محل وقوع: منطقه عملیاتی شلمچه – کانال پرورش ماهی، شرق بصره
تاریخ وقوع: هیجدهم فروردین ۱۳۶۶
نام عملیات: کربلای هشت
هر چند در عملیات کربلای هشت به برخی از اهداف از پیش تعیین شده نرسیدیم اما نبرد مُقدسی که رزمندگان آر پی جی زن در این عملیات سترگ از خودشان بروز دادند اوج معنویت و اخلاص قلبی آنان را برای همیشه ی تاریخ ثبت کرده است.
«وَما رَمیتَ اِذ رَمیت ولاکّن الله رَمی »…ای یاران پیامبر این شما نیستید که به سمت دشمن تیر می اندازید بلکه این خداست که تیر می اندازد!)”
…فرمانده ما نجفـعلی مُفید ، اهل شهر لار بود او با چهره نورانی اش در دل شب و در پشت خاڪریز و در حالی که صدای شنی تانکهای دشمن بگوش می‌رسید با آر پی جی زن ها حرف میزد، او با آرامش خاصی رو به ما کرد و گفت : قلبتان را خدایی کنید، تانکها دارند میآیند! ، از خدا مدد بطلبید و برای رضای خدا موشک‌های آرپی جی هفت را به سمت تانکها شلیڪ کنید و موقع شلیک برعکس معمول چشم ها را ببندید!!
یا الله یا الله یا الله…
چشم سر را بستیم و چشم دل را باز کردیم!! و با قرائت آیه ««وَما رَمیتَ اِذ رَمیت» موشک های آر پی جی را به سمت تانک های دشمن شلیک کردیم!
ساعت حوالی پنج صبح دیدن شعله های آتش و دودی که از تانک های سوخته دشمن به چشم می خورد و فرار تانک ها حلاوت و شیرینی خاصی را به همه داده بود… صدای تڪبیر رزمندگان خط آتش را زیبا و حماسی کرده بود.
…لحظـاتی بعد فرمانده ما نجفعلی آسمانی شد و من در حالی که بر اثر اصابت ترکش خمپاره زخمی شده بودم ، در آستانه طلوع خورشید با لباس خونی و نجس، بدون وضو و بدون اینکه بدانم قبله کدوم سمت است بهترین و والاترین و ارزشمندترین نماز طول عمرم را خواندم!!!.
جادودانه باد یاد همه رزمندگانی که از جان و مال و فرزند و همه چیز خود گذشتند تا اسلام و قرآن زنده بماند و یک وجب خاک مقدس کشورمان به دست دشمن نیفتد.
