرایی و منطق است. در چنین توفانی معمولا تر و خشک با هم میسوزند و آن چه قربانی میشود، واقعیت است. جنجالهایی که به وجود میآیند، گاهی به پردهدری و بیحرمتی منجر میشوند و دستاوردی ندارند. نه نقد موثری شکل میگیرد، نه راهکاری برای بحرانی ارایه میشود و نه شیوهای پیشنهاد میشود تا مشکل تکرار نشود. با فروکشکردن خشم مردم و پرخاشگران، ستارهها هم به زندگی عادی بازمیگردند و مردم مترصد فرصتی تازه هستند تا به چهرهای دیگر حمله کنند.
این روزها که سریالهای ماه رمضان روی آنتن میروند، شبکههای اجتماعی پر شده از نقد و نظر درباره این سریالها و بازیگرانشان. به عنوان منتقد جدی شیوه سریالسازی در سالهای اخیر باید بگویم کیفیت بسیاری از سریالهایی که این سالها روی آنتن رفته در خوشبینانهترین حالت متوسط بوده است. نسبت به گذشته خیلی کم با پدیده روبهرو بودهایم و سریالی که به اصطلاح «گل» کند و خیابانها برایش خلوت شوند، پخش نشده است. این یک روند است، محصول سیاستگذاریها و مدیریتهایی که در بخشهای مختلف سازمان بزرگ صدا و سیما در جریان است. بازیگران شاید حلقه آخر این ماجرا باشند. اگرچه یک بازیگر حرفهای باید بیش از دیگران مراقب موقعیت ویژهاش باشد و آن را فدای موقعیت مالی یا مسائلی از این دست نکند.
برخوردهای تند و منفی درباره داریوش ارجمند که سریال «یاور» (سعید سلطانی) را روی آنتن دارد، مصداقی است برای همان جمله معروف «سینما، بیرحم است». زمانی او با «ناخدا خورشید» (ناصر تقوایی) به یکی از محبوبترین بازیگران سینمای ایران تبدیل شده بود و دوستداران پرشماری داشت. در کارنامهاش نقاط درخشانی پس از «ناخدا خورشید» که قله اوج بازیگری او و هنوز دیدنی است، وجود دارد که نمیتوان کتمان کرد از جمله «آدم برفی»، «اعتراض»، «پرده آخر» و «سگکشی». اما نسل بازیگران عوض شده و ارجمند دیگر مثل سابق ستاره نیست. «یاور» در اندازههای بازیگر درخشان «ناخدا خورشید» نیست، این را حتما داریوش ارجمند هم میداند. میشود این سریال و بازیگرانش را نقد کرد، میتوان روند فعالیت و انتخابهای یک بازیگر را زیر سوال برد. اما نمیشود امتیازها و نقاط روشن کارنامه او را از یاد برد و حذف کرد. از داریوش ارجمند چند شاهنقش در سینمای ایران باقی مانده و خواهد ماند، برای یک بازیگر پرکار و حرفهای این تعداد، قابل توجه است… «یاور» و این ماه رمضان از یاد میروند اما ناخداخورشید، کامران میرزا، اسی در به در، مالک اشتر، امیرعلی و حاج نقدی در تاریخ سینمای ایران باقی میمانند.»
انتهای پیام
داریوش ارجمند، ناخدا خورشید و شبکههای اجتماعی
نسل بازیگران عوض شده و ارجمند دیگر مثل سابق ستاره نیست. «یاور» در اندازههای بازیگر درخشان «ناخدا خورشید» نیست، این را حتما داریوش ارجمند هم میداند.
قلم | qalamna.ir :